گروه حماسه و جهاد دفاعپرس_ خسرو هداوند خانی؛ با پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ در ایران و روی کار آمدن نظامی که با شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» ساختار دوقطبی بینالمللی آن روز دنیا را به چالش کشیده بود، قدرتهای جهانی و بهویژه آمریکاییها بهعنوان سردمدار یکی از قطبهای حاکم آن روز، یعنی نظام لیبرال سرمایهداری غرب که یکی از مهمترین شرکای منطقهای خود (رژیم شاهنشاهی) را در منطقه مهم و استراتژیک خاورمیانه از دست داده بود، به تکاپوی زیادی افتادند تا به هر شکل ممکن نظام جمهوری اسلامی را وادار به همراهی با سیاستهای استعماری و آمرانه خود کنند.
آمریکاییها از همان ابتدای انقلاب با نفوذ در دولت لیبرال مهندس بازرگان سعی داشتند که زمینههای وابستگی مجدد ایران به خود را فراهم کنند که واقعه ۱۳ آبان و تسخیر لانه جاسوسی و کنار رفتن دولت بازرگان، ناکامی بزرگی برای آنها در فاز سیاسی بود.
روی آوردن به اقدامات ضدامنیتی دیگر همچون کودتای ناکام نقاب، حمایت از سازمانها و گروههای تروریستی همچون مجاهدین خلق (منافقین) و ترور بسیاری از مسئولین مملکتی و همچنین مردم عادی به تعداد بیش از ۱۷ هزار تن از دیگر اقدامات آنها برای براندازی و یا حداقل تغییر رفتار نظام جمهوری اسلامی بود که در این زمینه نیز توفیقی برای آنان حاصل نشد.
یکی از مهمترین سناریوها و توطئههای آنان برای فشار بر ایران و عقب نشاندن انقلاب از مواضع ضداستعماری و استثماری خود، تحمیل جنگ هشت ساله عراق علیه ایران بود که به لطف ایستادگی و مقاومت مردم شهیدپرور ایران نیز در این طرح و برنامه با ناکامی مواجه شدند.
پس از پایان جنگ، رویکرد نظام استعماری در قبال تقابل با جمهوری اسلامی، از ماهیت سختافزاری به نرمافزاری تغییر کرد و در واقع جنگ نرم در دستور کار آنان برای مقابله با اهداف و آرمانهای مقدس انقلاب قرار گرفت.
خطر شبیخون فرهنگی که رهبر معظم انقلاب در اوایل دهه ۷۰ نسبت به اشاعه آن برای سست کردن اعتقادات مذهبی و دینی و جایگزین کردن آن با الگوها و ایدههای غربی بویژه در نزد جوانان و نوجوانان هشدار داده بود، مهمترین پرده از استراتژی جنگ نرم دشمن بود.
ماهیت جنگ نرم، بهکارگیری شیوهها و روشهای گوناگون تبلیغی برای اقناعسازی و همراهی مخاطبین جامعه هدف با دیدگاهها و برنامههای خود، با شکلها و شیوههای متفاوت در هردوره زمانی متناسب با مقتضیات زمان است و در دوره کنونی، نقش رسانهها بیش از سایر ابزارها و ملزومات جنگ نرم خود نمایی میکنند تا بتوانند تصویری متناسب با خواستهها و اهداف خود در اذهان افراد جامعه هدف ترسیم کنند؛ آنچه که امروز از آن به جنگ شناختی، جنگ روایتها و ... اشاره میشود.
در چارچوب این استراتژی تلاش میشود که تصویری وارونه و به دور از واقعیات که القاکننده ناامیدی و یأس برای افراد جامعه باشد در ذهن مخاطبین متبادر شود و در واقع تمامی دستاوردهای نظام نادیده انگاشته شود.
بیجهت نیست که رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز از یکی دو سال گذشته روی جهاد تبیین بهعنوان یکی از وظایف اصلی جهادگران انقلابی و دستگاهها و نهادهای ذیربط اشاره میکنند.
در همین اغتشاشات اخیر، یکی از عوامل اصلی و محرک حضور حداقلی افراد جامعه و بهویژه قشر جوان جامعه در اعتراضات و اغتشاشات، همین تصویر ذهنی تاریک و ناامیدکننده از افق پیش روی آنان بود.
اما یکی از مهمترین راههای مقابله با این استراتژی دشمن، تبیین دستاوردها و پیشرفتهای نظام و مقایسه آن با آنچه که در قبل از انقلاب بوده میباشد که میتواند نقش قابل توجهی در ابهامزدایی از این سیاهنماییها علیه نظام و ارائه دهنده یک تصویر واقعی از قطار رو به پیشرفت نظام جمهوری اسلامی داشته باشد.
میتوان دستاوردهای انقلاب و مقایسه آن با دوران قبل از انقلاب را در چهار حوزه سیاسی، اقتصادی، علمی و نظامی بررسی کرد:
حوزه سیاسی
بدون شک مهمترین خواسته و مطالبه انقلابیون ایران در مبارزه با نظام شاهنشاهی، کنار زدن نظام طاغوتی دو هزار و ۵۰۰ ساله و پایهریزی نظامی الهی، مبتنی بر اعتقادات مذهبی و شیعی بود؛ آنچه که حداقل یک دهه قبل از پیروزی انقلاب، حضرت امام خمینی (ره) بهعنوان معمار و ایدئولوگ انقلاب در کتاب ولایت فقیه و جهاد اکبر خویش آن را تئوریزه کرده بود.
نظام جمهوری اسلامی که برآمده از رأی اکثریت مردم بوده و در آن رهبر جامعه اسلامی بهعنوان ولی فقیه و به نیابت از امام معصوم (ع)، رهبری جامعه اسلامی را در زمان غیبت عهدهدار خواهد بود. نظامی که در آن از رهبری جامعه تا ریاست جمهوری و نمایندگی مجلس و شوراها و ... همه با رأی مردم در بازه زمانی پیشبینی شده در قانون اساسی، به اداره جامعه اسلامی میپردازند و این به معنای واقعی کلمه، رقابت بین احزاب و جناحهای مختلف سیاسی برای کسب قدرت و گردش نخبگان و سلایق سیاسی برای اداره حکومت اسلامی به عنوان اساسیترین اصل دموکراسی است.
آنچه که در نظام شاهنشاهی و اتکا به یک ساختار تکحزبی درباری که برآیند آن حزب رستاخیز بود، دیده نمیشد؛ بنابراین برخلاف دوران قبل از انقلاب در ایران و همچنین برخلاف کشورهای کنونی عربی حوزه خلیج فارس، دیگر خبری از نظام پادشاهی و موروثی نبوده و نیست و به واقع این، مهمترین دستاورد انقلاب اسلامی در سطح ملی، منطقهای و بینالمللی بود که نشان میداد میتوان با تکیه بر اصول الهی و دینی و مذهبی و بدون دخالت و الگوگیری از مدلهای غربی، یک نظام مترقی مبتنی بر مردم سالاری دینی ارائه داد.
حوزه علمی
در سال ۱۳۵۶، ایران هنوز یکی از بدترین کشورها در خاورمیانه به نسبت پزشک به بیمار، بالاترین نرخ مرگ و میر نوزادان، پایینترین نسبت تخت بیمارستان به جمعیت را دارا بوده است. بعد از انقلاب با جبران این کاستیها، در برخی از زمینههای علمی جزء معدود کشورهای توانمند علمی هستیم که بهعنوان نمونه میتوان به موفقیت دانشمندان ایرانی در درمان سرطان خون از طریق ژن درمانی اشاره کرد که ایران را اخیرا در زمره سه کشور دارای این فنآوری قرار داد.
پیشرفتهای هستهای، فنآوری ساخت و پرتاب ماهواره به فضا، فنآوری تعمیر فیبر نوری زیر دریا و ... امروز ایران را در جایگاه معدود کشورهای دارنده فن آوری در برخی زمینههای علمی نه در خاورمیانه بلکه در جهان قرار داده است.
موفقیت در مهار ویروس پیچیده کرونا که امروز کشورهای پیشرفته علمی دنیا را همچون ژاپن، کره جنوبی، آمریکا و... عاجز کرده است، نمونهای از اتکا به علوم دانشبنیان و بومی برای تحقق سلامت و بهداشت عمومی ایرانیان است.
حوزه اقتصادی
در زمینه اقتصادی، قبل از انقلاب، عمده درآمدهای اقتصادی ایران ناشی از فروش نفت بود و در این زمینه نیز شاهد سیطره فراوان غربیها بر این ماده استراتژیک بودیم. در طول صد سال اخیر تلاشهایی از سوی مبارزین ایرانی برای استقلال نفتی انجام شد که مهمترین رخداد در این زمینه، ملی شدن صنعت نفت در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ بود، اما شاه که تداوم حیات سیاسی خود را در وابستگی کامل به غربیها میدانست، به بهای واگذاری مجدد صنعت نفت ایران به غربیها در قالب کنسرسیوم نفتی، مجددا به لطف کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که صحنهگَردان آن غربیها بودند، مجددا قدرت را در دست گرفت و تا پیروزی انقلاب شاهرگ اقتصادی کشور ما، تحت تاثیر سیاستهای اقتصادی غربیها و در رأس آنان آمریکاییها که در قالب کنسرسیوم نفتی ۴۰ درصد از سهم نفت ایران را داشتند، اداره شد.
بعد از پیروزی انقلاب و با توجه به این که یکی از شعارهای اساسی انقلاب، استقلال در همه زمینههای سیاسی و اقتصادی بود، ایران دیگر اجازه بهره برداری از ثروتهای خدادادی مردم ایران را توسط بیگانگان ندادو دست آنها را از این منابع قطع کرد و این خود از مهمترین دستاوردهای اقتصادی انقلاب بود.
در زمینه عمران و آبادی روستاها قبل از انقلاب، وضعیت کشور به شدت نامطلوب بود، این در حالی بود که طبق آمار ۷۰ درصد جمعیت کشور قبل از انقلاب در روستاها زندگی میکردند که از برخی امکانات اولیه هم برخوردار نبودند. فقط در یک مورد در سالهای دهه ۱۳۵۰، ۹۶ درصد روستاهای ایران برق نداشتند.
اما بعد از انقلاب و با توجه به این که بهبود وضعیت قشر مستضعف جامعه و تلاش برای تحقق عدالت اجتماعی و اقتصادی، یکی از اولویتهای انقلاب مردمی ایران بود، توسعه عمران و آبادانی روستاها و کاهش شکاف امکاناتی شهر و روستا، وجه همت نظام جمهوری اسلامی قرار گرفت و امروز ما شاهد آن هستیم که که اکثر روستاهای کشور ما از هر آنچه امکانات رفاهی موجود در شهرها، همچون آب و برق، گاز، تلفن، دسترسیهای جاده ای، خدمات اینترنتی و ... برخوردارند.
در این سالها تلاشهای فراوانی برای دور شدن از اقتصاد تک محصولی نفت انجام شد که باعث شد در زمینه تولید برخی از کالاها و اقلام صنعتی در ردیف کشورهای ممتاز جهان قرار گیریم که بهعنوان مثال میتوان به رتبه پنجمی در زمینه تولید سیمان و یا رتبه هفدهمی در زمینه تولید فولاد در جهان اشاره کرد. در زمینه صنایع ماشینی نیز موفقیتهای خوبی داشتهایم که نمونه آن صادرات تراکتور به ۲۰ کشور دنیا است.
مجموعه این عوامل باعث شد که بویژه در دوره حاکمیت دولت انقلابی فعلی، میزان صادرات ما نسبت به واردات ما پیشی گرفته و تراز تجاری کشور ما مثبت گرددو به همین خاطر است که صندوق بینالمللی پول در آخرین رتبهبندی خود، جایگاه هجدهمین اقتصاد برتر دنیا را به ایران اختصاص دهد.
حوزه نظامی
در زمینه صنعت نظامی و جنگی، کشور ما قبل از انقلاب و در زمان شاه بهشدت به صنایع نظامی غرب وابسته بود و برآوردها حکایت از خرید حدود ۱۰ میلیارد دلار محصولات نظامی توسط رژیم شاهنشاهی درقبل از انقلاب میکند. در واقع در آن زمان از حیث فن آوری تولید اقلام نظامی در وضعیت بسیار ضعیفی قرار داشتیم و به همین خاطر شاه عمده نیازمندیهای نظامی خود همچون تانک، هواپیمای جنگی و ... را از غرب وارد میکرد، همان سیاستی که امروز کشورهای حاشیه خلیج فارس دنبال کرده و از مهمترین و بزرگترین خریداران محصولات نظامی غرب و آمریکاییها هستند.
بعد از انقلاب و به برکت هشت سال دفاع مقدس که همراه با تحریمهای شدید نظامی علیه ایران بود، باعث شد که جمهوری اسلامی برای تامین نیازمندیهای نظامی خود در جهت مقابله با ارتش بعثی، بر روی دانش بومی و توانمندیهای داخلی خود حساب ویژه باز کند.
در جنگ با صدام، یکی از نقاط ضعف ما در صنعت موشکی بود چرا که در زمان شاه غربیها در جهت سیاست وابستگی ایران به خود، از دادن موشک به شاه خودداری میکردند و به همین خاطر نیز در جنگ، ما مجبور بودیم که برای استفاده از موشک به کشوری همچون لیبی وابسته باشیم و از آنان موشک اسکاد را خریداری کنیم و در واقع یکی از معدود موارد برتری صدام در جنگ که به لطف حمایتهای دشمنان ایران از او بود، قدرت موشکی او بود که به عنوان پاشنه آشیل جمهوری اسلامی و بویژه در اواخر جنگ و در چارچوب جنگ شهرها ایران را آزار میداد.
اگرچه که در اواخر جنگ و به لطف متخصصین داخلی و مجاهدتهای شهدای بزرگواری همچون شهید «حسن تهرانی مقدم» پدر موشکی ایران، موفق شدیم موشک نازعات را تولید و بهره برداری کنیم، اما توان بازدارندگی در برابر قدرت موشکی صدام را نداشت، ولی همان خودباوری و اتکا به دانش بومی، زمینهای را فراهم کرد که بعد از جنگ به دنبال تامین نیازهای نظامی خود با اتکا به دانش دانشمندان داخلی خود برویم و امروز به جایگاهی برسم که نه تنها در خاورمیانه قدرت نخست موشکی باشیم، بلکه در سطح بینالمللی و جهانی جزء معدود کشورهای دارنده فن آوریهای خاص در این زمینه همچون فنآوری موشک هایپرسونیک و ... باشیم.
بلاشک این پیشرفتهای خیره کننده نظامی که مبتنی بر فنآوری دانشبنیان است، از عوامل اساسی موفقیت ایران در اجرای اصل بازدارندگی نظامی و مانعی در جهت هرگونه تفکر حمله نظامی به ایران است.
در نتیجهگیری کلی میتوان گفت که تبیین دستاوردهای نظام جمهوری اسلامی و مقایسه آن با داشتههای موجود در زمان حکومت پهلوی، معیار و عیار مناسبی برای سنجش میزان پیشرفت جمهوری اسلامی و خنثی سازی جنگ روانی و تبلیغات دروغین دشمن نسبت به واقعیات ایران اسلامی است.
انتهای پیام/ 118