یادداشت/ مجتبی زارعی

نقدی تئوریک بر یک بیانیه سیاه

در بیانیه سیاه خاتمی به صراحت گفته شد به اسلامی معتقد است که در عرصه اجتماعی با موازین جمهوریت مدرن و مردم سالار سازگار باشد.
کد خبر: ۵۷۲۴۲۷
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۶:۴۷ - 09February 2023

نقدی تئوریک بر یک بیانیه سیاهگروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، «مجتبی زارعی» عضو هیأت علمی فلسفه سیاسی دانشگاه تربیت مدرس؛ سنت دیرین نظریه پردازان در آستانه سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران باز اندیشی در باره مبانی نظری آن و تولید فکر نو و اتخاذ بهبود روش‌ها برای امتداد و تحقق سویه تمدنی بزرگترین انقلاب اجتماعی جهان صرفنظر از کامیابی‌ها و ناکامی‌های دولت‌های ادوار در جمهوری اسلامی است؛ جناب سید محمد خاتمی با توجه به صبغه و نیز ادعایش در اندیشه و فلسفه، اما در بیانیه اخیر و در هفته واپسین به آیین ملی _ بین المللی ۲۲ بهمن، حدودا ۷۰ کلمه‌ی شکلی و تعارفی برای انقلاب و ۲۷۰۰ کلمه را در ضدانقلاب منتشر کرده است!!

به هر روی با اینکه در این روز‌ها باید به انسجام و وحدت ملی فکر کرد، اما باید این بیانیه سیاه و ساختار شکن را هم در چند بُعد از جمله؛ تعریف وی از انقلاب بزرگ ایران، اتخاذ نوع مختارش در پذیرش مبانی نظری با توجه به چگونگی رابطه اسلام و مدرنیته، انتخاب روش مبارزه با جمهوری اسلامی بخصوص بعد از وقایع اخیر و سپس نوع نظام جایگزین مورد خاتمی با توجه به مفاد بیانیه اش مورد بررسی قرار داد.

پیش نیاز فهم بیانیه سیاه و کشف دال مرکزی آن:، اما پیش‌تر باید گفت مبادا جناح‌های وطن خواه و مخاطبان انقلابی در خوانش بیانیه اشتباه کرده و ساختار بیانیه را واژگونه و با توجه به ساختار ظاهرش مورد تحلیل قرار دهند؛ به نظرم مقدمه‌ی ظاهری بیانیه همان فرضیه اصلی و نظریه‌ی مختار آن در چند سطر نخست است و پیشنهاد‌های ۱۵ گانه‌ آن، حرف‌هایی تکراری و نوعی استتار و بقول فیلسوف برجسته سیاست؛ اشتروس نوعی پنهان نگاری برای فرار از صحنه است! ضمنا بعکس آرزوی من در پیشی گرفتن گروه‌های کلاسیک جناح چپ نظیر مجمع روحانیون بر افراطیونی نظیر حزب منحله مشارکت (اتحاد) و برخی اعضای رادیکال انجمن محترم مدرسین و شاخه سکولار حزب محترم محققین قم برای سیاست ورزی و بازنمایی چپ اسلامی در وجود ضروری اردوگاه اصلاح طلبان که بار‌ها نوشتم؛ مع الاسف بیانیه سیاه خاتمی حاکی از تفوق این گروه‌ها و برخی افراد و انحلال مجمع روحانیون و شخصیت ادعایی خاتمی در آنهاست، اما بیانیه را می‌توان در چارچوب زیر مورد بررسی قرار داد.

الف) تعریف خاتمی از انقلاب اسلامی در بیانیه: در بیانیه سیاه خاتمی خبری از وجود فرایند‌ها و ساخته شدن‌های یک انقلاب قدسی و فرا مدرن در جهان نیست او از عبارت علت‌های گریز ناپذیر برای وقوع انقلاب یاد می‌کند این تعریف، تبیینی ارتجاعی و مربوط به نسل سوم انقلاب پژوهان یعنی ساختارگرایانی است که پیش از انقلاب ایران در جهان می‌زیسته اند او از به وجود آمدن گریزناپذیر انقلاب در چند کلمه گفت در حالیکه این سنجه در تعریف‌ها، با توجه به نوع انقلاب ایران و به اذعان و اعتراف انقلاب پژوهان بزرگ و کلاسیک فرو ریخت و نسل چهارمی از انقلاب پژوهان را بعد از انقلاب ما بوجود آورد که بر نقش ترکیبی فرهنگ، رهبری، ایدئولوژی، مردم و قوانین و سنت‌های فلسفه تاریخ در وقوع انقلاب توجه دارد به نظرم او کاملا به این موضوع وقوف داشته و دارد، اما اینک عملگرایانه و با تقلید از سلبریتی‌های سینما و ورزش در باره این بدیهی تاریخ، مرتجع شده است!

ب) اعلام مبانی نظری خاتمی در بیانیه: در بیانیه سیاه خاتمی به صراحت گفته شد به اسلامی معتقد است که در عرصه اجتماعی با "موازین" جمهوریت مدرن و مردم سالار سازگار باشد و می‌گوید ارتکاز عمومی از جمهوری اسلامی هم چنین برداشتی در آن زمان بود؟! به دیگر سخن خاتمی می‌گوید این اسلام است که باید خود را با امر مدرن و مظاهر آن تطبیق دهد و حجیت نه با اسلام بلکه با اندیشه هژمون و استیلا یافته‌ی در دنیاست! به نظرم سیاه‌ترین نقطه بیانیه همین جاست و مبادا دوستان انقلاب و ایران دوستان تصور کنند پیشنهاد‌های ۱۵ گانه او مهم است؛ اصلا! زیرا او با شهوت گذار از جمهوری اسلامی در اینجا حتی به امام و انقلاب اسلامی در باره‌ی این دو نسبت، دروغ روا داشته است؛ باید گفت او با علم به ابزار بودن ظرف (جمهوری به معنی الاعم و در معنای مشارکت)، مظروف (اسلام و محتوا) را نادیده انگاشت و به صراحت می‌گوید باید قانون اساسی را تغییر داد، اما ساده لوحانه خود را در بیانیه سیاه اش لو داده و تاکید می‌کند که "فعلا قادر به تغییرش" نیستیم؟!

ج) اعلام روش مبارزه با جمهوری اسلامی در بیانیه: بیانیه سیاه می‌گوید باید بین دو قطبی طرفداران انقلابی نظام و براندازان خشن نظام، قطبی سوم ایجاد کرد؛ در اینجا هم بصراحت خطاب به براندازان خشن می‌نویسد اعتراضات شما قابل درک است، اما توان حکومت با توان محدود شما توازن ندارد! و براندازی مکانیکی حکومت! شدنی نیست او در اینجا به اصلاح طلبان و براندازان توصیه می‌کند که راه خشونت آمیز بی فایده است و تآکید می‌کند باید همه امکانات را برای تولید فشار به حاکمیت بسیج کنیم تا حکومت را تحت تاثیر و عقب نشینی قرار دهیم؛ خاتمی در این بیانیه سیاه حتی از علی کریمی هم نازل‌تر و فرومایه‌تر ظاهر شده است؛ چه اینکه فوتبالیست جادوگر ما در اوج سفاهت آلت دست موساد و سیا و اینتلجنت سرویس شده است، اما او که ادعای تفلسف و گفت و گوی تمدن‌ها داشته در نسبت با ادعایش، به نظرم خشن‌تر و رادیکال‌تر ظاهر شده است؛ فوتبالیست جادو گر ما حداکثر کوکتل مولوتوف سازی را از معلمین صهیونیست خود آموخته، اما معلوم است که متفلسف ما از سوروس آموخته تا چگونه دن کیشوت وار از فراز آتش زدن پلیس و کشتن یزدان‌ها در لوکو موتیو پرچم صلح را برای یکپارچگی و ائتلاف جانوران ایران ستیز برافرازد! بله! به گمانم کاراز فوتبالیست به متفلسف واگذار شده است؛ زیرا اینگ او در شهوت وعطش رهبری عملگرایانه‌ی خشونت طلبان، بدون توجه به جایگاه اندیشگانی انقلاب و نظام برخاسته از آن نسبت به امکانات اندیشه‌ای، فلسفی و تاریخی این انقلاب و جمهوری اسلامی کرو کور و لال شده است و تصور می‌کند قدرت پشت گفتمان جمهوری اسلامی فقط به امکانات ساختاری و وابسته به ماکروفیزیک قدرت است.

د) دلالت پژوهی نظام جایگزین جمهوری اسلامی در بیانیه:اگرچه خاتمی با روش پنهان نگاری و برای دور ماندن نظریه نظام جایگزین از مخالفت ایران دوستان با صراحت به اعلام مدل بجای جمهوری اسلامی نپرداخت، اما با حملاتی که علیه حجیت اسلام در نزاع بین امر مدرن و مدرنیته نوشت و با توجه به یورش‌هایی که به قانون اساسی بر آمده از تفکر اجتهادی اسلام و نهاد‌هایی نظایر شورای نگهبان قانون اساسی، مجلس خبرگان رهبری و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انجام داد هر انسان بالغی در می‌یابد که مدل حکومت مطلوب این بیانیه سیاه و ضد انقلابی همانا جمهوری سکولار لیبرال یا سوسیال است که همانند مسیحیت کار پاپ را به پاپ و کار قیصر را به قیصر وانهد.

به نظر می‌رسد این بیانیه سیاه آخرین تیر ترکش کارفرمایان غربی انقلابات رنگین و مخملین علیه انقلاب قدسی و فرا مدرن، مردمگرا و مردم سالار جهان بعد از حدود ۱۵۰ روز خشونت‌های عریان و سهمگین در شهر‌های مرکزی و مرزی است که با کارگردانی گروه سکولار رسوب کرده در جناح چپ است که از زبان جناب سید محمد خاتمی (که خود و دوستانش جمعا ۳۶ سال اداره دولت‌های ادوار را در ج. ا. ا برعهده داشتند) به بیرون درز کرده و از این حیث باید شکر گزار انتشار آن و شکر گذار انتشار بیانیه مشابه موسوی (که به قلم گردانندگان متعصب و لجوج بخش سیاسی ستاد انتخاباتی ۸۸ تنظیم و برای مجری موزه‌ای شان دیکته شده است) باشیم.

نتیجه) آیا انفجار نور خنثی شدنی است؟! جا دارد همه وطن خواهان و گروه‌ها و جناح‌های انقلاب اسلامی و بخصوص اعضای متدین و اسلامگرای جناح چپ که در نسبت با سید محمد خاتمی و گروه‌های سکولار افراطی هدایت کننده‌ی او از شمار و وجاهت بیشتری برخوردارند از پروژه‌ی گذاز از جمهوری اسلامی که طرح اش در لابلا و بین سطور این بیانیه‌ی سیاه پنهان و کارگذاشته شد اعلام برائت کنند، زیرا کیست که نداند انقلاب اسلامی ایران افقی را در جهان مدرنِ بی روح، گشوده است؛ خدا در آن دست دارد، اما این خدا رقیب مردم نشده است، انقلاب ما مردمگرا و نیز موجودی زنده است و همه می‌دانند تولدش نیز انفجار نور بود و راستی! مگر می‌توان از انتشار نور جلوگیری کرد؟!

منبع: فارس

انتهای پیام/ ۱۳۴

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار