به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، شهدا کسانی هستند که از جان گذشتند و ایثار و فداکاری کردند تا ما آیندگان در امنیت زندگی کنیم تا بتوانیم برای آینده این آب و خاک تلاش کنیم.
ما در قبال خون شهدا مسئولیم و هر کسی در توان خود باید به راه شهدا ادامه دهد. همانطور که رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنانی فرمودند: «زنده نگه داشتن یاد شهدا، کمتر از شهادت نیست.»
تمام شهدا چشم و چراغ انسانها برای ادامه راه هستند. قرار است در این پرونده با عنوان «قهرمان من» ۵۰ تن از شهدای شاخص نیروهای مسلح معرفی شوند. نخستین نفر از این شهدا، سپهبد «علی صیاد شیرازی» است که قرار است در این فرصت، به معرفی زندگینامه شهید صیاد شیرازی بپردازیم.
«شهید «علی صیاد شیرازی» روز چهارم خرداد ۱۳۲۳ در شهرستان درگز ازتوابع استان خراسان رضوی به دنیا آمد. وی اولین فرزند مادرش «شهربانو» و پدرش «زیاد» بود.
زیاد فرزند «صیاد» از عشایر فارس بود که به استخدام ژاندارمری درآمد و در نهایت به ارتش منتقل شد. زیاد، دارای جذبهای خاص بود، به همین دلیل، علی تحت تأثیر پدر از دوران کودکی به ارتش علاقهمند شد.
شرایط شغلی پدر منجر به کوچ از شهری به شهر دیگر شده بود. زندگی در شهرهای مشهد، گرگان، شاهرود، آمل و گنبد را تجربه کرد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان «منوچهری» گرگان، دوره متوسطه را تا سال سوم در دبیرستانهای «هدایت» و «فخرالدین اسعد گرگانی» در شهرهای شاهرود و گرگان سپری کرد.
سال بعد زیاد را بهدلیل توهین به خاندان پهلوی و شخص شاه، زندانی و سپس از ارتش اخراج کردند. بههمین دلیل، خانواده دچار ناراحتیهای فراوان مالی و حتی روحی شدند. مادرش به دادخواهی به تهران و نزد مسئولین نیروی زمینی رفت.
تلاشهای مادر، منجر به آزادی پدر از زندان شد. البته پدر دیگر شغلی نداشت؛ لذا با کمک دوستانش فروشگاه پادگان را اجاره کرد تا درآمدی داشته باشد.
شهید صیاد شیرازی درسال ۱۳۴۰ برای ادامه تحصیل به تهران آمد و سال ششم متوسطه را در تهران گذراند. دیپلم متوسطه رادر خرداد ۱۳۴۲ در دبیرستان «امیرکبیر» تهران در رشته ریاضی اخذ کرد.
در سال ۱۳۴۳ در آزمون ورودی دانشکده افسری شرکت کرد و پذیرفته شد و بعد از سه سال تحصیل، در مهر ۱۳۴۶ با درجه ستوان دومی و با رسته توپخانه فارغالتحصیل شد.
دورههای تحصیلی را با نمرات و رتبه عالی سپری کرد. پس از فراغت از تحصیل در شیراز، دورههای رنجر و چتربازی را با رتبه اول طی کرد. بعد از آن در اصفهان دوره رسته توپخانه را با رتبه عالی پشت سر گذاشت.
صیاد شیرازی دارای مهارت خاصی در جنگ سرنیزه بود. وی از سال ۱۳۴۸ به لشکر زرهی تبریز پیوست و خدمت رسمی خود را در نیروی زمینی ارتش آغاز کرد. در پایان ۹ ماه حضور وی در تبریز، لشکر مزبور منحل شد. انحلال لشکر تبریز در اسفند ۱۳۴۹، منجر به انتقال وی به لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه شد.
در سال ۱۳۵۰ برای سپری کردن دوره آموزش زبان انگلیسی به تهران آمد و با توجه به موفقیت در دوره، بهعنوان استاد زبان انگلیسی معرفی شد.
تصمیم گرفت با دخترعمویش «عفت شجاع» ازدواج کند، اما به دلیل اینکه «محمود» عموی علی از مخالفان شاه بود، ارتش با این ازدواج موافقت نکرد، اما سرانجام در اثر اصرار علی، ارتش با این وصلت موافقت کرد و وی در همان سال اقامت در کرمانشاه (۱۳۵۰) با دخترعموی خود ازدواج کرد.
در آزمون اعزام به خارج دانشآموختگان دانشکده افسری که در سال ۱۳۵۱ برگزار شد، شرکت کرد و پس از قبولی، برای تکمیل تخصص توپخانه به آمریکا اعزام شد. در اواخر سال ۱۳۵۲ و در بازگشت به ایران، به اصفهان منتقل و در دانشکده توپخانه مشغول تدریس شد. در کنار انجام وظایف نظامی و شغلی، مدتی هم به تدریس زبان انگلیسی به طلاب حوزه علمیه «حاج حسن امامی» پرداخت.
وسعت نگاه و تشخیص صیاد، فقط در امور نظامی نبود؛ بلکه در امور مذهبی و سیاسی نیز دارای تشخیص و بصیرت بود. حضور در اصفهان منجر به تعامل با دوستان انقلابی شد. در نامهای که برای سرگرد «محمدمهدی کتیبه» ارسال کرد، این جمله را نوشت: «در مورد برنامههای مذهبی به حمد الله پیش میرویم؛ مخصوصاً در آن قسمت که میدانید.»
این جملات منجر به حساسیت ضداطلاعات ارتش شد. از آن پس وی تحت مراقبت بیشتری قرار گرفت. آنها پس از تحقیق و مراقبت پی در پی، او را «متعصب مذهبی» معرفی کردند و او را بیش از پیش تحت نظر قرار دادند.
از جمله ویژگیهای حرکت انقلابی شهید صیاد، کار تشکیلاتی و گروهی بود. وی با تشکیل گروههای مختلف انقلابی سعی در گسترش نفوذ انقلاب در ارتش داشت. یکی از یان گروهها، متشکل از شهید صیاد شیرازی، سروان سید حسام هاشمی و سروان صادقی گویا بود.
سید حسام هاشمی که نخستین بار هنگام طی دوره عالی رستهای در مرکز توپخانه اصفهان با شهید صیاد شیرازی آشنا شد، از سفر همراه با شهید صیاد به مشهد رای جذب بیشتر نیروهای انقلابی چنین گفت: «بعد از انقلاب، انجمن اسلامی مرکز توپخانه اصفهان را تأسیس کرد و با گروههای ۴۴ و ۵۵ توپخانه اصفهان و هوانیروز و پایگاه هشتم شکاری اصفهان ارتباط برقرار کرد و تشکیلات مذهبی این پادگانها را هدایت میکرد.»
در جلسهای که برای انتخاب مسئولین انجمنهای اسلامی خارج از تهران با حضور همه مسئولین انجمنهای اسلامی پادگانهای خارج تهران برگزار شد و صیاد بالاترین رأی را کسب کرد. پس از او، «سید حسام هاشمی» بهعنوان نفر دوم برگزیده شد.
صیاد، علاوه بر همرزمان انقلابی ارتشی، با چهرههای انقلابی مانند شهید «حسن آیت» در ارتباط بود. مخالفتهای او ا سیاستهای حکومت پهلوی، منجر به ایجاد بدبینی امنیتی از سوی نهادهای اطلاعاتی ارتش به وی شد. از چمله شواهد این مدعا، بازداشت سهروزه علی از نوزدهم بهمن سال ۱۳۵۷ تا شامگاه پیروزی انقلاب اسلامی در روز ۲۲ بهمن، به اتهام تحریک جوانان و سربازان به شورش و آشوب در پادگان بهشمار میرود.
البته مدتی پیش از این نیز ضداطلاعات ارتش از قرار دادن جنگافزار در اختیار وی خودداری کرد و اعلام کرد که از واگذاری مشاغل حساس به وی ممانعت شود. همکاری او با آیتالله خادمی و همچنین آیتالله طاهری در راستای اهداف انقلاب اسلامی در تاریخ به ثبت رسیده است.
صیاد پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا مهر ۱۳۵۸ در اصفهان حضور داشت. از جمله فعالیتهای انقلابی وی در این مدت، تشکیل گروه ۳۰ نفره برای حفظ و حراست پادگان ارتش بهشمار میرود. سقوط پادگان مهاباد و شهادت تعدادی از پاسداران در ۲۳ مهر ۱۳۵۸ در حوالی سردشت، منجر به معطوف شدن نگاه صیاد به کردستان شد.
بدین ترتیب، مقدمات ورود صیاد در تحولات تاریخی کردستان رقم خورد. با حضور در چند مأموریت، خیلی زود توانمندی خود را نشان داد. با تلاشهای صیاد، قرارگاه عملیاتی غرب در کرمانشاه در زمستان سال ۱۳۵۸ تشکیل شد و با فرماندهی وی شروع به کار کرد. حضور صیاد در کردستان و موفقیت وی، توجهها را بیش از پیش معطوف وی کرد.
سالهای اول انقلاب با اختلافات سیاسی مواجه شد. از جمله این اختلافات سیاسی، میتوان به اختلافات شهید بهشتی و روحانیت و از یک سو و با بنیصدر از سوی دیگر نام برد. با کشیده شدن این اختلافات به میان مردم، قرارگاه عملیاتی غرب با هدف متوجه ساهتن مسئولین به مسائل کردستان، اعلامیهای صادر کرد و خواستار وحدت و یکپارچگی مسئولین و حمایت از مبارزات در کردستان شد.
تصور بنیصدر (رئیس جمهور وقت) بر این بود که قرارگاه عملیاتی غرب دارای حمایت خاص از شهید بهشتی است و این بدبینی در نهایت منجر به عزل صیاد از فرماندهی قرارگاه عملیاتی غرب و جایگزینی سرهنگ معدوم عطاریان به جای صیاد شیرازی شد.
پس از آنکه به دلیل مخالفتهایش با بنیصدر، درجات وی لغو و با درجه سرگردی از مسئولیت عملیات غرب کشور برکنار شد، با دعوت شهید «یوسف کلاهدوز» قائممقام عملیاتی سپاه پاسداران در سپاه پاسداران مشغول به خدمت شد و تا زمان برکناری بنیصدر بهمدت چهار ماه در معاونت طرح و عملیات سپاه انجام وظیفه کرد. (رضائیان، ۱۳۸۳: ۱۵۰)
پس از برکناری بنیصدر از ریاست جمهوری، با حضور «محمدعلی رجایی» در رأس دولت، صیاد بار دیگر با دریافت دو درجه به ارتش بازگشت و برای پایان دادن به ناهماهنگی ارتش و سپاه، قرارگاه مشترک عملیاتی سپاه و ارتش را تحت عنوان قرارگاه «حمزه سیدالشهداء» راهاندازی کرد.
سرهنگ صیاد شیرازی با تأسیس قرارگاه حمزه سیدالشهداء لشکرهای ۶۴ ارومیه و ۲۸ کردستان و تیپهای ۲۳ نیروی ویژه هوابرد و تیپ ۳۰ گرگان، شهرهای بوکان و اشنویه را آزاد کرد و امنیت مناسبی در شمال غرب کشور برقرار شد.
بعد از شهادت «ولیالله فلاحی» در سانحه هواپیمای C۱۳۰ در کهریزک، به پیشنهاد شورای عالی دفاع از سوی امام خمینی (ره) سرهنگ توپخانه «علی صیاد شیرازی» به فرماندهی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی منصوب شد. تغییرات وسیعی در لایههای بالای فرماندهی ارتش بهوجود آمد.
صیاد با توجه به تجربیات کسب شده در کردستان و قرارگاه عملیاتی غرب و آزادسازی اشنویه و بوکان و استقرار امنیت در مناطق ناامن شمال غرب کشور، تشکیل قرارگاه مشترک ارتش و سپاه در اهواز را پیگیری کرد و بر اساس تدابیر کلی و طرحهای ابلاغی مبنی بر اجرای عملیات در خوزستان، بررسیهای مقدماتی را آغاز کرد.
تحولات رخ داده در جبهه جنگ و تصور انجام خدمترسانی بهتر توسط سایر افراد، منجر به جدایی ظاهری صیاد از نزاجا شد. پس از پنج سال تلاش در نزاجا، صیاد در تیر ۱۳۶۵ از سِمَت فرماندهی نیروی زمینی ارتش استعفا داده و بلافاصله با پیشنهاد آیتالله العظمی «سید علی خامنهای» رئیس جمهور وقت و تصویب امام (ره)، به سِمَت نمایندگی امام (ره) شورای عالی دفاع منصوب شد.
روز ۱۸ اردیبهشت سال ۱۳۶۶، بههمراه تعداد دیگری از فرماندهان ارتش، با پیشنهاد رئیس شورای عالی دفاع و موافقت امام (ره) به درجه «سرتیپی» ارتقاء یافت.
فعالیتهای سرتیپ صیاد بهعنوان جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح
در کتاب «در کمین گل سرخ» در مورد فعالیتهای سرتیپ صیاد شیرازی بهعنوان جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح آمده است:
«بعد از تشکیل ستاد کل نیروهای مسلح، سرتیپ صیاد شیرازی بهعنوان رئیس بازرسی این ستاد منصوب شد. مدتی بعد، از سوی فرماندهی کل قوا مسئولیت جانشینی این ستاد نیز به او محول شد.
اکنون بعد از جنگ هم باز بیشترِ وقت او برای سازماندهی نیروهای مسلح صرف میشد. همه کسانی که سربازیشان را در آن ستاد گذراندهاند، به یاد دارند که هر روز در مراسم صبحگاهی، تیمسار صیاد، خود به وسط میدان میآمد و به همه تمرین ورزش میداد.
او به سربازان و افسران جوان عشق میورزید. برای تربیت آنها سرازپا نمیشناخت. از هیچ فرصتی رای سیادآوری خاطرات حماسههای جنگ دریغ نمیکرد. از دانشگاه افسری امام علی (ع) و پادگانهای آموزشی سربازان گرفته تا پاسگاهی گمگشته در میان کوههای کردستان بهنام «خیلچان» ...»
تأسیس هیأت معارف جنگ
در مورد تأسیس «هیأت معارف جنگ» در کتاب «در کمین گل سرخ» آمده است:
«.. وقتی که در دانشگاه افسری تدریس میکرد، تصمیم گرفت عملیاتهای بزرگ هشت سال دفاع مقدس را به دانشجویان تدریس کند.
استفبال دانشجویان باعث شد برای نظاممند شدن این کار، سازمانی تشکیل دهد. طرح تشکیلاتی به نام «هیأت معارف جنگ» نوشت.
صیاد، خود، در این باره گفت: «اولین مشورت در این مورد را خدمت مقام معظم فرماندهی کل قوا در جهت اخذ مجوز ولایتی کار داشتم. الحمدلله با مطرح کردن این مطلب، مقام معظم رهبری من را به انجام این کار ترغیب کرد؛ البته با این فرض که من هفتهای یک جلسه مجاز به منفک شدن از کار سازمانی خویش باشم و هر ماه هم ۴۸ ساعت در روزهای پنجشنبه و جمعه برنامهریزی کرده و به مناطق عملیاتی بروم و بههمراه گروه، برداشت تحقیقی خود را از منطقه عملیاتی انجام بدهم.»
او در قالب هیأت معارف جنگ، موفق شد فرماندهان بزرگ عملیاتهای مختلف را به دانشگاه افسری بکشاند؛ بعد از تدریس و نقد و بررسی نظری هر عملیات، در پایان هر دوره، دانشجویان بهاتفاق اساتید و با حضور همه فرماندهانی که از ارتش و سپاه در آن عملیات نقش داشتهاند، در منطقه حضور یاند و از نزدیک محل حوادث را ببینند. این فرصت برای فرماندهان مغتنم بود تا خاطراتشان را بازگویی کنند. تیمسار صیاد موفق شد حداقل سه دوره را خود، شخصاً سرپرستی کند.»
«بعد از سالها دوری از خانه و خانواده، حالا برای رسیدگی به فرزندانش فرصت بیشتری میگذاشت. بهدقت به درس و مشقث آنان میرسید، اعمال و حرکاتشان را زیر نظر میگرفت و در مسائل مختلف به آنان مشاوره میداد.
علی صیاد شیرازی از اول جوانی تشنه معارف دینی بود و در جلسات مذهبی حضور فعال داشت. زمانی که در آمریکا دوره میدید، آن مقدار از اسلام اطلاعات داشت که مانند یک طلبه دینی به تبلیغ اسلام در میان نظامیان آمریکایی بپردازد و حتی به جلسات خانوادگی آنان راه یابد و با آنان در باره اسلام، خانواده و حقیقت شیعه بحث کند.
زمانی که به فرماندهی رسید، علمای بزرگ به چشم یک جوان خودساخته به او مینگریستند و عارفان بزرگی مانند آیتالله بهاءالدینی با دیده احترام به او مینگریستند، اما با این وجود، او بخشی از برنامههای ۱۰ سال آخر زندگیاش را بهطور جدی به خودسازی خود اختصاص داد.
مرتب با علمای بزرگ اخلاق دیدار داشت. در جلسات شرکت میکرد و نکات مهم را یادداشت میکرد. روزهای «دوشنبه» و «پنجشنبه» را روزه میگرفت. با قرآن مأنوس بود و تفاسیر آن را میخواند. شبهای جمعه اول هر ماه در خانهاش مراسم روضهخوانی برپا بود...
ارتقاء به درجه «سرلشکری»
در کتاب «در کمین گل سرخ» در مورد ارتقاء سرتیپ صیاد شیرازی به درجه «سرلشکری» آمده است:
روز عید غدیر ۱۳۷۷ سرتیپ «علی صیاد شیرازی» از طرف آیتالله العظمی خامنهای، فرماندهی کل قوا، به درجه «سرلشکری» نائل آمد. او آن روز، وقتی که به خانه برگشت، چنان خوشحال بود که خانوادهاش تعجب کردند. باور آن برای آنها که او را بهتر از همه میشناختند، سخت بود که بپذیرند او بهخاطر دریافت درجه چنین خوشحال باشد. پدر به آنان گفت:
«بسیار شاد و خرسندم، البته نه بهخاطر این درجه؛ بلکه بهخاطر رضایتی که امید دارم امام زمان (عج) و مقام معظم رهبری از من داشته باشند، مقام، درجه و اسم و رسم در نظر من هیچ جایگاهی ندارند.»
سرانجام
سرانجام روز ۲۱ فروردین ۱۳۷۸ در مقابل درب منزل مسکونی خود در تهران، مورد هدف عناصر ضدانقلاب که در پوشش رفتگر درآمده بودند، قرار گرفت و به فیض عظیم شهادت نائل آمد. به گفته شاهدان، مرد تروریست در حوالی خانه شهید به کمین نشسته بود و وی را هنگام خروج از خانه زیر نظر داشت.
تروریست منافق هنگامی که شهید صیاد سوار خودروی تویوتای سفید رنگ خود شد، با نامهای که در دست داشت و با عنوان کردن این مسئله که مشکلی دارم، به خودروی او نزدیک شد. صیاد تا شیشه ماشین خود را پایین میکشد تا نامه را دریافت کند، تروریست منافق با استفاده از طپانچه و شلیک چند گلوله به سر و صورت، وی را به شهادت میرسانَد.
در پی این حادثه، یک سخنگوی گروهک تروریستی منافقین در تماس با خبرگزاری فرانسه، مسئولیت این جنایت را برعهده گرفت.»
انتهای پیام/ 118