شهیدی که به موقعیت بهشت رفت

صدای گلوله‌هایی که به سنگ‌ها می‌خورد، از پشت بی‌سیم شنیده می‌شد. ناگهان صدای انفجاری آمد و صدای ایشان قطع شد. بعد از چند دقیقه کوتاه، یکی پشت بی‌سیم با آقای زاهدی تماس گرفت و گفت: علی، علی. گفت: به گوشم. گفت: تورجی به موقعیت بهشتی رفت.
کد خبر: ۵۸۵۸۹۲
تاریخ انتشار: ۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۸:۰۰ - 29April 2023

شهیدی که به موقعیت بهشت رفتبه گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، محمدرضا تورجی زاده در سال ۱۳۴۳ در اصفهان به دنیا آمد. با اوج گرفتن انقلاب، او همراه با چند تن از دوستان، فعالیت‌های سیاسی خود را در مسجد ذکر الله آغاز کرد و در تظاهرات ضد حکومت شرکت می‌کرد که چند بار مورد ضرب و شتم مأموران قرار گرفت. شب‌ها به شعارنویسی و چاپ عکس حضرت امام روی دیوار‌ها اقدام می‌کرد.

با پیروزی انقلاب اسلامی، فعالیت‌های خود را در مسجد ذکر الله و حزب جمهوری اسلامی و دیگر پایگاه‌های انقلابی پیگیری کرد. تورجی زاده، مداحی و روضه‌خوانی را در دبیرستان هاتف با دعای کمیل آغاز کرد. شب‌های جمعه در جمع دانش آموزان، زیباترین مناجات را باخدای خویش داشت.

در سال ۱۳۶۱ به جبههرفت و در تیپ نجف اشرف به خدمت مشغول شد. پس از عزیمت به جبهه در جمع رزمندگان به مداحی و نوحه‌سرایی می‌پرداخت و بسیاری از رزمندگان، جذب نوای گرم و دل‌نشین او می‌شدند. این علاقه و تقاضای رزمندگان بود که باعث شد، هیئت گردان یا زهرا را تأسیس کنند.

تورجی زاده به حضرت زهرا (س) علاقه وافری داشتند و در غالب مداحی‌هایشان از مصائب ایشان می‌خواندند. همچنین او وصیت کرد که بر روی سنگ مزارش بنویسند: «یا زهرا (س)». او به نماز اول وقت اهمیت فراوانی می‌دادند و قرآن کریم را بسیار تلاوت می‌کردند.

اکبر عنایت همرزم این شهید می‌گوید: «در عملیات کربلای ۱۰ گردان یا زهرا (س) را به‌جای گردان ابوالفضل (ع) روی ارتفاعات ماووت فرستادند که همان روز هم عراق تک سنگینی کرد؛ ولی الحمدالله بچه‌ها دفع کردند.

من پیش آقای زاهدی (فرمانده لشکر امام حسین) نشسته بودم. آقای تورجی زاده فرمانده گردان بود، پشت بی‌سیم صحبت می‌کرد و به آقای زاهدی می‌گفت: حاجی، الحمدالله تک دشمن دفع شد. حتی گفت که هفت هشت نفر اسیر گرفتیم که حالا به عقب می‌فرستیم.

هم‌زمان وقتی صحبت می‌کرد، صدای گلوله‌هایی که به سنگ‌ها می‌خورد، از پشت بی‌سیم می‌آمد. ناگهان صدای انفجاری آمد و صدای ایشان قطع شد. بعد از چند دقیقه کوتاه، یکی پشت بی‌سیم با آقای زاهدی تماس گرفت و گفت: علی، علی. گفت: به گوشم. گفت: تورجی به موقعیت بهشتی رفت.

آقای زاهدی با ناراحتی گفت: «بچه‌ها تورجی هم رفت.» خیلی ناراحت شدیم. شهادت تورجی ازیک‌طرف و اتفاقات چند روز پیش هم از طرف دیگر به‌طورکلی روحیه همه بچه‌ها را به هم ریخت.

شهید محمدرضا تورجی زاده وصیت کرده است: «خدایا شاهدی که لباس مقدس سپاه را به این عشق و نیت تن کردم که برای من کفنی باشد، آغشته به خون. خدایا همیشه نگران بودم که عاملی باشم برای ریخته شدن اشک امام عزیز.

بسیجی‌ها، سپاهی‌ها... این لباسی که بر تن کرده‌اید، خلعتی است از جانب فرزند حضرت زهرا (س)، پس لیاقت خود را به اثبات برسانید. نظم در امور را سرلوحه خود قرار دهید. روزبه‌روز بر معنویت و صفای روح خود بیفزایید.

نماز شب را وظیفه خود بدانید، حافظی بر حدود الهی باشید. در اعمال خود دقت کنید که جبهه حرم خداست. در این حرم باید از ناپاکی‌ها به دور بود.

عزیزانم؛ امام را همچون خورشیدی در بربگیرید، به دورش بچرخید، از مدارش خارج نشوید که نابودیتان حتمی است.»

هاشمی، علی، زندگی به‌رسم عاشقی، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نشر مرزوبوم، حوزه هنری استان اصفهان، چاپ اول ۱۴۰۱، صفحه ۲۹۴

منبع: ایسنا

انتهای پیام/ ۱۳۴

نظر شما
پربیننده ها