به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، اول فروردین سال ۱۳۳۵ حوالی روستای قنات ملک از توابع روستای رابر، قاسم در خانه حسن و فاطمه به دنیا آمد. نسبش به بزرگانی از منطقه فارس میرسید که با نادر شاه افشار در لشکرکشی به هند همراهش بودند و هنگام برگشت در کرمان ساکن شدند.
او در کودکی به سرخجه مبتلا شد، اما توانست از این بیماری نجات یابد. کودکی او در کوچ دائمی بین مناطق گرمسیر و سردسیر استان کرمان و در قالب زندگی عشایری گذشت. درس را در روستای قنات ملک آغاز کرد و همزمان در کشاورزی و دامداری یاری رسان پدر بود، اما بعدها از اینکه به خاطر کمک به پدر درس نخواند هیچ گاه ناراحت نشد.
در ابتدای جوانی متوجه شد پدر به بانک تعاون روستایی بدهکار است بنابراین تصمیم گرفت به شهر کرمان برود تا با کار کردن و پرداخت قرض از زندانی شدن پدر جلوگیری کند. قاسم ۱۳ ساله در جستجو کار به کرمان رفت، اما جثه در حال بلوغ و نحیفش باعث میشد کسی او را به کار نگیرد، اما بالاخره با التماس و گریه توانست کارگر یک ساختمان نیمه کاره شود. پس از این توانست مستخدم یک هتل در کرمان شود و بعد از پنج ماه همه دستمزدش را که هزار تومان میشد برای پدرش بفرستد تا بدهی اش را پرداخت کند.
اولین سفر قاسم به کرمان ۹ ماه طول کشید در سفر بعدی پایش به زورخانه باز شد. او معمولا بعد کار در هتل یا درس میخواند یا به زورخانه میرفت و ورزش میکرد. وقتی اولین آموزشگاه کاراته در کرمان تاسیس شد او از اولین نفراتی بود که به آنجا رفت و همزمان با کار و درس ورزش حرفهای را در حد پرورش اندام ادامه داد.
سرگذشت حاج قاسم به عنوان یک روستازاده در روستاهای دورافتاده کرمان که در پس مشکلات زندگی و سپس حضور در دانشگاه دفاع مقدس به اوج شکوفایی و توانمندی رسید الگویی تمامنما از یک قهرمان است که در مسیر زندگی توانست با عبور از موانع و مشکلات، اما با عزمی جدی و ایمانی راسخ به جایگاه رفیع یک مسلمان طراز درآید. سرگذشتی که بخشی از آن را خود به صورت دستنویس در کتاب «از چیزی نمیترسیدم» روایت کرده است.
قصه قاسم موشن گرافیای از بخشی از سرگذشت این شهید از زمان تولد تا هجرتش به کرمان است که در ادامه آن را میبینید.
انتهای پیام/ 141