اشد مجازات برای ابوذرهای نهاوند/ مبارزانی که خار چشم رژیم پهلوی شدند

بنابر اسناد و مدارک موجود، گروه انقلابی ابوذر از جوانانی تشکیل شد که میانگین سنی آن­ها در حدود ۲۰ سال بود و اهدافی انقلابی داشتند که در میانه مبارزات توسط ساواک دستگیر و برخی از آنان به اعدام محکوم شدند.
کد خبر: ۵۷۴۲۵۷
تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۴:۴۵ - 19February 2023

اشد مجازات برای ابوذرهای نهاوند/ مبارزانی که خار چشم رژیم پهلوی شدندبه گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، عملکرد‌های نادرست رژیم پهلوی به‌خصوص در زمینه حرکت­های ضداسلامی و سلطه­‌جویانه امریکا بر سرنوشت ایران سبب شد که گرایش به مبارزات سیاسی و حرکت­‌های مسلحانه علیه رژیم روزبه‌روز افزایش یابد و حتی به‌عنوان یک ارزش در بین جامعه سیاسی و مذهبی ایران مطرح شود. علاوه بر این مجموعه عوامل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی که موجب رشد مبارزات انقلابی در سراسر کشور شده بود؛ در شهرستان نهاوند علل و عوامل دیگری دست‌به‌دست هم داده بودند تا گروه انقلابی ابوذر از بین جوانان نهاوندی شکل بگیرد. این عوامل را می­توان به وجود روحانیون انقلابی نهاوندی همچون شهید آیت‌­الله علی قدوسی و شهید حجت‌­الاسلام محمدعلی حیدری؛ حضور فعال جوانان گروه ابوذر در مساجد، جلسات قرآن و هیئت‌­های مذهبی؛ دعوت از سخنرانان و وعاظ انقلابی همچون حجج‌اسلام فلسفی، محمدی ری‌شهری، فاکر خراسانی و ... به نهاوند و تلاش­های دلسوزانه شهید محمد طالبیان به‌عنوان یک معلم متعهد و متدین در رشد انگیزه‌های دینی جوانان گروه ابوذر اشاره کرد.

تشکیل گروه ابوذر

همکاری‌­های دوستانه و نزدیکی­ عده­ای از جوانان نهاوند از سال ۱۳۴۹ در فعالیت­های مذهبی و زمینه­‌های خاصی که در شهرستان نهاوند وجود داشت، باعث شد که در آبان ماه ۱۳۵۱، مصادف با آخرین روز ماه مبارک رمضان ۱۳۹۲ قمری، شش نفر از جوانان مذهبی و فعال نهاوند در جلسه‌­ای خصوصی و به دور از چشم دیگران گردهم آیند و پایه‌­های اصلی گروه ابوذر را بنا نهند. [۱]در این جلسه پس از صحبت­‌های مستدل و منطقی بهمن منشط و عبادالله خدارحمی در مورد گسترش ظلم، فساد و فقر در جامعه آن­ها به‌طور خودجوش گروه انقلابی ابوذر را در راستای مبارزه با رژیم پهلوی تشکیل می­دهند. اعضای این جلسه عبارت‌اند از:

۱- عبادالله خدارحمی، ۲۴ ساله و دیپلم

۲-، ولی الله سیف، ۱۹ ساله

۳- بهمن منشط، ۱۹ ساله

۴- حجت‌الله آورزمانی، ۱۹ ساله

۵- علیرضا کرمعلی، ۱۹ ساله

۶- روح‌الله سیف، ۲۰ ساله

بنابر اسناد و مدارک موجود، گروه انقلابی ابوذر از جوانانی تشکیل شد که میانگین سنی آن­ها در حدود ۲۰ سال بوده و هیچ‌کدام هنوز دوران خدمت سربازی را طی نکرده و حتی با مسائل اولیه مبارزه نیز آشنایی نداشتند. اکثر آنان در سال ۱۳۵۲ موفق به اخذ مدرک دیپلم شدند و در همان سال در حالی‌که فاقد تجربه­‌های اولیه بودند، وارد مبارزه مسلحانه شدند.

علت نام‌­گذاری گروه

درباره اینکه اولین بار چگونه اعضاء بدین فکر افتادند که نام «ابوذر» را برای گروه خود اتخاب نمایند، اشارات چندی شده است که همگی بیان­گر این است که این نام با آگاهی از شخصیت و عملکرد «ابوذر غفاری» صحابی معروف پیامبر (ص) و زندگی ساده او و اعتراضش علیه عثمان، برای گروه انتخاب شده است. اعضای گروه با توجه به مطالعات مذهبی خویش، ابوذر غفاری را به خوبی می‌­شناختند و با انتخاب این اسم در واقع می­‌خواستد او را الگوی اعمال خود قرار دهند. [۲]با این همه، ظاهراً برای بار نخست، بهمن منشط و عبادالله خدارحمی این نام را در بین خود مطرح می­‌کند و بعد خدارحمی با بیان اینکه: «ما باید ایمان و تقوایمان مثل ابوذر باشد.» [۳]نام ابوذر را برای گروه پیشنهاد می­کند. این اسم با اقبال سایر اعضای گروه مواجه می‌شود و از آن پس گروه خود را «ابوذر» می‌­نامند.

اهداف و انگیزه­‌های گروه ابوذر

یکی از دلایل تشکیل گروه­‌های مبارزاتی دستیابی به اهداف و آرمان­‌های است که برای خود ترسیم کرده­‌اند که در این راستا گروه انقلابی ابوذر نیز دارای اهدافی به شرح زیر بوده است:

۱- حفظ اسلام و مذهب شیعه: مهم­ترین عامل اشتراک تمام اعضای گروه ابوذر «اسلام» است؛ زیرا همه آن­ها شدیداً به مذهب و امور مذهبی معتقد و پای­بند بوده­‌اند؛ لذا اکثر اهداف و انگیز­ه‌ای آن­ها نیز به نوعی با مذهب و تعالیم مذهبی مرتبط بوده است. [۴]به طوری که در همان شب شکل‌­گیری گروه «وظیفه دینی» اصلی‌­ترین انگیزه شروع فعالیت اعضاء معرفی می­‌گردد.

۲- مبارزه با فقر و کمک به نیازمندان: یکی دیگر از اهداف گروه ابوذر، تلاش برای از بین بردن «فقر و بدبختی» و عامل آن یعنی «رژیم پهلوی» بوده است. آن­ها از دیدن فقرا و محرومان در پیرامون خود که هر روز نمونه­های بسیاری را در گوشه و کنار شهر می­دیدند، در رنج بوده و تصمیم می­گیرند با به وجود آوردن یک گروه و ضربه زدن به رژیم، انتقام محرومان را بگیرند یا حداقل خاطر خود را تسلی بخشند. در این رابطه، اعضای گروه ابوذر تا جایی که در توان داشتند، مستمندان را مد نظر قرار داده به آنان کمک می­کنند. به عنوان مثال، آن­ها علاوه بر کمک­های شخصی خود، یک بار هشتصد تومان از باقیمانده مبلغی را که برای برگزاری جشنی به مناسبت عید غدیر جمع­آوری کرده بودند با مشورت شهید طالبیان، برنج، روغن و ذغال می­خرند و آن را بین نیازمندان شهر توزیع می­کنند. [۵]در این زمینه گروه ابوذر تا آن­جا پیش می­روند که حتی برای ابراز همدردی با محرومین و فقرای اطراف خود، از خوردن غذا‌های لذیذ و میوه اجتناب می­‌کنند. [۶]۳- مقابله با استعمار و امریکا: شهید محمد طالبیان به عنوان معلم و مشاور امین گروه ابوذر، انگیزه این گروه از اقدامات انجام شده را «ضربه زدن به استعمار» و در رأس آن «امریکا» اعلام می­‌کند که در آن سال­ها بر تار و پود ایران چنگ انداخته بود: «در حالی که مردم این آب و خاک گرسنه بودند، امریکا نفت ما را می­برد، پس باید با امریکا مبارزه کرد.» [۷]۴- مبارزه با فساد اخلاقی: از دیگر اهداف گروه ابوذر می­توان به مبارزه با فساد اخلاقی موجود در جامعه آن روز ایران اشاره کرد. این پدیده که توسط رسانه‌­های گروهی به خصوص تلویزیون و سینما به سرعت در حال گسترش و در تقابل مستقیم با آموزه­‌های مذهبی بود؛ انگیزه­ای نیرومند به افراد گروه که شدیداً مذهبی بودند، می‌­داد تا با هر چیزی که احساس می­‌کردند در این راستا فعالیت می­‌کند، به مخالفت برخیزند. چنان‌که در جایی به آن اشاره شده است: «هدف گروه ابوذر مبارزه با فساد بود و مخالف با فیلم­‌های زننده­ سینما بودند.» [۸]بازخوانی اقدامات و فعالیت‌­های مبارزاتی گروه ابوذر نهاوند

ساختار فکری و عقیدتی گروه ابوذر

با توجه به آن­چه در بیان اهداف و انگیزه‌­های گروه انقلابی ابوذر نهاوند اشاره شد، تعالیم مذهبی را می‌­توان مهم­ترین زیربنای فکری این گروه دانست. علاوه بر این با توجه به ترکیب گروه (که همگی دانش آموز بودند) مطالعه کتب غیردرسی و آگاهی از مسائل موجب سوق دادن آن­ها به تشکیل گروه شد. کتابخانه مدرسه ملی مهدیه نهاوند محل مناسبی برای مطالعه و گردهمایی اعضای گروه بود. در این بین مطالعه آثار دکتر علی شریعتی در صدر مطالعات اعضای گروه قرار می‌­گیرد به طوری که مطالعه کتاب «شهادت» دکتر شریعتی به عنوان اولین کتاب برای مطالعه و عضویت توصیه می‌­گردد تا افراد را با فرهنگ شهادت که لازمه مبارزه مسلحانه است آشنا سازد. [۹]ساختار تشکیلاتی گروه ابوذر

ساختار تشکیلاتی گروه ابوذر در نهایت سادگی قرار داشت، این سادگی به دلیل بی­‌تجربگی اعضاء و کم سن و سال بودن آن­ها است.

۱- تقسیم‌­بندی اعضای گروه: تعداد اعضای گروه ابوذر از ۲۲ نفر تجاوز نمی­کند و این در حالی است که افراد اصلی گروه ۹ نفر بوده­اند و حتی شهید محمد طالبیان که گروه ابوذر در اکثر کارهایشان با وی مشورت می­کردند نیز جزء اعضای اصلی گروه محسوب نمی­شده است. بدین ترتیب کادر ۹ نفره، گروه خود را به سه دسته ۳ نفری تقسیم می­کند و با رأی تمام افراد بهمن منشط، عبادالله خدارحمی و ماشالله سیف به رهبری هر یک از سه دسته ایجاد شده، انتخاب می‌­شوند. کادر مرکزی، نام دیگری تحت عنوان شورای گروه نیز داشته است.

۲- عضویابی: کادر مرکزی گروه ابوذر برای جذب افراد اقدام به فعالیت­‌هایی می‌­نماید که این فعالیت­‌ها بیشتر در نوروز سال ۱۳۵۲ مشهودتر است. این عضویابی به صورت جداگانه و بدون اطلاع سایر اعضاء از افراد جدید صورت گرفته است.

۳- جلسات: گروه ابوذر جلسات خود را در مکان­‌های مختلف برگزار کرده است و همین شیوه سبب می‌­شود تا کار‌های خود را پیش ببرد و سبب شد تا مأموران رژیم تا هنگام دستگیری سه تن از اعضاء در قم نتوانند ردپای چندانی از آن­ها به دست آورند.

۴- خودسازی: اعضای گروه ابوذر به منظور همگون شدن روحی، اخلاقی و فیزیکی با هم، اقدام به تنظیم یکسری برنامه‌­ها و مقررات در بین خود می­‌کردند که در اسناد از آن به «برنامه خودسازی» یاد شده است و اعضای گروه نیز از انجام آن دقیقاً این هدف را دنبال می­‌کرده‌اند. این برنامه پیش از آن­که جنبه خودسازی برای انجام اعمال چریکی و مبارزاتی داشته باشد، به جنبه‌­های اخلاقی و مبارزه با نفس توجه کرده است. در نتیجه بیشتر از آن­که یک چریک و مبارز که خواهان مبارزه با استبداد و استعمار جهانی است، تحویل دهد یک شخص وارسته و عارف مسلک تحویل اجتماع می‌­داد. [۱۰]اقدامات گروه ابوذر

با توجه به اهداف و انگیزه‌­های اعضای گروه ابوذر، هم‌زمان با برنامه­‌های خودسازی که داشتند، به یک سری اقدامات تخریبی علیه رژیم پهلوی دست زدند که از جمله آن‌ها می‌­توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱- انفجار سینما تاج نهاوند که در ماه رمضان اقدام به پخش فیلم مستهجن نموده بود؛

۲- آتش زدن چند دستگاه از خودرو‌های ژاندارمری و سایر ادارات دولتی؛

۳- انفجار مراکز فساد و فحشاء؛

۴- درگیری با افراد نزول‌خوار و بدنام شهر که در یکی از این درگیری‌ها فردی به نام مؤمنی معروف به «دخامحمود» کشته می‌­شود؛

۵- تلاش برای به دست آوردن سلاح و مهمات؛

۶- شناسایی مراکز صنعتی و تجاری حساس جهت انفجار؛

۷- تهیه طرح ترور یکی از اعضای ساواک؛

۸- تلاش جهت ایجاد ارتباط با گروه­های اسلامی. [۱۱]ارتباطات گروه ابوذر

اعضای گروه ابوذر هرگز در چارچوب نهاوند محدود نشدند و برای انجام اقدامات چریکی یا تماس با سایر انقلابیون با چند شهر دیگر نیز ارتباط گرفتند. در این میان شهر قم به دلیل وجود روحانیت مبارز بیش از سایر شهر‌ها در معرض تماس قرار داشته است. در قم نیز بیشترین رابطه با حجت­‌الاسلام فاکر خراسانی به دلیل سفر‌های تبلیغی ایشان به نهاوند و علاقه اعضای گروه به منبر‌های وی از طریق شهید محمد طالبیان ارتباط برقرار می­شود. آیت­الله ربانی شیرازی روحانی دیگری بوده است که اعضای گروه ابوذر در قم با ایشان ارتباط نسبتاً زیادی داشته­اند. از جمله دلایل انتخاب و تماس با آیت­الله ربانی شیرازی می‌­توان به سوابق مبارزاتی ایشان علیه رژیم شاه، آشنایی قبلی، ولی ­الله سیف با ایشان و ارتباط دادن اعضای گروه توسط شهید آیت‌­الله قدوسی به آیت‌­الله ربانی شیرازی اشاره کرد. [۱۲]علاوه بر این گروه ابوذر به همراه شهید محمد طالبیان به امید ارتباط با گروه­‌های مبارز دیگر در زمینه مالی و مبارزاتی تصمیم می­گیرند که با آقای فضل‌­الله صلواتی در اصفهان و سیدکاظم اکرمی در همدان تماس­هایی برقرار نمایند که به دلیل مسائل امنیتی موفق نمی­‌شوند.

دستگیری اعضای گروه ابوذر

در تاریخ ۲۹ تیرماه ۱۳۵۲ سه نفر از اعضای کادر مرکزی گروه به نام­‌های عبادالله خدارحمی، ولی‌الله سیف، حجت‌الله عبدلی جهت ملاقات با آیت‌الله ربانی شیرازی و یافتن راه‌حلی جهت دست یافتن به اسلحه به شهر قم می­روند. آیت‌الله ربانی آن­ها را از مبارزه مسلحانه شدیداً باز داشته و تشویق به خودسازی و بالا بردن سطح معلومات دینی می‌کند. بعدازظهر روز ۳۰ تیر آنان به بازار قم رفته و با پاسبان گشت بازار روبرو می‌­شوند، با ارزیابی اولیه زمینه را برای خلع سلاح و متواری شدن مناسب می‌دانند. دو نفر از آن­ها به پاسبان نزدیک می‌­شوند که به درگیری پیش­بینی نشده و کشته شدن پاسبان می­انجامد. در این لحظه گشت شهربانی در حین عبور متوجه درگیری شده و بلافاصله آن­ها را دستگیر می‌­کند. افراد دستگیر شده پس از بازجویی­‌های اولیه تحویل ساواک قم می‌­شوند. ساواک قم بلافاصله آن­ها را به تهران منتقل می­‌کند و پس از بازجویی‌های اولیه اقدام برای دستگیری سایر اعضاء و مرتبطین شروع می‌شود و در اندک زمانی کلیه اعضای کادر مرکزی، مرتبطین و همفکران آن­ها در نهاوند دستگیر و به تهران، کمیته ضدخرابکاری منتقل می‌شوند.

خلاصه پرونده ساواک درباره گروه ابوذر

گزاراش اولیه ساوک درباره گروه ابوذر به منظور اعمال اشد مجازات علیه اعضاء آن و بدون تحقیق و بررسی دقیق، افراد گروه را وابسته به جریان­‌های چپ بالأخص سازمان مجاهدین خلق می­‌پندارد که بعد‌ها این ادعا رد و اثبات می‌­شود گروه انقلابی ابوذر به‌­جز ارتباط­‌گیری با روحانیت مبارز قم و چند گروه اسلامی، هیچ­‌گونه علاقه‌مندی و وابستگی سازمانی و تشکیلاتی با سازمان مجاهدین خلق نداشته است. متن گزارش ساواک از گروه ابوذر عیناً چنین است:

«چند تن از اعضاء گروه به اصطلاح مجاهدین خلق که متواری بوده­‌اند ضمن تماس با برخی از معلمین و دانش‌­آموزان نهاوند آن‌ها [را]تشویق به تشکیل جلسات مذهبی و اقدامات خرابکارانه می‌نمایند. این عده به تدریج در پوشش جلسات مذهبی گروهی به نام ابوذر تشکیل و مخفیانه به فعالیت و اقدامات خرابکارانه و براندازی دست زده و در سال ۵۱ مبادرت به قتل غیرنظامی محمود مؤمنی که یکی از ثروتمندان نهاوند بوده مبادرت و با تخریب و حرق [حریق]سینمای تاج نهاوند و خانه زنان و اتومبیل­‌های ژاندارمری و اصلاحات ارضی درصدد تهیه پول برای خرید اسلحه برمی‌­آیند. ضمناً افراد مزبور غیرنظامیان عبادالله خدارحمی و بهمن منشط و ماشاالله و ولى‌الله سیف را به سمت کادر مرکزی گروه انتخاب و در جلسه‌­های که در منزل بهمن منشط تشکیل می­گردد غیرنظامیان عبادالله خدارحمی و حجت‌الله عبدلی و ولى­الله سیف را به منظور ربودن و تهیه اسلحه از پاسبان گشت تعیین و به شهرستان قم اعزام می‌­شوند. نامبردگان در ساعت ۲۴:۰۰ روز ۲۵ / ۴ / ۵۲ پاسبان محمدرضا مدنی را مورد حمله قرار داده و پس از وارد آوردن هیجده ضربه کارد به وى و به قتل رساندن او یک قبضه اسلحه کمری پاسبان مقتول را غیرنظامی خدارحمی ربوده و با اسلحه مزبور به سوی مأمورین تیراندازی می­ن‌ماید که در اثر تیراندازی دو نفر پاسبان دیگر مجروح و هر سه نفر به وسیله مأمورین دستگیر و پس از تحقیق از آنان سایر اعضاء گروه ابوذر شناخته شده و دستگیر می‌­شوند.» [۱۳]محاکمه و شهادت گروه ابوذر

اعضای گروه ابوذر در حالی‌که بعضی مجروح و بعضی دیگر هنوز آثار شکنجه روی بدن آنان نمایان بود و مدت­ها در سلول انفرادی گذرانده بودند به دادگاه اعزام می‌شوند. آنان برای خود حق انتخاب وکیل نداشتند و رژیم با نظر خود از بین نظامیان وابسته که تحت تأثیر شدید ساواک بودند، افرادی را به‌عنوان وکیل تسخیری تعیین می­‌کند که تنها نام وکیل بر روی آنان بوده و هیچ‌گونه دفاعی از متهمین خود نمی­‌کنند. دستگیرشدگان که آینده دادگاه را برای خود روشن نمی­‌دیدند، تصمیم می‌­گیرند که در جلسه دادگاه بهمن منشط و عبادالله خدارحمی به دفاع ایدئولوژیک پرداخته و مابقی افراد به دفاع حقوقی از خود بپردازند. [۱۴]مراحل تشکیل دادگاه بدوی، تجدیدنظر، فرجام­خواهی و ... با سرعت غیرطبیعی به اتمام و کمتر از سه ماه کلیه مراحل دادرسی، صدور حکم بدوی، اعتراض به احکام صادره، بررسی پرونده در دادگاه تجدیدنظر، مراحل فرجام‌خواهی و ... طی و دستگیرشدگان به احکام ذیل محکوم می­‌شوند:

۱- عبادالله خدارحمی؛ اعدام

۲- بهمن منشط؛ اعدام

۳- حجت‌الله عبدلی؛ اعدام

۴- ماشالله سیف؛ اعدام

۵- روح‌الله سیف؛ اعدام

۶-، ولی الله سیف؛ اعدام

۷-، ولی الله کشفی؛ ۱۵ سال حبس جنایی درجه یک

۸- حجت‌الله آورزمانی؛ ۵ سال حبس جنایی درجه یک

۹- علیرضا کرمعلی؛ ۵ سال حبس جنایی درجه یک

علاوه بر دستگیری و محاکمه اعضای اصلی گروه ابوذر، ساواک کلیه کسانی که به هر نحوی با این گروه در ارتباط یا مراوده بودند را دستگیر کرد. از جمله این افراد می­توان به آیت­الله ربانی شیرازی، حجت­الاسلام فاکر خراسانی و سیدکاظم اکرمی اشاره کرد که به یک تا سه سال حبس جنایی محکوم شدند.

ساواک تنها به دستگیری اعضای اصلی و مرتبطین گروه ابوذر اکتفاء نکرد بلکه در راستای اهداف خود گروه سومی در رابطه با گروه ابوذر دستگیر کرد که تنها با آن­ها برخورد توجیهی همراه با تهدید نمود. در مجموع از دستگیری­‌ها و برخورد‌ها به‌وضوح روشن است که ساواک تا آخرین رگه‌ها و مرتبطین گروه ابوذر را که حتی دارای انگیزه­‌های سیاسی و مبارزاتی نبودند را شناسایی و دستگیر کرد و سرانجام این پرونده را در سال ۱۳۵۲ مختومه اعلام کرد.

نداشتن وابستگی تشکیلاتی و سازمانی گروه ابوذر با سازمان مجاهدین خلق ایران

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سازمان مجاهدین خلق بدون ارائه هیچ سند معتبری گروه ابوذر را وابسته به خود معرفی نمود و «زندگی­نامه و دفاعیات شهدای گروه ابوذر» را در بهار سال ۱۳۵۸ انتشار داد و صریحاً روی جلد آن عبارت "وابسته به سازمان مجاهدین خلق ایران" را درج کرد. قبل از انقلاب اسلامی نیز نشریه «پیام مجاهد» که سخنگو و ارگان غیر رسمی مجاهدین خلق در خارج از کشور بود، ولی رسماً به عنوان ارگان نهضت آزادی خارج از کشور انتشار می‌یافت، به تناقض‌­گویی و جعل خبر ناگزیر در این زمینه می‌پرداخت. [۱۵]این در حالی است که گروه ابوذر نهاوند از هنگام پیدایش تا زمان فروپاشی، با هیچ گروه دیگری در ارتباط نبوده و اعضای آن توانستند در حد خود و با همه کمبودها، به صورت مستقل باقی بمانند و ضرباتی چند بر پیکر رژیم شاه وارد سازند. بر این اساس ارتباط­‌گیری گروه ابوذر با گروه‌­های چپ مثل سازمان مجاهدین خلق به ادعای ساواک یا خود سازمان در نشریه مجاهد از اساس کذب محض است. در این راستا نیز بیانیه­‌ای علیه این ادعا و اعلان برائت و اعلام جرم از سازمان مجاهدین توسط خانواده اعضای گروه ابوذر پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۸ صادر شده است:

«سال ۵۷ کتابچه­ای با آرم سازمان نامبرده منتشر شد که گروه ابوذر را به خود وابسته کرده بود و به دنبال آن گروه انقلابی ابوذر اعلامیه­ای صادر کرده و ضمن رد آن را محکوم نمود. روز دیگر یکی از افراد جنبشی به منزل ما آمد و گفت این کاغذ را امضاء کن. گفتم برای چه؟ او گفت پسرت حجت­الله عبدلی وابسته به جنبش مجاهدین بوده. گفتم هرگز چنین نبود و امضاء هم نمی­کنم ... او رفت، اما پس از چند روزی اعلامیه­ای به امضاء آقایان: رضا بداق و حجت آورزمانی به دستم رسید که نوشته بودند گروه ابوذر وابسته به سازمان مجاهدین خلق بوده. من بنا به سفارش امام کبیرمان مبنی بر صبر انقلابی سکوت اختیار کردم که شاید سازمان کذا و این آقایان خجالت بکشند. اکنون دیگرسکوت را بیشتر از این جایز نمی­دانم، لذا مطالبی را عرض می‌­کنم و قضاوت را به عهده مردم شریف می‌­گذارم:

اولا: گروه ابوذر "گروه ابوذر" است و هیچ­‌گونه وابستگی جز به الله به هیچ حزب و دسته و سازمانی نداشته است به دلیل اینکه تحقیق نموده­ام و مدارک وشواهد موجود است.

ثانیاً: سؤالاتی از این میراث‌­خواران خون شهدان، دارم که می‌­خواهند رسوائی خود را با تکیه به افرادی، چون رضائی‌­ها .. شریف‌­واقفی­‌ها .. سعید محسن­‌ها .. "گروه ابوذرها" و دیگر شهیدان جبران کنند. آیا اگر شهیدان زنده بودند، با شوروی، این به خاک و خون کشنده مسلمانان افغانی ارتباط جاسوسی داشتند؟ آیا اگر شهیدان زنده بودند دست به شهید دزدی می­زدند؟ آیا اگر شهدا زنده بودند دست عزالدین ساواکی این قاتل هزاران خلق کرد و پاسداران عزیز ما را می­‌فشردند؟ آیا آن‌ها با فدائیان خلق این ضد خلقی­های (خرمن دهقان­‌سوز) را حامی خود می‌­دانستند؟ آیا اگر گروه ابوذر بودند همانند رجوی این همسنگر تمامی ضد انقلابی‌­ها عملاً خواهش عاجزانه امام امت را نادیده می‌گرفت و به قانون اساسی این خون‌­بهای هفتاد هزار شهید رأی منفی می‌­دادند و آن را هم تحریم می­‌کردند؟ و اگر بخواهم بنویسم مثنوی هفتاد من کاغذ شود.

آقای رجوی تو می­‌خواهی با مشت و تفنگ به مقابله با مردم مسلمان ایران برخیزی (اشاره به سخنان او در دانشگاه تهران) وای بر تو، مگر این همان مردم نیستند که شاه و اربابان غربی و شرقی­اش را به زباله­‌دان تاریخ انداختند. باشد که سر عقل بیائید و به دامان ملت مسلمان ایران برگردید. بترسید از روزی که خشم مادران جگرسوخته از آستین توده‌­های محروم بیرون آید، آن وقت دیگر برایتان دیر خواهد بود.

برقرار باد استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی به رهبری امام خمینی

نابود باد حیله منافقان وارتجائی­‌های مترقی­نما

مادرشهید (حجت­‌الله عبدلی) عضوگروه ابوذر نهاوند» [۱۶]منابع

[۱]گروه ابوذر نهاوند به روایت اسناد، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران، ۱۳۸۶، صفحه چهارده

[۲]حسین زرینی، گروه ابوذر، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۱، ص ۸۹

[۳]آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده ولی­الله کشفی، شماره بازیابی ۱۸۹۸، ص ۴۵

[۴]حسین زرینی، پیشین، ص ۹۰

[۵]آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده محمد طالبیان، شماره بازیابی ۱۹۱۷، ص ۲۵

[۶]آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده بهمن منشط، شماره بازیابی ۱۹۰۷، ص ۱۳

[۷]آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده محمد طالبیان، شماره بازیابی ۱۹۱۷، ص ۲۳

[۸]آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده عبادالله خدارحمی، شماره بازیابی ۱۹۱۸، ص ۱۷

[۹]آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده روح الله سیف، شماره بازیابی ۱۹۱۶، ص ۱۳

[۱۰]ر. ک: حسین زرینی، پیشین، صص ۱۱۶-۱۰۳

[۱۱]گروه ابوذر نهاوند به روایت اسناد، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران، ۱۳۸۶، صفحه هجده

[۱۲]آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده حجت­الله عبدلی، شماره بازیابی ۱۹۰۴، ص ۲۰

[۱۳]آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده محمد طالبیان، شماره بازیابی ۱۹۱۷، ص ۲۲

[۱۴]کارنامه گروه ابوذر، بی­نا، بی­جا، بی­تا، ص ۱۳

[۱۵]سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، به کوشش جمعی از پژوهشگران، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش­های سیاسی، جلد دوم، ص ۱۰۲

[۱۶]آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده گروه ابوذر، شماره بازیابی ۱۸۹۶، ص ۱

انتهای پیام/ 141

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار