به گزارش خبرنگار ساجد دفاعپرس، وصیتنامههای شهدا هرکدام دارای پیامهایی برای ملت ایران است؛ از ضرورت تبعیت از ولایت فقیه گرفته تا لزوم حفظ بیتالمال و حجاب اسلامی و... که خواندن آنها میتواند چراغ راهی در مسیر رو به پیشرفت انقلاب اسلامی ایران، آنهم در گام دوم آن باشد.
شهید «علیرضا رمزی» یکی از شهدایی است که وصیتنامه وی، پیامهای زیادی دارد؛ این شهید والامقام در فرازی از وصیتنامه خود نوشته است: «من در برابر شما کوچکتر از آن هستم که به شما نصیحت کنم مخصوصاً به برادرها و خواهرها؛ خواهشمندم حجاب خود را حفظ کنید و از نفس خود دوری کنید تا بتوانید در راه رسیدن به خدا موفق شوید».
وصیتنامه شهید «علیرضا رمزی»
به نام خداوند بخشنده مهربان و به نام آنکه همهچیز از آن اوست
سلام بر امت شهیدپرور و رزمنده ایران، سلام بر شهیدان و سلام بر معلولین
این نوشته کوتاه که به نام وصیتنامه یک فرد گنهکار در برابر خدا و تمام مردم و خانوادههای شهیدان میباشد فقط به خاطر بخشش طلبیدن از شما مردم میباشد تا در لحظات آخر عمر بتوانم خود را سبک بینم از گناهانم.
اولین خواهشی که دارم، این است که از امام بخواهید در برابر شهیدان و خداوند متعال شفاعت من را بگیرد و به شما مردم و دوستان و آشنایان میگویم که امام را دعا کنید و قدر امام را بدانید؛ هرچند که خود من نتوانستم امام را به معنی واقعی درک کنم و بشناسم، من در برابر شما کوچکتر از آن هستم که به شما نصیحت کنم مخصوصاً به برادرها و خواهرها؛ خواهشمندم حجاب خود را حفظ کنید و از نفس خود دوری کنید تا بتوانید در راه رسیدن به خدا موفق شوید؛ چراکه من دچار چنین دردی بودم، من هر وقت با مردم روبرو میشدم، محزون میشدم؛ به خاطر اینکه من از نفسم میگریختم؛ ولی همین برادرها و خواهرها من را به منجلاب میکشیدند. گوشها و چشمهای تندی خداوند به من عطا کرده بود؛ ولی من با همه اعضای بدنم مخصوصاً این دو عضو در راه ضد اسلام پیش میرفتم و از همه که باعث ناراحتی آنها شدم، طلب بخشش میکنم و امیدوارم که شما با بخشیدن خود، مرا شفاعت کنید؛ مخصوصاً خانواده شهدا.
تقاضای دوم: این است که نماز جماعت و نماز جمعه را هر چه میتوانید با شکوه برگزار کنید؛ چون یک سنگر مستحکم در برابر دشمنان میباشد.
حال با تو ای پدر عزیز صحبتی کوتاه دارم! نمیدانم که از این مرگ من که اگر سعادت داشته باشم، شهید نامیده شوم و در کنار امام خمینی و یارانش قرار گیرم که میدانم من لایق این خواسته نیستم. راضی هستی یا نه؟ ولی بهترین هدیه برای من رضایت تو میباشد. میدانم که در اوایل کودکیم، تمام زندگی شما به خاطر من فنا شده بود تا توانستید من را بزرگ کنید؛ ولی با تمام زحماتی که برای من کشیدید، این را بدان این راه خدا میباشد و شما هم باید در رسیدن به این راه، از هرگونه غفلت جلوگیری کنید و از دست دادن هرچه یا هرچیز بهخصوص زندگی را که او (خدا) داده و میگیرد کوتاهی نکنید.
و حال با توای مادر! میدانم که من به صحبتهایت گوش ندادم که بهترین چیزها شنیدنها میبود و میدانم که آرزوی داماد شدنم را داشتید و این را بدان دامادی بعد از این چه میخواهد باشد که به حجله ابدیت پا نهی و به دیدار معشوقت (خدا) روی و خواهش میکنم که گریه نکنی و به جای زدن پارچه سیاه و پوشیدن لباس سیاه، لباس شادی و سرور بر تن کنید و مثل شب عروسی خانه را چراغانی کنی و همین طور با دوستانم هستم.
و حال نماز و روزه من؛ ۱۵ روزه قضا دارم و شما برایم یک ماه روزه قضا بگیرید و همین طور ۳ ماه نماز قضا دارم که برایم بخوانید و در مورد اموالی که دارم که چیز چشمگیری نیست، آلبوم پول را اگر میخواهید یادگاری نگه دارید و اگر نخواستید به جنگزدگان بدهید و بقیه چیزهایم همینطور و در مورد تشییع جنازه از شما درخواست میکنم که اگر امکان هست؛ ولی ضروری نیست، جنازه این بنده خار و گنهکاری را از زادگاهم یعنی کاشانک تشییع کنید و اگر نتوانستید در همان محل تشییع کنید. دیگر عرضی ندارم.
علیرضا رمزی
۶۱/۲/۲۷
بسیجی امدادگر شهید «علیرضا رمزی» ۱۲ بهمن سال ۱۳۴۲ در «شمیران» تهران چشم به جهان گشود. وی بعد از اعزام به جبهههای حق علیه باطل از طریق سازمان جوانان هلال احمر به عنوان امدادگر، دوم بهمن سال ۱۳۶۱ در عملیات والفجر مقدماتی در منطقه فکه، به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
انتهای پیام/ 113