به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، سید مسعود سادات شکوهی رزمنده و راوی هشت سال دفاع مقدس مهمان برنامه تلویزیونی «مردم دوست داشتنی» بود.
او در ابتدا ضمن معرفی خود گفت: متولد سال ۱۳۳۹ و ۶۳ ساله هستم و اصالتا اهل مشهد مقدسام. دو ماه بعد از آغاز جنگ در سال ۵۹ به جبهه رفتم. ما جزء دومین گروه از رزمندگانی بودیم که از مشهد به جبههها اعزام شد. نزدیک به ۴۰ ماه در جبهه بودم و مسئولیتم دیده بانی بود، البته اگر دوباره به آن روزها برگردم، کل جنگ را در جبهه میمانم، چرا که فضای فوقالعادهای داشت.
وی اضافه کرد: در بین کسانی که در جبهه دیدم بیش از همه به یاد سیدرضا سجادنیا یا همان آقای بشگرد هستم. جانبازی که دو دست و پایش قطع شده است، اما به زیبایی زندگی میکند و هیچ اثری از ناامیدی در او نمیبینید.
سادات شکوهی با اشاره به تحصیلات دانشگاهی خود گفت: رشته من در دانشگاه مکانیک آب و سیالات بود، خاطرم هست هر بار که از جبهه برمیگشتم به دلیل اینکه نمیتوانستم در کلاسها حضور پیدا کنم، نامه اخراج از دانشگاه را به من میدادند. به دانشگاه میرفتم و میگفتم که من در جبههها حضور دارم و دوباره اخراجی را لغو میکردند. البته بعد از جنگ، درس را تمام کردم و به استخدام شرکت آب و فاضلاب مشهد درآمدم. ۳۰ سال در این شرکت مشغول به کار بودم و اکنون ۵ سالی است که بازنشسته شدهام.
این راوی دفاع مقدس در بخش مهمی از صحبتهای خود ماجرای ساخت قایقهای عساکره را تعریف کرد و گفت: روایتی به نام قایقهای عساکره هست. در اصطلاح نظامی و امنیتی به آن کد ۰۲۴ میگویند و دلیل انتخاب نام عساکره برای آن این است که مسئول ادوات قرارگاه خاتم الانبیا در آن زمان آقای عساکره بود. قبل از هر چیز باید بگویم که من به عنوان یک دیدهبان باید دید کاملی بر دشمن داشته باشم تا بتوانم آتشهای خمپاره و توپخانه را روی نقاط حساس دشمن و مواضع او هدایت کنم؛ بنابراین اگر دید کاملی نداشته باشم نمیتوانم آتش درستی بریزم.
وی ادامه داد: خاطرم هست در عملیات خیبر، حدود ۴۰ کیلومتر روی آب بودیم و سپس وارد عملیات شدیم. در این فاصله، هیچ ادوات نظامی نمیتوانست کار کند چرا که بیشترین برد آنها ۳۰ کیلومتر بود؛ بنابراین هیچ کدام از لشکرهای عمل کننده در عملیات خیبر، آتش پشتیبانی نداشتند و همین موضوع مشکل بزرگی برای ما به شمار میرفت. در عملیات بدر روی این موضوع فکر کردیم تا تدابیری بیاندیشیم. نمیتوانستیم روی هورالعظیم قطعات سنگین توپخانه را حمل کنیم، چرا که وسیله نقل و انتقال ما قایق بود و نمیتوانست قطعات سنگین توپخانه را تحمل کند؛ بنابراین در مرحله اول گزینه توپخانه منتفی بود و باید روی حمل ادوات کار میکردیم. برای حل این مشکل سراغ تیمی از بچههای مشهد رفتیم که قبلا سابقه زیادی در کار ابتکارات و اختراعات داشتند. آنها در جبهه بودند و فضا را کاملا میشناختند. از آنها خواستیم وسیلهای درست کنند تا بتوانیم قبضههای سلاح را با آن حمل کنیم. در ابتدا به صورت ماکت یک قایق را با مقوا ساختند. براساس محاسباتی که همان دوستان انجام دادند، ابعاد قایق که بتواند این ادوات را تحمل کند، به دست آوردیم و شروع به ساخت قایقها کردیم.
سادات شکوهی اظهار کرد: از سویی دیگر، جانمایی ادوات در قایقها مهم بود و ما باید روی این موضوع هم فکر میکردیم. دقت داشته باشید وقتی خمپاره شلیک میشود ضربهای به انتهایش وارد میکند. در اینجا، چون خمپاره روی کف قایق قرار داشت، این ضربه به کف قایق وارد میشد و باید برای آنهم فکری میکردیم.
برای مقابله با این ضربه، یک فنر در انتهای خمپاره انداز قرار دادیم تا ضربه را بگیرد. فنرهای ماشینهای مختلفی را امتحان کردیم تا اینکه به فنر کامیون بنز ۱۰ تن رسیدیم. خاطرم هست علیرغم مخالفتها، ۳ بار آزمون پرتاب خمپاره در خلیج فارس داشتیم و به این نتیجه رسیدیم که قایق به درستی طراحی شده است. این اتفاق همراه با طراحی قایق موفقیت مهمی برای ما بود و سبب شد عملیات را به خوبی پشت سر بگذاریم. در ایام نزدیک به عملیات، ۵۵۰ قایق را از بوشهر و بندرعباس به اهواز فرستادیم و خوشبختانه هیچ اتفاقی رخ نداد.
وی در پایان با اشاره به اینکه مستندی از همین کار بزرگ ساخته شده است، گفت: عبدالرضا رحمانی نسب مستندی از همین اتفاق ساخته است. کسانی که در ساخت این قایقها دست داشتند و در هورالعظیم از آنها استفاده کردند، در آن مستند مصاحبه کردند.
منبع: تسنیم
انتهای پیام/ ۱۳۴