گروه سایر رسانههای دفاعپرس - داود مهدویزادگان؛ مخالفین نظام ولایی و حکومت اسلامی جمعیت رنگارنگ گستردهای است و هر یک به قدر توان باطلشان در جهت براندازی نظام و عادیسازی انقلاب اسلامی فعالیت میکنند. فعالیت آنان غالباً جزیرهای بوده است. مهمترین چالش جریانات برانداز در همین پراکندگی و جزیرهای عمل کردن آنان است. چنانکه استراتژیستهای استکبار جهانی کاملاً بر این مسئله اساسی واقفند. از این رو، اصلیترین هدف راهبردی آنان ساماندهی ضد انقلاب در جهت عبور از پراکندگی تا رسیدن به اقدامات مشترک همسو با اهداف نظام سرمایهداری جهانی، ترسیم شده است.
دشمنان و مخالفین جمهوری اسلامی تا پیش از فتنه پائیز ۱۴۰۱ بیرق واحدی نداشتند تا آنها را در کنار هم یکپارچه سازد. اما به نظر میرسد که با فتنه ۱۴۰۱ این مسئله تا اندازهای رفع شده است. اکنون شاهد آن هستیم که شعار «زن، زندگی، آزادی» به مثابه بیرق باطل در حال گرد هم آوری مخالف و معارض و ضد انقلاب است. این روزها طیف گستردهای از مخالفین و معارضین ذیل بیرق «زن، زندگی، آزادی» در حال تهاجم نرم فرهنگی علیه نظام سیاسی مبتنی بر اصل ولایت مطلقه فقیه هستند.
از ورشکستگان و تجدیدنظرطلبان سیاسی، زیادهخواهان و افراطیون بریده و خسته تا متحجرین مذهبی و عافیتطلبان و سکولارهای حوزوی و روحانیون عرفیگرا گرفته تا جریان منافقین، اشراف نوکیسه و سلطنتطلبان و تجزیهطلبان و جنسیگرایان و همجنسبازان و روشنفکران غربزده و فمنیستها و تنگرایان و ... همگی زیر بیرق زن، زندگی، آزادی جمع شده علیه نظام اسلامی هجوم آوردهاند. اما آیا دشمنان ملت و نظام اسلامی از این ترفند و ساماندهی جدید بهرهای خواهند برد؟
گرچه جریانات معارض از این اتفاق سرخوشند که بالاخره بیرقی را علم کردند که بتوان زیر آن خود را ساماندهی کنند. لکن به دلایل مختلف این سرخوشی دوامی نخواهد داشت و به زودی فرو میریزد و دود میشود و به هوا میرود. فقدان گفتمان مادر و بیمحتوایی و بلکه فرومایهگی شعار زن، زندگی، آزادی در مقابل دفاع منزًهانه گفتمان انقلاب اسلامی از این سه مفهوم به همراه تشتت فکری غیرقابل جمع این جریانات و از همه مهمتر عدم اقبال عمومی از جریان معارض موجبات فروپاشی ساماندهی جدید آنان را فراهم ساخته است.
روند عادیسازی این حرکت ضد انقلابی به حدی تند است که نمیگذارد آنان در شرایط عادی همدیگر را تحمل کنند. در واقع، مجمع الجزایر براندازان به ظاهر در کنار هم گرد آمدهاند، ولی در واقع امر، هیچ اتحاد استراتژیکی رخ نداده است. هر کدام بیرق باطل را در جزیره خود علم کردهاند، ولی این امر موجب نزدیکی و یکپارچگی نشده است.
قرآن کریم درباره چنین اجتماعی که همه دشمنان مسلمانان را شامل میشود و منافق و متحجر و کافر و بیدین و ضد دین را در بر میگیرد، این امیدواری را میدهد که آنان در ظاهر متحد و یکپارچه به نظر میآیند، ولی در باطن دشمن هم هستند و یکدیگر را قبول ندارند بلکه جنگ و خصومتی که میان خودشان هست بسیار شدیدتر از دشمنی است که با مؤمنین دارند؛ و این هم به خاطر آن است که آنان خرد ورز نیستند: «بَأْسُهُمْ بَیْنَهُمْ شَدِیدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِیعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّى ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا یَعْقِلُونَ» (الحشر: ۱۴).
به طور قطع، خسارت ناشی از فروپاشی پروژه بیرق باطل برای جریان معارض و ضد انقلاب بسیار تلخ و گران خواهد بود و به دنبال آن سرخودگیهای دردناکی به دنبال خواهد داشت. لکن در این ماجرا بدترین خسارت از آن متحجرین و سکولارهای مذهبی و حوزوی خواهد بود که دنیا و آخرتشان را به ثمن بخس فروختند.
بدترین عاقبت برای یک مؤمن و فاضل حوزوی این است که گفتار و خواسته و شعارش در کنار و همراه با گفتار و مطالبات جنسیگرایان، تنخواهان، هم جنسگرایان، تن آسایان، اشراف لگام گسیخته و بیدینها و خداناباوران قرار گیرد و هیچ اهتمامی برای مرزگذاری با آنها نورزد. چه بد دمساز و قرینی است که اینان در این جهان برای خود انتخاب کردهاند: «حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ یَا لَیْتَ بَیْنِی وَبَیْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَیْنِ فَبِئْسَ الْقَرِینُ» الزخرف: ۳۸».
منبع: فارس
انتهای پیام/ ۱۳۴