به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از توطئههای دشمنان داخلی و خارجی انقلاب برای ضربه زدن بر پیکره جمهوری اسلامی و تضعیف ریشههای نهال نوپای انقلاب، تجزیه قومی و سرزمینی کشور با توجه به وجود اقوام مختلف در ایران بود؛ حربهای که تا بدین روز نیز دشمنان انقلاب از به کار بستن آن برای تضعیف امنیت ملی ایران ناامید نیستند.
یکی از این اقوام و مناطقی که از ابتدای انقلاب تا بدین روز همواره مورد تحریک دشمنان قرارگرفته، قوم کرد و منطقه کردستان بوده است.
مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس مصمم است در چند شماره، روند حدوداً یکماهه گروگانگیری شهر سنندج توسط معاندین و منافقین در فروردین و اردیبهشت ۱۳۵۹ و سپس آزادسازی آن را توسط نیروهای وفادار به انقلاب موردبررسی قرار دهد.
بدون شک بررسی تلاشها و اقدامات انجامشده برای آزادسازی سنندج، یادآور ایثارگریها و مجاهدتهایی است که برای حفظ آبوخاک میهن اسلامیمان انجامشده و سرمشقی برای نسل امروز و نسلهای آینده ایران در حفظ یکپارچگی و وحدت ملت ایران است:
یکشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۵۹، کمین جداییطلبان
ساعت ۶:۳۰ صبح این روز ستون به فرماندهی سرهنگ نصرت زاد، فرودگاه را بهسوی جاده خاکی کمربندی، مشهور به قشلاق ترک کرد. به گفته نبوی؛ سخنگوی کومهله، این سازمان در ساعت ۷:۳۰ از حرکت ستون مطلع شد.
طبق گزارش روزنامه کیهان، به محض رسیدن خبر، مردم و پیشمرگان (افراد مسلح غیرقانونی) به طرف آنها رفتند و در محل تای سر، واقع در سه کیلومتری سنندج، از حرکت ستون جلوگیری به عمل آمد.
مسیر حرکت ستون از قبل شناسایی و در حین شناسایی با امکانات مهندسی، راه جدیدی از داخل کوهستان احداثشده بود، اما ستون پس از عبور از حاشیه شمالی ارتفاع اللهاکبر و قطع جاده سنندج-قروه در ساعت ۸:۳۰ در ناحیه باغ شیخ محمد در گلولای متوقف شد و از حرکت بازایستاد.
با توجه به بارندگی روزهای قبل، مهاجمان با پیشبینی قبلی، طرح کمین خود را اجرا کردند. یکی از افراد محلی به نام عبدالله جعفری به دخالت مهاجمان در تشدید اوضاع طبیعی یادشده اشاره داشت؛ به گفته او، گروهها واقعاً در آنجا برنامهریزی کرده بودند. در مجاورت روستای بابا ریز، کلاً آب رودخانه را آوردند در جاده تا ماشینها و ستون را در آن جاگیر کنند.
باوجوداین، سرهنگ نصرت زاد بااینکه احتمال خرابکاری در مسیر را دور از تصور نمیدانست، بیشتر خودروها و تجهیزات اصلی گردانهای ۱۳۵ و ۱۶۹ را عبور داد. اولین کامیون نفرات که کمی از دیگر کامیونها سبکتر بود بهسختی از میان باتلاق گذشت و همینکه نوبت به حرکت خودروهای حامل خواروبار و کانکسها رسید، لاستیکهایشان به گل نشست.
تمام نگاهها با نگرانی به این کامیونها دوختهشده بود. حدود نیم ساعت پس از تلاش نیروها برای خروج کامیونهای پر از مواد غذایی و توشههای نظامی از گلولای، افراد کومه له با همدستی افراد مسلح سازمان چریکهای فدایی خلق و سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر، ستون را زیر آتش شدید قراردادند.
بههرحال اصلیترین مسئله، عبور دو گردان از کمین گاه و رسیدن به جاده سقز بود. هنگامیکه نصرت زاد بهاتفاق چهار نفر از همراهان همپیمان خود، برای برقراری تأمین، دواندوان بهسوی ارتفاع تنه له حرکت کردند، افراد یکی از واحدهای بیست نفره مهاجمان با پوشیدن لباس نظامی، افراد ستون را فریب داده، خود را تا نزدیکترین نقطه به ستون رساندند. ازاینرو، یا به دلایلی دیگر، حدود ۸ نظامی از ستون به نیروهای ضدانقلاب پیوستند.
البته روایت فلاحی فرمانده نیروی زمینی ارتش در گفتگو با روزنامهها متفاوت بود:
چند خودرو حامل خواروبار در عقب ستون به علت نقص فنی خرابشده بود که به دست مهاجمین افتاد. مهاجمین، سرنشینان این چند خودرو را بهعلاوه سربازان دیگر که از مرخصی بر میگشتند به گروگان گرفته و ادعا کردند که گروهی از سربازان به ما پیوستهاند. شدت درگیری در سهنقطه نای سر، پل شیخ و بابا ریز بود. نصرت زاد در آن لحظه بحرانی به بهترین شکل ممکن که یک فرد در شرایط عادی میتواند دیدبانی کند، گرای مناطقی را که تجمع ضدانقلاب در آنجاها بیشتر بود به لشکر داد. با آتش توپخانه تعداد بسیاری از نیروهای پیاده توانستند خودشان را به بقیه نیروها برسانند. ضدانقلاب بهسرعت افراد خود را بهسوی همان نقطهای که جناب سرهنگ نصرت زاد در آن جانپناه گرفته بود فرستاد. درگیری سختی بین جناب سرهنگ و آنان درگرفت. در آخرین لحظهها، فرمانده تیپ بهسختی توانست بهوسیله بیسیم از پادگان کمک بخواهد.
نصرت زاد؛ فدایی وطن
در کتاب عملیات آزادسازی سنندج و گردنه صلوات آباد، درباره اقدامات سرهنگ نصرت زاد در این روز آمده است:
سرهنگ نصرت زاد که خود و گروه همراه را در محاصره میبیند، درخواست آتش توپخانه و خمپاره میکند. آخرین درخواست نامبرده، اجرای آتش در محل خود و همراهانش بود؛ چرا که میدانست با اجرای آتش در آن محل تعدادی از عناصر ضدانقلاب نیز کشته خواهند شد.
جلوگیری نظامیان از ورود پیشمرگان مسلمان کرد به صحنه درگیری (که توسط محمد بروجردی رهبری میشدند)، باعث نشد که آنها با استقرار در فرودگاه تنها از دور مراقب باشند، بلکه سریعاً خود را به دامنه ارتفاعات مشرف بر مسیر عبوری ستون رساندند و در آنجا درگیر شدند. این درگیری تا حدودی فرصت مناسبی بود تا بخشی از نیروهای جلوی ستون از معرکه بگریزند و خود را به روستای ننه له برسانند.
در این حال، گردان ۱۳۵ پیاده هوابرد موفق شده بود بهطور کامل از صحنه درگیری خارج شود و خود را به ابتدای جاده سقز برساند، اما هنوز گردان دیگر (۱۶۹) درگیر بود.
بازگشت ستون به شهر
جانشین فرمانده نیروی زمینی ارتش، تیمسار خزایی، در پادگان سنندج در دفتر فرمانده لشکر ۲۸ حاضر شد. فرمانده پدافند هوایی، همراه فرمانده توپخانه لشکر ۲۸ ضمن ارائه گزارش آخرین وضعیت، به وی چنین پیشنهاد کردند:
ازآنجاکه پشتیبانی ستون در کمینهای بعدی غیرممکن است و عناصر لشکر نیز خود در سنندج (فرودگاه، باشگاه افسران، رادیوتلویزیون و سربازخانه) در محاصره هستند، بهتر است ستون پس از رهایی از کمینگاه فعلی، از راه روستای سرخه دزج به سربازخانهها بیاید.
ابتدا با پیشنهاد و بازگشت باقیمانده ستون به پادگان مخالفت شد، ولی طی تماس با تیمسار فلاحی و موافقت وی، ستون به پادگان مراجعت کرد.
از اواسط این روز دامنه درگیریها به داخل شهر کشیده شد. عناصر مسلح پادگان را دورادور زیر آتش خمپاره گرفتند، ولی از نزدیک آتش بیشتری بهسوی باشگاه افسران روانه ساختند.
در پایان درگیری امروز، تلفات ارتش ۵ شهید و ۱۲ تا ۱۵ نفر اسیر و تلفات دشمن، ۴ کشته و ۹ زخمی گزارش شد.
عربده کشی ضد انقلاب در شهر
سرهنگ جوادیان (در خصوص شرایط ساعات پایانی این روز) توضیح میدهد: هنوز ساعتی از غروب نگذشته بود که ضدانقلاب به سراغ غنائم جنگی رفت و با تلاش بسیار، کانکسها و کامیونها را از گل خارج کرد و به شهر برد تا تبلیغات این پیروزیشان را کاملتر از پیش کند.
در پی این حوادث، خبرگزاری جمهوری اسلامی گزارش کرد: کومهله اعلامیه داد و نوشت: ما جلوی حرکت ستون را ازاینجهت گرفتیم که ثابت کنیم، دیگر حاکمیتی به نام جمهوری اسلامی در منطقه کردستان وجود ندارد.
ضدانقلاب؛ سرمست از این توفیق نسبی، در سنندج عربده میکشید و نیروهای انقلاب را به رویارویی فرامیخواند.
پس از وقایع روز ۳۱ فروردین ۱۳۵۹ در سنندج و انعکاس آن در تهران و پارهای از خبرگزاریهای خارجی، نخستین صفحههای تاریخ دوم جنگ ناحیه کردنشین ایران ورق خورد و سیر تحولات کردستان وارد مرحلهای نوین شد.
روایت بنیصدر (رئیسجمهور وقت) از وقایع این روز، نشان داد؛ تهران دیگر پس از بررسی راههای غیرنظامی و بهمنظور خروج از بحران، جز سرکوب آشوبگران که فاقد انسجام و یکپارچگی و پیرو حل خشونتآمیز بحران بودند؛ راه دیگری ندارد.
منبع:
نداف، مجید، بیستودو روز نبرد (آزادسازی سنندج)، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، دانشگاه امام حسین (ع)، چاپ اول: ۱۳۹۹، صفحات ۱۴۷، ۱۴۸، ۱۴۹، ۱۵۰، ۱۵۲، ۱۵۳، ۱۵۴، ۱۵۷، ۱۵۸
انتهای پیام/ 141