به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، اولینبار که عکس او را دیدم، سالش را یادم نیست، اما این را به روشنی در ذهن دارم که با دیدنش با خود گفتم؛ مسیحی نیست؟ این جمله که از دیدن مو و ریشهای بورش به ذهنم خطور کرد، در فکرم ماند و باعث شد بیشتر و بیشتر مشتاق شناختن او باشم. شهیدی که به «مسیح کردستان» معروف است، شهید محمد بروجردی. او که متولد دهه ۳۰ در یکی از روستاهای بروجرد بود، بعدها از مؤسسان سپاه پاسداران کشور و مسئول سپاه غرب شد و نقش بهسزایی در آزادسازی شهرهای غربی داشت. درباره شهید بروجردی در این سالها کتابهای بسیاری نوشته و منتشر شده است و در سایر حوزههای هنری و فرهنگی تولیداتی رخ نداده یا بسیار ناچیز بوده است و همین آثار مکتوب هم انگار خیلی در عرصه فرهنگ و هنر جدی گرفته نشدهاند، به نحوی که پس از چهل سال از شهادت این شهید والامقام، تنها یک فیلم سینمایی جشنوارهای برای فجر چهلویکم، آن هم برش کوتاهی از زندگی شهید، ساخته شده و تاکنون هیچ محتوای فرهنگی و هنری خاص و مهمی با توجه به جایگاه والای شهید، تولید و عرضه نشده است.
کدام کتاب و روایت و تا چه حد نزدیک؟
عمده آثار مکتوب درباره شهید، کتابهایی بوده که دربرگیرنده فضای داستانی و شبهداستانی هستند و به بیان خاطراتی از دوستان شهید اختصاص یافته اند که در ادامه مروری داریم بر همه آنچه تاکنون درخصوص «محمد بروجردی» تولید و منتشر شده است.
در میان همه محتواهای تولیدی، کتابهایی، چون «پرچمداران خورشید» در سال ۱۳۷۵ و توسط انتشارات کتاب صبح، به مناسبت یادواره سه شهید دفاع مقدس، محمد بروجردی، محسن وزوانی و حسین قجهای چاپ شده است. «مسیح مسلح کردستان» عنوان بخش اول این کتاب است که اختصاص به شهید بروجردی دارد و زندگینامه شستهرفتهای از آن عزیز را پیشروی خواننده قرار میدهد. ابراهیم حسنبیگی در سال ۱۳۷۹ کتابی با عنوان «شهید بروجردی» توسط انتشارات مدرسه به چاپ رساند. کتابی در قطع پالتویی برای گروه سنی «د» و «ه» که دارای بخشهایی، چون سالشمار زندگی - زندگینامه (همان روایت داستانی) - توضیح اعلام متن کتاب - عکس و تصویر و در نهایت منابع است. کتاب دیگری که در آن سال به چاپ رسید، «تکهای از آسمان» نام داشت که توسط حسین فتاحی نوشته شده بود. سومین کتاب از مجموعه قصه فرماندهان تکهای از آسمان (براساس زندگی شهید محمد بروجردی) که برای واحد کودک و نوجوان دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی بود. کتاب که روایتی داستانی دارد و نسخه انگلیسی آن نیز در ۲۰۰۸ (۱۳۸۷) توسط بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس منتشر شده است.
«مسیح کردستان» دقیقترین روایتگر
«تا همیشه ققنوس» نوشته حسین مسجدی نیز عنوان کتاب دیگری بود که بخشی از زندگی سرلشکر پاسدار، شهید محمد بروجردی مربوط به بعد از انقلاب تا هنگام شهادت را در سال ۱۳۶۲ در قالب داستان بازگو کرده است. اما شاید بتوان یکی از جامعترین و کاملترین کتابها درباره این شهید را در «مسیح کردستان» یافت. کتابی که نصرتالله محمودزاده اولینبار در سال ۱۳۷۶ نوشت. محمودزاده در آن سال به بخش ابتدایی زندگی شهید، یعنی تا قبل از انقلاب پرداخت، اما در سال ۱۳۹۵، جلد دوم کتاب را تکمیل کرد و توانست زندگینامه جامعی از شهید را برای مخاطبین به رشته تحریر درآورد.
کتاب «محمد؛ مسیح کردستان» با روایتی داستانی به زندگینامه شهید محمد بروجردی پرداخته است. نویسنده با گذشت ۱۹ سال از چاپ و انتشار جلد اول کتاب، با مطالعه بیش از ۶۴ کتاب، مجله، روزنامه، دستنوشته در ۱۵۰۰۰ صفحه و فیشبرداری از ۳۰۰۰ صفحه نوار پیاده شده از مصاحبههای انجام شده با بیش از صد نفر، در عین سختی به هنگام نوشتن، توانسته کتاب کاملتری را عرضه و همین، مستند بودن کتاب را برای مخاطب مشخص میکند. نویسنده در این کتاب، با بیان جزئیاتی از زندگی شهید، او را برای مخاطب مینمایاند، هرچند با پرداخت بیش از حد به برخی موضوعات سیاسی، شاید باعث دوری مخاطب به هنگام خواندن کتاب از شخصیت شهید شود. محمودزاده اگرچه با آوردن جزئیات، به بسیاری از ابهامات درباره شهید بروجردی پاسخ داده، اما به طور مثال در جایی از کتاب شاهدیم که در مواجهه با گروه توحیدی صف آشنایی با آنها را از خود نشان نمیدهد، حتی اگر این موضوع یک رمز باشد باید ابهام آن برای خواننده برطرف شود. همچنین وجود گروه صف و این موضوع که چرا باید شهید بهشتی بحث حراست این گروه را به شهید بروجردی بسپارد در کتاب کاملا نامفهوم است، در واقع در کنار توضیحات مفصل در مورد برخی موضوعات، شاهد هستیم که از برخی دیگر از موضوعات به راحتی عبور میشود.
از سوی دیگر، مطالب آورده شده در این کتاب، اگرچه همگی مستند هستند، اما به دلیل گسترده بودن موضوعات ممکن است از حوصله جوانان خارج باشد، هرچند روایت داستانی و گیرای کتاب، تاحدی میتواند این بخش را پوشش دهد. البته کتابی با این حجم زیاد از اطلاعات، به توضیحات بیشتری در پاورقی احتیاج دارد که در کتاب نمیبینیم. «محمد؛ مسیح کردستان» زندگینامه داستانی است که ثمره چندین سال زحمت نویسنده است و با دو رویکرد به معرفی شهید پرداخته، همچنان که خود میگوید: «برای اولینبار باید نکتهای را اعتراف کنم و آن اینکه من هیچگاه با شهید بروجردی ملاقاتی نداشتهام و هیچ وقت او را از نزدیک ندیدهام. نزدیک به پنج هزار صفحه نوار پیاده شده از یاران شهید بروجردی در کنگره این شهدای استان تهران به من ارائه و از من درخواست شد که برای شهید بروجردی اثری بنویسم. با منابع بسیار وسیع و ناقصی مواجه شدم که توسط مصاحبهگران غیرحرفهای انجام شده بود. پرسشها بسیار غیرحرفهای و سطحی بودند. این بود که با چند یار اصلی شهید بروجردی ارتباط گرفتم و آنها با توجه به رزومهای که از من سراغ داشتند به من اعتماد کردند. با انجام این مصاحبهها به این نتیجه رسیدم که شهید بروجردی تا ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ و از آن به بعد، شخصیت او پوست میاندازد. یعنی اینکه تا ۲۲ بهمن، او علیه حکومت شاهنشاهی بود. من هم کتاب «مسیح کردستان» را بر مبنای شخصیت بروجردی تا ۲۲ بهمن سال ۵۷ نوشتم که ماجرای زیادی داشت.»
از این منظر که به شهید بنگریم، کسی را میبینیم که بعد از سال ۵۷ توانسته خود را تغییر و تطبیق دهد، همین تغییر و پوست انداختن، نقطه طلایی زندگی آرمانی آدمهاست. جایی که میخواهی خود را از نو بسازی و این یکی از نکات قوت کتاب است که نویسنده توانسته به خوبی از عهده آن برآید و به مخاطب نشان دهد. همچنین به دلیل مصاحبهها و مستندات بسیار در کتاب، از این پس هرکسی بخواهد در مورد اتفاقات کردستان بنویسد میتواند به آن رجوع کند.
در انتها باید به این نکته اشاره کرد که در حوزه فرهنگ و هنر هر چقدر تولیدات محتوا به صورت مکتوب و یا چندرسانهای درخصوص شهدا بیشتر باشد باز هم انگار کاری رخ نداده است و در واقع ربطی به زیاد و کمی آثار هم ندارد، بلکه کیفیت و عیار پرداختی به شخصیت و زندگینامه شهدا است که اثبات میکند ما برای شهدا کاری انجام دادهایم یا خیر و چقدر این تولیدات در شناساندن جایگاه والای شهدا برای نسلها موثر بوده، که این خود بزنگاه مهمی در این عرصه میباشد.
منبع: صبح نو
انتهای پیام/۱۳۴