۴۴ سال افتخار/ دفاع‌پرس گزارش می‌دهد؛

ماجرای عکس دو نفره با شاه برای فریب ساواک!

میرزایی رزمنده دفاع مقدس در کتاب «رسا» به بیان خاطره‌ای از ذکاوت «حجت‌الاسلام محمدرضا امین» برای فریب ساواک پرداخته است.
کد خبر: ۵۷۱۴۲۸
تاریخ انتشار: ۲۱ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۰:۲۹ - 10February 2023

.به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «قدرت‌الله میرزایی» رزمنده دفاع مقدس، مدیر گروه مهمات‌سازی سپاه ناحیهٔ اصفهان و بنیان‌گذار تعمیر سلاح در سپاه در کتاب «رسا» درباره فعالیت‌های انقلابی «حجت‌الاسلام محمدرضا امین» در زمان طاغوت روایتی دارد که در ادامه آن را می‌خوانید.

حاج‌آقا امین، روحانی مسجد محل ما بود. ایشان خیلی تندوتیز بود و گاهی با صراحت به شاه حرف‌های تندی می‌زد، زمانی که تازه حوادث انقلاب شروع شده بود و جمعیت بیشتری به مسجد می‌آمد، یک بار در سخنرانی شاه را «احمق پفیوز» خطاب کرد. جالب اینکه هیچ‌وقت او را نمی‌گرفتند. این موضوع برای ما سؤال شده بود. بعداً متوجه شدیم که ایشان در رشتهٔ حقوق یا الهیات که درس می‌خوانده، شاگرد اول دانشکده شده و شاه به او جایزه داده است. ایشان عکسی دونفره با شاه داشت و گاهی که ساواک سراغش می‌آمد. می‌گفت: «این عکس من با اعلیحضرت است. چرا مرا متهم می‌کنید؟» ایشان در مسجد احمدیه یک دوره کامل نهج‌البلاغه را تفسیر کرده بود. خودش تعریف می‌کرد که صبح‌ها اول وقت که خیلی‌ها خواب بودند، برای تفسیر به مسجد می‌رفتم. می‌گفت: «من این‌قدر مقید بودم که گاهی می‌آمدم و می‌دیدم فقط خادم مسجد نشسته است و دیگر هیچ‌کسی نیست؛ اما تفسیر را می‌گفتم.»

محمدرضا نامدار یکسری کتاب در اختیار داشت که از نظر رژیم ممنوع بود. چون سابقهٔ دستگیری داشت، نمی‌توانست آن‌ها را در خانه نگه دارد. خانهٔ آن‌ها نوساز بود؛ ولی خانهٔ ما قدیمی بود و کاهدان و طویله داشت و پیچ‌درپیچ بود. گفت: «این کتاب‌ها را چه کار کنم؟» گفتم: «بیاور خانهٔ ما، درستش می‌کنیم.» کف کاهدان چاله‌ای کندیم و کتاب‌ها را گذاشتیم و رویش خاک ریختیم و بعد هم مقداری کاه رویش ریختیم. کسی اصلا به فکرش نمی‌رسید که کف کاهدان ممکن است چنین چیز‌هایی باشد. بعد از این ماجرا، یک بار حاج‌آقا امین، روحانی محله، به خانهٔ ما آمده و گفته بود: «متوجه شده‌ام دنبال قدرت‌الله هستند که دستگیرش کنند. بگویید خیلی مراقب باشد.» ایشان از کجا فهمیده بود، من اطلاع ندارم. بعد گفته بود: «حسین باریک‌رو، پاسبان محله، پیگیر دستگیری قدرت است.» من مدتی عصر یا شب به خانه می‌رفتم؛ طوری که اگر کسی مرا زیر نظر داشت، می‌دانست که من در خانه هستم. وقتی وارد خانه می‌شدم، از دیوار باغ پشت خانه‌مان خارج می‌شدم و شب را به خانه خواهرم می‌رفتم و در آنجا می‌خوابیدم.

انتهای پیام/ 141

نظر شما
پربیننده ها