به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، حجتالاسلام «سید حسن ابوترابیفرد» امام جمعه موقت تهران در آیین عصر خاطره الماسهای درخشان (خاطرهگویی آزادگان) که بههمت مؤسسه پیام آزادگان، عصر امروز (سهشنبه) برگزار شد، ضمن عرض تبریک بهمناسبت فرارسیدن اعیاد رجبیه و شعبانیه و فرارسیدن ایامالله دهه فجر اظهار داشت: زمانی که محافل خاطرهگویی در رسانه عمومی منعکس شوند و آزادگان از خاطرات ایام اسارت خود بگویند، این محتوا بهخاطر جاذبه و معنویتی که دارد، مخاطبان را به خود جذب میکند. ادبیات مقاومت در لباس اسارت بسیار زیبا به نظر میرسد.
وی افزود: اگر بخواهیم یک نفر را انتخاب کنیم که از ابتدا تا انتهای اسارت در خدمت آزادگان بوده و به آنها خدمت مؤثر کرده باشد، شایستهتر از سید بزرگوار حجتالاسلام «سید علیاکبر ابوترابیفرد» پیدا نمیکنیم.
حجتالاسلام ابوترابیفرد ادامه داد: جمعی از آزادگان، جزء اقلیتهای مذهبی بودند و زمانی که شناسایی شدند، عدهای از آنها زودتر آزاد شدند. یکی از اینها کلیمی بود و روزی با پدر خود به منزل ما، در قزوین آمد و پدر آن فرد به پدرم گفت: خداوند پیش از آنکه انسان را خلق کند، پیامبرش (حضرت آدم (ع)) را برانگیخته است و پیش از آنکه فرزندان ما اسیر شوند، خداوند پسر شما را در آنجا قرار داده است تا مدیریت و هدایت آنها را برعهده بگیرد.
امام جمعه موقت تهران افزود: این اعجاز را که ما در اسارت زیبایی مشاهده میکنیم، در تمام ابعاد انقلاب قابل مشاهده است. این انقلاب به دست ذات اقدس الهی رقم خورده و هدایت شده است.
وی در خصوص تابآوری انقلاب در حوادث گوناگون اظهار داشت: یکی از درسهایی که دشمن در این حوادث آموخت، این بود که یک بار دیگر تابآوری و قدرت انقلاب را تجربه کرد و اینکه چه ظرفیتی دارد که میتواند از این صحنهها عبور کند.
حجتالاسلام ابوترابیفرد در خصوص نظر نمایندگان صلیب در مورد اسرای ایرانی گفت: اسارت خیلی زیباست. برادرم به نقل از یکی از نمایندگان صلیب سرخ گفت: «شما آزادگان، در اسارتگاههای عراق، یک جمهوری اسلامی تشکیل دادید که تنها پرچم ایران را ندارد.»
امام جمعه موقت تهران ادامه داد: تمام اندیشه انقلاب، اندیشه آزادگان بود. آزادگان در طول یک دهه اسارت، کمترین باری برای مسئولان کشور برای پایان یافتن ایام اسارت نداشتند و تمام پیامشان ادامه دفاع و مبارزه تا پیروزی نهایی بود.
وی در خصوص دو روز تلخی که اسرا تجربه کردند، بیان کرد: ما در اسارت دو روز تلخ داشتیم؛ که یکی از آنها روز ارتحال حضرت امام بود. عراقیها میفهمیدند اسرای ایرانی از ارتحال امام ناراحت شدهاند. فرمانده اردوگاه بهخاطر این قضیه به برادرم تسلیت گفت. برادرم از آنجا که میدانست این خبر، طوفانی را در اردوگاه برپا میکند، برای حل آن، دستورالعملی را در اردوگاه اجرا کرد و روز دیگری که عراقیها آن را جشن گرفتند، اما اسرای ایرانی از شنیدن آن خوشحال نشدند، هنگام قبول قطعنامه بود. فرمانده عراقی فکر میکرد با اطلاع این خبر ولوله شادی میان اسرا برپا میشود، اما اینگونه نشد.
حجتالاسلام ابوترابیفرد با بیان اینکه رزمندگان ایرانی تا آخرین گلوله جنگیدهاند، بعد اسیر شدهاند، افزود: عراقیها میدانستند ایرانیها که اسیر شدهاند، تا آخرین گلولهای که داشتند، جنگیدهاند و بعد، اسیر شدهاند.
امام جمعه موقت تهران ادامه داد: برادرم در گروهی که همراه با شهید چمران در دفاع مقدس فرماندهی آن را برعهده داشت، به نیروهای تحت امر خود یک توصیه کرد و آن هم این بود: هرگز اسیر نشوید.
وی افزود: برادرم تمام توان خود را به کار بست که شهید شود، اما اراده خداوند بر این بود که اسیر شود.
حجتالاسلام ابوترابیفرد در پایان در مورد تعبیر برادرش از اسارت اظهار داشت: برادرم در تعبیر از اسارت گفت: اسارت قطعهای از بهشت بود. شکنجه، دوری از اطرافیان، بدون هیچ امید ظاهری از آینده و اسارت در چنگال صدام، سختیهای ظاهری اسارت بودند، اما درواقع اسارتگاه، بهشتی بود که با فهم درست باید آن را فهم کرد.
انتهای پیام/ ۱۱۸