به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، یکی از بزرگترین لذتهای معنوی عارفان و سالکان غرق شدن در اذکار الهی است، اذکاری که تنوع آن بسیار و آثار و برکات آن در زندگی مشهود و ملموس است. گاهی این اذکار - دارای معانی و آثار مختلف - به قصد شفا و گاهی هم به قصد گره گشایی و یا حاجت روایی به کار برده میشود، اما شیرینترین و دلنشینترین آن اذکاری است که به قصد قربت بر زبان جاری شوند و نه به طمع برآورده شدن حاجت.
مداومت بر اذکار و اوراد از جمله کامیابیهایی است که نصیب هر کس نمیشود و توفیق انجام آن در گرو عنایت و توجه پروردگار به عبد است. یعنی تا رخصت و اذن از خدای متعال صادر نشود هیچ بندهای توفیق جاری کردن ذکر بر زبان خود پیدا نمیکند. این رابطهی ناب میان علت و معلول و عاشق و معشوق رابطهای از نوع ویژه و فراتر از جنس عشقهای مجازی و ... است چراکه با هیچ چیز قابل تشبیه و قیاس نیست، اما پرسش اصلی اینجاست که حلاوت ذکر خدا بخاطر چیست و چرا انسانِ غافل از این لذت محروم است؟
دکتر الهی قمشهای در تعریفی بیان میکند: گویند شیطان به صورت انسان به سراغ ذاکری رفت و به او گفت: اینهمه میگویی «الله» آیا یک «لبیک» از خدا شنیدی؟ این ذاکر با شنیدن این حرف ملول شد و به فکر فرو رفت و تحت تأثیر قرار گرفت. شب هنگام آن ذاکر حضرت خضر علیه السلام را در خواب دید که به او میگوید: حرف شیطان تورا پریشان کرده است؟ خدا به من فرموده: برو به بنده ما بگو همین ذکر «الله» را که تو میگویی، ما آن را بر زبان تو جاری میکنیم نه خودت، اول ما به دل تو میاندازیم و تو به دنبال آن میگویی «الله».
به تعبیری دیگر، ما آدمها اگر توفیقی پیدا میکنیم و در صف و ردیف ذاکرین قرار میگیریم ابتدا حضرت تعالی ذاکر شده و بعد از ایشان ما در زمره ذاکران قرار میگیریم، یعنی ما در انجام کار خیر نمیتوانیم از خدا سبقت بگیریم بلکه اوست که ابتدا به ما نظر میکند و ما میشویم مومنِ ذاکر. یعنی حلاوت و نقطه عطف کار در اینجاست که وقتی ما شروع میکنیم به گفتن ذکر الهی خود را در معرض یاد خدا قرار داده ایم و پیش از آنکه ذکری بگوییم مورد توجه و التفات پروردگار قرار گرفته ایم و باید بر خود ببالیم که خودرا در چنین فضا و شرایطی قرار داده ایم.
خداوند متعال درباره رابطه تنگاتنگ میان حضرتش با بندگان در آیه ۱۵۲ سوره بقره میفرماید: «فاذکرونی اذکرکم» یعنی مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم. البته میتوان ادعا کرد که با شناختی که از خدا داریم در خصوص مسئله «توفیق الهی»، پیش از اینکه هر ذاکری به یاد خدا بیفتد، آن حضرت به یاد آن بندهی ذاکر بوده و گرنه توفیق نمییافت ذکر ایشان را بر زبان جاری کند چراکه ذکر گفتن ما با اذن و اجازه حضرتش صورت میگیرد
در آیه ۱۱۸ سوره توبه خداوند متعال میفرماید: «ثم تاب علیهم لیتوبوا» (آنگاه خداوند توفیق توبه به آنها داد تا توبه کنند)، یعنی همه انواع خیر ابتدا از جانب خدای متعال به سوی بنده اش روانه میشود و ما به دنبال آن، توفیق انجام کار خیر (توبه) پیدا میکنیم. این رابطه به نوعی شبیه به رابطه میان ذاکر و خدا در آیهی «فاذکرونی اذکرکم» -، اما با بار معنایی متفاوت - میباشد، یعنی در آیهی «فاذکرونی اذکرکم» خداوند میخواهد راز پشت پرده رابطه عارفانه مخلوق با خالق را به بندگانش بیاموزد، اما در آیهی «فتاب علیهم لیتوبوا» میخواهد راه بازگشت از گناه را به بندگانش یاد بدهد.
خداوند متعال در جای جای قرآن کریم به ما میفهماند هر کار نیکویی که از ما سر میزند، اذن آن از سوی خدا صادر شده است، برای مثال ایمان ما به خداوند عملی نیست که صد در صد آن بوسیله تلاش خود ما باشد بلکه اگر اذن و رخصت این ایمان از سوی پروردگار صادر نشود، ما نمیتوانیم در ردیف مؤمنان قرار بگیریم. خداوند در این زمینه در آیه ۱۰۰ سوره یونس میفرماید: «وَ ما کانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلاّ بِإِذْنِ اللّهِ» (و هیچ یک از نفوس بشر را تا خدا رخصت ندهد ایمان نیاورد). بنابرین ما در زمینه همه انواع خیر که گمان میکنیم با تلاش خود آن را انجام میدهیم، مدیون خدا هستیم، زیرا تا اذن و رخصت انجام آن از سوی خالق متعال صادر نشود توفیق انجام آن پیدا نمیکنیم.
برای اینکه برای ادعای خود سند محکمی در در دست داشته باشیم اشارهای میکنیم به آیه ۸۸ سوره هود که از زبان حضرت شعیب میفرماید: وما توفیقی الا بالله، یعنی آن حضرت موفقیت در کارهای خودرا در گرو توفیق از جانب پروردگار میداند و منوط به عنایت پروردگار میبیند. در سیاقی دیگر خداوند متعال در آیه ۷۹ سوره نساء میفرماید: «مَا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ۖ وَمَا أَصَابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ» (هر چه از انواع نیکویی به تو رسد از جانب خداست و هر بدی رسد از خودِ توست)، که این آیه دلالت بر یک حقیقت بزرگ دارد و آن اینکه ما هر اندوختهای داریم که بوسیله آن موجب رستگاری ما در آخرت میشود از جانب خدا به ما رسیده و این یعنی توجه و عنایت ویژه پروردگار به ماست که نباید صد در صد آن را به حساب خود بیاوریم چراکه به نص این آیه مشخصاً از جانب پرودگار است.
امیر مؤمنان حضرت علی علیه السلام با استفاده از قاعده قرآنی فوق، در فرازی از سفارشات ایشان به امام حسن مجتبی علیه السلام در باره اهمیت دعا و ارتباط بسیار ظریف و دو طرفه میان خالق و بنده فرمود: «وَ اعْلَمْ أَنَّ الَّذِی بِیَدِهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ قَدْ أَذِنَ لَکَ فِی الدُّعَاءِ وَ تَکَفَّلَ لَکَ بِالْإِجَابَةِ وَ أَمَرَکَ أَنْ تَسْأَلَهُ لِیُعْطِیَکَ وَ تَسْتَرْحِمَهُ لِیَرْحَمَک»؛ فرزندم، بدان آن کس که گنجهای آسمان و زمین در دست اوست به تو اجازهی دعا و درخواست را داده و اجابت آن را تضمین نموده است، به تو امر کرده که از او بخواهی تا عطایت کند و از او درخواست رحمت کنی تا رحمتش را شامل حال تو گرداند.
بنابر این میتوان گفت راز حلاوت ذکر الهی در این است که ذاکرِ اصلی خداست و ما به دلیل توفیق الهی، برای ذکر گفتن از سوی حضرتش برگزیده میشویم تا در فضایی روحانی و سرشار از انرژی مثبت و به دور از حضور پلید شیاطین قرار میگیریم، فضایی که هیچ لذت مادی با آن برابری نمیکند.
منبع: مهر
انتهای پیام/ ۱۳۴