خاطره؛

شهیدی که چون نامش مسافر بهشت بود

کریم یک تنه با دشمن جنگیده بود! زبانم در دهانم نمی چرخید. در ذهنم با خودم حرف می زدم؛ کریم تو فرمانده ی بزرگی بودی... ساعت 12 شب محور را قبول کردی و شش صبح به ابدیت پیوستی.
کد خبر: ۵۸۱۹
تاریخ انتشار: ۲۵ آبان ۱۳۹۲ - ۰۸:۴۱ - 16November 2013

شهیدی که چون نامش مسافر بهشت بود

خبرگزاری دفاع مقدس: شهید کریم مسافری از فرماندهان دفاع مقدس در سوسنگرد بوده است. وی در سال 1339 متولد و در سال 1360 در سوسنگرد به شهادت رسید. خاطره زیر بخشی از صحبت های حاج ناصر بیرقی از همرزمان وی و از جانبازان دفاع مقدس است که در ادامه می خوانید:

عزیز جعفری(1) گفت: برای محورهای دهلاویه یک نفر فرمانده می خواهم، کسی تو دست و بالت هست؟

بدون آنکه فکر کنم گفتم: یک نفر دارم به نام کریم مسافری.

پرسید حالا کجاست؟

گفتم: داخل مسجد جامع استراحت می کند.

گفت: برو بیدارش کن، برود شناسایی.

از چند روز پیش که نیروها را سازماندهی می کردم، گفتم کریم را با خودم می برم. هم منطقه را خوب می شناسد و هم اینکه اگر مشکلی برای یکی از فرماندهان پیش بیاید، می تواند جایگزین خوبی باشد.

کریم دوره ی هوابرد دیده بود و آمادگی جسمانی خوبی داشت. منش و رفتارش مثل فرماندهان بود. گفته بودم هر جا بروم تو هم می آیی. اما با آمدن برادر عزیز همه چیز عوض شد.
 

ساعت 12 شب از خواب بیدارش کردم.

گفتم: کریم همچین ماموریتی ابلاغ شده حاضری فرماندهی محور دهلاویه را بر عهده بگیری؟ جوابش بر حیرتم افزود. مثل این که از ادم تشنه بپرسی آب می خوری؟

گفت: من مطیعم بر آن چه شما بگویید. پرسیدم: می خواهی بروی شناسایی؟ دهلاویه منطقه ی ما محسوب می شد. پنج، شش ماهی آنجا بودیم.

همه جا را می شناختیم. معبرها، کانال ها حتی، محل استقرار سلاح های دشمن را هم می دانستیم. کریم از همه بهتر و بیشتر می شناخت.
 

گفت: نه نیازی به شناسایی نیست.

گفتم: پس آماده شو چیزی تا شروع عملیات نمانده است. از هم خداحافظی کردیم و کریم رفت نیروهایش را تحویل بگیرد.

******

عملیات شروع شد(2). نیروهای آذربایجان از سه محور سودانیه، مگاسیس و دهلاویه وارد عمل شدند. درست یک هفته پس از شهادت آیت الله مدنی ( 20 شهریور 1360) عملیات شهید مدنی در سوسنگرد طراحی و انجام شد.

عملیات دو محور سودانیه و مگاسیس موفقیت آمیز بود. فقط با دادن یک شهید به اهدافمان رسیده بودیم. تعدادی تانک و نفربر هم از دشمن غنیمت گرفتیم.
 

بچه ها خوشحال و سرمست از پیروزی بودند. فکرو خیالم پیش کریم و یارانش بود. از عملیات آنها اطلاعاتی نداشتم. راه دهلاویه را در پیش گرفتم. جاده نسبت به سطح زمین بلند تر بود.

ازکنار جاده می رفتم و توی ذهنم به کریم فکر می کردم که حالا در چه وضعیتی است. جلوی خاکریز میان جنازه های عراقی نگاهم گره خورد به پیکر غرق به خون یک آشنا.

سرجایم میخکوب شدم و نتوانستم قدم از قدم بردارم. تنم داغ شد. بغض گلویم را گرفت. خدایا چه می بینم!

کریم و این همه دشمن که به خاک افتاده اند.

کریم یک تنه با این ها جنگیده بود! زبانم در دهانم نمی چرخید. در ذهنم با خودم حرف می زدم؛ کریم تو فرمانده ی بزرگی بودی... ساعت 12 شب محور را قبول کردی و شش صبح به ابدیت پیوستی مسافری بودی همانند نامت مسافر بهشت.

1- سردار سرلشکر پاسدار عزیر جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

2- عملیات شهید مدنی که در 27 شهریور 1361 به وقوع پیوست.
 

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار