به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ایدئولوژی و جهانبینی سیاسی و انقلابی شیعه در تقابل با ایدئولوژی سنی و وهابی عربستان سعودی قرار گرفت و هر دوی آنها مشروعیت یکدیگر را با ایجاد ابهامات سیاسی، فقهی و تاریخی با تشکیک مواجه کردند.
حمله دولت بعث عراق بـه ایران در سال ۱۳۵۹ و در پی آن پشتیبانیهای گسترده سیاسی، مالی و نظامی شورای همکاری خلیج فارس با محوریت عربستان از عراق، کشتار حجاج ایرانی در سال ۱۳۶۶ به دست مأموران حکومت عربستان در کنار پارهای از حوادث بحرانزا منجر به آن شد که مواجه این دو کشور علی رغم بهبود نسبی و البته کم دوام در برخی برهههای پس از پایان جنگ ایران و عراق، همواره شکل خصمانه به خود بگیرد. این تقابلها پیوسته استمرار داشته است.
اما اعدام آیتالله نمر باقر النمر به مثابه جرقهای بر انبار باروت عمل کرد، علیرغم اینکه ایران میتوانست این حرکت تحریکآمیز عربستان را با عمل سیاسی و یا اقدام در خارج از مرزها به نحو مقتضی پاسخ دهد لکن تندروی، کنش عجولانه و خارج از عرف دیپلماتیک در تعرض و تخریب به مراکز دیپلماتیک عربستان، روابط شکننده فی مابین را با قطع ارتباط سیاسی مواجه کرد.
در این راستا تعدادی از کشورهای عربی و آفریقایی نیز با اقدام عربستان هم داستان شده و ارتباط دیپلماتیک خود با ایران را قطع کردند. در بین این کشورها، بحرین به دلایل تاریخی و موقعیت ژئوپلتیک حائز اهمیت است.
ایران و عربستان به عنوان دو بازیگر رقیب منطقهای، علی الدوام به بسط قلمروی نفوذ خود در خاورمیانه مبادرت میورزند. در این راستا بحرین یکی از میادین مهم کارزارهای هژمونیک، فرهنگی و زورآزمایی ایران و عربستان در منطقه محسوب میشود.
شاید تصور آنکه جزیرهای با مساحت اندک این چنین در کانون توجهات قدرتهای منطقهای و ابرقدرتهای فرامنطقهای قرار گیرد که به محض وقوع هرگونه رخداد سیاسی و بروز کوچکترین تحولی در آن کشور، بازیگران ذینفع منطقهای و بینالمللی را به اتخاذ موضع و اعمال تکاپوی سیاسی و بعضاً دخالت نظامی وا میدارد، در نگاه اول اندکی دشوار به نظر آید، اما بیشک آن چه بحرین را از چنین جایگاه مهمی برخوردار میکند، موقعیت ممتاز در منطقه ژئوپلتیک خاورمیانه و پیوستگی سرنوشت با برخی از دولتهای عربی است.
تحولات صورت گرفته در بحرین همواره واکنش و سیاستهای متعارضی را از طرف این کشورها در پی داشته است. تحولات جهان عرب پس از سال ۲۰۱۱ میلادی، تأثیرات ژرفی بر نظم و معادلات قدرت در بحرین بر جا گذاشته است.
در این رابطه، با توجه به هویت شیعی معترضان در بحرین و تعاملات معنوی بسیار نزدیک آنها با ایران، هرگونه تغییر در ساختار حکومتی این شیخ نشین تأثیر اساسی بر ساختار پادشاهی عربستان خواهد داشت.
عربستان با منحرف کردن افکار عمومی، اعتراضات استقلال خواهانه مردم بحرین را با مدد پروپاگاندای رسان ای، دخالت ایران در امور داخلی و در راستای تغییر حکومت بحرین، القاء کرده است.
از آنجایی که عربستان ایفای نقش ایران در معادلات سیاسی بحرین را تهدیدی برای امنیت ملی و سیاستهای منطقهای خود قلمداد میکند لذا در تلاش برای محدود کردن قلمروی نفوذ معنوی ایران در بحرین برآمده است.
عربستان حمایت از خاندان آل خلیفه که در اصل از قبایل ساکن سرزمین نجد در عربستان هستند را از اصول غیر قابل تغییر سیاست خارجی خود برمیشمارد لذا از سرایت مبارزات شیعیان بحرین به مناطق نفتخیز شرقی خود نظیر قطیف و احساء به شدت نگران است.
حال که فرایند بازسازی روابط دیپلماتیک پس از وقفه هفت ساله و تنشهای پیوسته و متصل به این انقطاع دیپلماتیک، با وساطت عراق، قطر، عمان و با نقشآفرینی مؤثر چین، منتج به امضاء توافقنامه فی مابین شده است، دولت بحرین نیز با تبعیت از عربستان و در راستای کاهش التهابات در منطقه، تحرکهای دیپلماتیک را آغاز خواهد کرد.
چیزی که بیش از امضای این توافقنامه اهمیت دارد رعایت شرایط توافق و احترام به منافع طرفین است، سوای عامل ژئوپلیکیتی و اهتمام برای تبدیل به قدرت سرآمد منطقه، آن چه تضادهای این دو کشور و تابعین آنها را تا مرز منازعه مستقیم پیش برده و مناقشات موجود را در بسیاری از جنبهها گریزناپذیر کرده، ناسازگاری مبنایی در و جهان بینی دو دولت است، مادامی که جدال و ستیز ژئوپلتیک ناشی از بیاعتمادی ذهنیِ طرفین از یکدیگر به قوت خود باقی باشد، روابط متلاطم و اختلافات عدیده جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی مانند گذشته تداوم خواهد یافت.
بیشک کشورهایی که از این توافق صرفه و ثمرهای نبرده بلکه مغبون و آسیبپذیرتر شدهاند، تمام مساعی خود را معطوف ایجاد شکاف دوباره و سنگاندازی در مسیر صلح خواهند کرد، بنابراین همکاری و تعامل دوستانه این دو کشور در فضای خاورمیانه، دشوار خواهد بود. از این حیث رویکرد بازساخت روابط منطقهای با کشورهای خاورمیانه باید از حالت کنونی خارج و تلاشهای دستگاه دیپلماسی با حصول اولین نتایج حاصل از وفاق، نه به صورت سیکل معمول بلکه باید با سیر تصاعدی صورت پذیرد، زیرا این توافقنامه به مثابه کاتالیزور عمل میکند و به گشایش عامِ دیپلماتیک منجر خواهد.
منبع: دیپلماسی ایرانی
انتهای پیام/ ۱۳۴