به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، همزمان با سالروز میلاد با سعادت امام علی (ع) و روز مرد، «سیدعبدالله حسینی» قصیدهای در وصف این امام عزیز سروده که در ادامه تقدیم میشود.
یاعلیای حقیقت عریان
نـام پـاکـت بـهانـه بــاران
اولین حرف عشق و عقل تویی
عین عـلم و عـدالت و عرفان
نقطه زیر بای بسم الله
با تـو آغـاز میشود قرآن
الف راست قامت الله
باهزاران ادلّه و برهان
تو چه کم داری از خداوندی
میدهی جسم مرده را گر جان
تو خدا نیستی، ولی ماندست
عقل در کارهای تو حیران
تو خـدا نـیسـتـی، ولی پیداست
در جمالت تجلّـی جانان
تو خدا نیستی، ولی بـگذار
مشکل خلق را کنم آسان
هر چه هستی نمیتوانت خواند
نه خدا نه فرشته نه انسان
قاب قوسین مانده تا واجب
هرچه خواهی فراتر از امکان
گفت فرزند صادقت جعفر
که برو صد درود از یزدان
نَـزِّلُـوانَـا عَنِ الـرُّبُــو بِـیّـــه
هرچه خواهی بگوی بعد از آن
با تو اتمام یافت نعمتها
با تو تکمیل میشود ادیان
حق و باطل اگر تویی فاروق
عدل و قسط است اگر تویی فرقان
مثل پروردگار خویش رحیم
مثل پروردگار خود رحمان.
چون خداوند پاک و بی مانند
مثل او بی شروع و بی پایان
یا علی عادت تو بود کرم
از سجایای حضرتت احسان
دهر یک آن از تو غافل ماند
لـرزه افــتاد عـرش را ارکـان
وقفه افتاد در مسیر زمین
ناگهان باز ایستاد زمان
تا ابد دهر میخورد افسوس
تا ابد دهر میدهد تاوان
کی علی دگر ببار آرد
کی کند کار خویش را جبران
خطبه شقشقیهات جانسوز
دل آتش گرفتهات بُرکانای مدار ستارگان خورشید
دور چشمان توست سرگردان
آسمان از تو یافت اوج وعلو
آفتاب از تو میبرد فرمان
عرصه عالی عروجت عرش
جبرئیلت ملازم و دربان
تو هـمـان ملـتـقای بحـریـنـی
کز تو برخواست لوء لوء و مرجان
یک تن از عاشقان تو بوذر
یکی از دوستان تو سلمان
شاعر آسمان سبز غزل
آنکه میگفت با هزار زبان
هر کجا فیض تو رسید بهار
قطب محروم از تو یخبندان
خاک بالید با تو پنج بهار
پر ز عدل تو پنج تابستان
عشق در پیشگاه تو مجنون
عقل در مکتب تو ابجد خوان
پشت هرگز نکرده بر دشمن
بر نتابیده روی از میدان
زخم بر داشت پشتتای مولا
بسکه بر دوش بردهای انبان
میروی سمت سرنوشت صبور
نوحه گر در مسیر تومرغان
گر به اضداد تُـعـرَفُ الاَشـیـاء
مـی شـناسـم ترا من از آنان
ساحت قدسی ات بری از شرک
هم ز کفر و فسوق و العصیان
دوستانت مقربین خدا
دور ا زشیعیان تو شـیـطـان
در شب قدر من خمار تو ام
کاش سـاغـر دهـیدم ازغـفـران
با شـمـامیـتـوان به عـرش رسـیـد
وبِکـم یُـسلَـک ِالی الّرِضوان
من زخم غدیر سر مستم
بسته ام عهد عشق با مستان
تو زعرش خدا عظیمتری
وه چه دنیا فروخـتـت ارزان
منبع: فارس
پایان پیام/ ۱۳۴