به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، با گوهر عقل است که انسان برتر از دیگر جانداران شمرده میشود. دین نیز با همه قداستش باید به محک عقل بخورد تا پذیرفته شود. عقل حاکمی است که هرگز معذور نمیشود و در دین نیز حکومت دارد. باوجود نظر بعضی، پیامبران نه به قصد بستن باب عقل و یا قربانی کردنش به پای دین بلکه برای فعال کردن آتشفشان عقل برانگیخته شدهاند: «یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقول». رویکرد مقبول به دین رویکردی عقلی است. دین را باید زیر چراغ عقل مطالعه کرد نه در سایه احساسات و عواطف. رویکرد عاطفی نگاه ذوقی و احساساتی به دین است و هدفش برانگیختن احساسات و عواطف مردم و به شور و هیجان آوردنشان.
کسانی که احساساتیاند و روحیه شاعرانگی دارند با نگاه عاطفی به دین مینگرند
این رویکرد عقل را عاطل میگذارد و احساسات و خیال پردازی را میدان میدهد و قاعدهمند نیست. نگاهی شاعرانه و رمانتیک به دین است، نه عقلی و منطقی. کسانی که احساساتیاند و روحیه شاعرانگی دارند با نگاه عاطفی به دین مینگرند. شاتوبریان، از پیشگامان رمانتیسم، مسیحیت را نه به دلیل این که بهترین دین بود بلکه برای اینکه شاعرانهترین دین بود دوست میداشت او دین را شیفتگی میدانست.
در رویکرد عقلی به دین هدف این است که طبق ضوابطی منطقی دین را درست بشناسیم و بشناسانیم، ولی در رویکرد عاطفی قصد این است که با درونبینی، احساسات خود را بیان کنیم و دین را چنانکه میپسندیم عرضه بداریم. این رویکرد به عالمان یا عامه مردم اختصاص ندارد، بلکه هر کس از عقلانیت فاصله بگیرد و اندیشه خود را تابع احساساتش کند گرفتار آن میشود.
رویکرد عاطفی به دین موجب تحریف حقایق میشود
عامه مردم رویکرد عاطفی به دین دارند. عالمانی هم که مخاطبشان عامه مردمند در معرض آنند که چنین مواجههای با دین داشته باشند. همچنین کسانی که در پی تبلیغ دین هستند مایلند تا مردم رویکرد عاطفی به دین داشته باشند. هدف مبلغان ترویج دین از طریق تحریک عاطفه است و تثبیت اعتقادات با برانگیختن احساسات. در رویکرد عاطفی تعقل و اندیشیدن و منطقی بودن با حاشیه میرود و شور و احساسات و تخیل و هیجان فعال میشود. پیامد این رویکرد تحریف برخی حقایق دینی است و مغفول ماندن برخی دیگر و بزرگنمایی چیزهایی دیگر. مثلاً در رویکرد عاطفی برای جلب احساسات مردم از دو بُعد شخصیت امام حسین (مظلومیت و ظلمستیزی) فقط به مظلومیت آن حضرت نگاه میشود، در نتیجه امام حسین در عزاداری خلاصه میشود و دیگر قیامش نادیده میماند و درسی از آن گرفت نمیشود.
خیالپردازی به جای دینشناسی
رویکرد عاطفی با روحیه شاعرانگی تناسب دارد. این رویکرد در پی شناخت دقیق دین نیست بلکه میخواهد دین را مضمون سخنپردازی و روایت تخیلی کند. از ذوق و خیال الهام میگیرد و سخنانی میگوید که جذاب و دلنشین است، ولی مستدل و مستند نیست. به شهود و خواب و اخبار ضعیف متوسل میشود و استدلالگریز است.
منبع: حقیقت و مدارا، نوشته محمد اسفندیاری
انتهای پیام/ ۱۳۴