بخش سوم/ روایت نجات کردستان از چنگال ضد انقلاب؛

نجات بالگرد درحال سقوط با توسل به حضرت ابالفضل (ع)

ستوان عابدی خاطره خود را هدایت بالگرد در حال سقوط و توسل به حضرت عباس (ع) در شرایط بحرانی مأموریت بررسی منطقه انبار مهمات ضدانقلاب را نقل می‌کند.
کد خبر: ۵۷۳۲۶۸
تاریخ انتشار: ۲۷ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۰:۲۶ - 16February 2023

توسل به حضرت عباس (ع) در آخرین لحظات/ توقف عملیات از سوی دکتر چمران به‌خاطر مجروحیت خلبان هلی‌کوپتربه گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، متن زیر و چهار نوشتار دیگری که سومین قسمت از مجموعه‌گزارش‌های «نجات کردستان از چنگال ضدانقلاب» است، ادامه روایت حضور سپهبد شهید «علی صیاد شیرازی» و شهید «مصطفی چمران» وزیر دفاع وقت در سردشت برای بررسی ابعاد حادثه تروریستی در این منطقه است.

بخش دوم این گزارش، با عنوان «ابتکار شهید صیاد شیرازی برای رهایی از کمین دموکرات‌ها» منتشر شده است که می‌توانید آن را از اینجا مطالعه کنید.

این گزارش از کتاب «در کمین گل سرخ» انتخاب شده و روایتی از زندگی سپهبد شهید «علی صیاد شیرازی» است که محسن مؤمنی آن به رشته نگارش درآورده و انتشارات سوره مهر آن را منتشر کرده است.

ادامه این گزارش را می‌خوانید:

«بالگرد ستوان عابدی (ستوان خلبان عابدی که عملاً نقش معاونی دکتر چمران را داشت و به سروان صیاد و همراهانش پیشنهاد مأموریت کشف انبار مهمات ضدانقلاب در روستای شیندرا را داد.) تعادلش را از دست داده بود و سقوط‌کنان به‌سوی سینه‌کش کوه می‌رفت.

فریاد «یا حسین (ع)» نیرو‌ها بلند شد. علی (صیاد شیرازی) چشمانش را بست تا صحنه انفجار را نبیند. لحظات به سنگینی سپری می‌شدند که به صدای صلوات چشمانش را باز کرد و دید معجزه‌ای رخ داده است و بالگرد به حالت اصلی خود بازگشته و به‌سمت سردشت پرواز می‌کند.

سرگرد عابدی در مورد حادثه‌ای که برایش اتفاق افتاد، نقل می‌کند: «آفتاب در حال غروب بود و ما مرتباً روی منطقه دور می‌زدیم. درگیری نیز با تیراندازی متقابل بر روی زمین ادامه داشت. در همین هنگام احساس کردم که بالگرد دارد سقوط می‌کند.

بلافاصله متوجه شدم که خودم نیز زخمی هستم. نگاهی به خودم انداختم. خون زیادی از سمت چپ بدنم جاری بود. اولین کلمه‌ای که در آن لحظه بی‌اختیار از زبانم جاری شد، این بود که گفتم: یا اباالفضل (ع).

هر لحظه بالگرد به کوه نزدیک‌تر می‌شد. وضعیت بقیه همراهانم که دو نفر بودند، نامطلوب بود. در همین موقع با پا فرمان‌ها را گرفتم و با دست راست فرمان کلکتیو را بالا کشیدم. بالگرد از آن حالت بحرانی خودش بیرون آمد. با رادیو تماس گرفتم و به سایر خلبان‌ها اطلاع دادم که ما تیر خوردیم، ولی مسأله‌ای نیست. نگران نباشید. ما به سردشت برمی‌گردیم.» (۱)

مجروحیت ستوان عابدی باعث شد عملیات ناتمام بماند و دکتر و نیروهایش تصمیم به برگشت بگیرند. پس دو فروند ۲۱۴۵ بازآمدند و به زمین نشستند. در چشم برهم زدنی دکتر و نیروهایش سوار شدند و بالگرد‌ها برخاستند و به‌سوی پادگان به پرواز درآمدند.

(۱): عملیات شیندرا. ناشر: هیأت معارف جنگ، ص ۶۶ (خاطره سرتیپ دوم خلبان محمدکریم عابدی)

انتهای پیام/ 118

نظر شما
پربیننده ها