به گزارش گروه سایررسانههای دفاع پرس، هنر متعهد به انسانیت در خدمت تعالی بخشی به انسان قرار میگیرد و سازنده اخلاق و معنویت خواهد بود اما همین ابزار به راحتی میتواند بیبندو باری، ابتذال، گرایش به ناپاکیها، یأس و ناامیدی را در مخاطب بدمد و روح زندگی را از او بگیرد.
قطعا زمانی که هنر و قالبهای هنری همانند موسیقی بتواند امید و شوق و سلامت و نجابت را در مخاطب خود بوجود آورد یا آن را تقویت کند به جایگاه حقیقی اش رسیده است یعنی دمیدن روح زندگی و حیاتی ناب و حقیقی در انسان؛ اما اگر به جای امید، ناامیدی القا کرد و به جای شوقِ به خوبیها شهوت افسار گسیخته، به راحتی میتواند قدرت تخریبی خود را آشکار کند.
موسیقی به عنوان یکی از پرنفوذترین ابزارهای هنری این قابلیت را دارد که روشهای ناپاک و آلوده را به شکلی هنرمندانه اما رذیلانه در نفس اماره مخاطب به تحریک وادار کند. وقتی که باور داشته باشیم انسان ترکیب شده از دو عنصر خاکی و افلاکی، لجنی و نورانی و زمینی و آسمانی است آن وقت بیشتر و دقیقتر در مورد استفاده یا سوءاستفاده از هنرِ موسیقی اندیشه میکنیم تا به قضاوت و برنامهریزی صحیحتر و مطلوب تری دسترسی پیدا کنیم.
به فرموده روح اللهِ این امت، هنر در عرفان اسلامی ترسیم روشن عدالت و شرافت و انصاف و تجسیم تلخکامی گرسنگان مغضوب قدرت و پول است هنر در جایگاه واقعی خود تصویر زالو صفتانی است که از مکیدن خون فرهنگ اسلامی، فرهنگ عدالت و صفا لذت میبرند. (صحیفه نور، ج21، ص30)
بر این اساس این دیدگاه ناب هنری ستوده و قابل دفاع است که از عنصر تعهد و جوهر پیام و بعد سازندگی و تربیت برخوردار باشد. هنری که ارزشهای مقدس را ترسیم کند، به انسانها ایده و امید و اعتماد الهی بدهد و از فساد و هرزگی و بدآموزی و تحریک غرایز حیوانی و شهوانی دور و منزه باشد. (صحیفه نور، ج18، ص123)
با توجه به اینکه طبع و میل جوانان به موسیقی کشش بیشتری دارد، اگر عادت کند که موسیقی بخش جدی از زندگی او شود مسائل جدی زندگی او به حاشیه خواهد رفت. به قول حضرت امام(ره) این مغز از تفکر در امور جدی باز میماند. (همان، ج8، ص181)
امام در نگاه فوقِ روانشناسانه خود، بدرستی دریافتهاند که مغزی که دنبال شنیدن موسیقی برود، وجهه همت او بشود و به آن عادت کند، این مغز بیمار میگردد چراکه مثل فرد معتاد به مواد مخدر که نیاز بهنشئگی و خماری دارد موسیقی را به عنوان یک عادت ثانویه و یک اعتیاد میپذیرد به همین دلیل چنین کسی نمیتواند به این فکر کند که در کشورش چه میگذرد و به چه حالی میگذرد. (همان، ج9، ص155)
نکته مهم و کلیدی این است که امام بر محور انسانیت و تعهد و جدیت جوانان تاکید خاص دارند و مهمترین زیان انس و عادت به موسیقی را غافل شدن از هدفهای برتر و بازماندن از تفکر و اندیشه میدانند و نظر ایشان در این موضوع نسبت به موسیقی حلال است نه حرام.
ایشان در مورد موسیقی میفرمایند: نباید دستگاه تلویزیون طوری باشد 10 ساعت موسیقی بخواند و جوانهایی که نیرومند هستند از نیرومندی آنها کاسته شود و به یک حال خمار و خلسه آور تبدیل شوند مثل همان تریاک. موسیقی با تریاک فرقی ندارد. (همان، ج8، ص197الی201)
براین اساس حضرت امام یکی از ضرورتهای جامعه سالم را حذف موسیقی میدانند در حقیقت اصالت نبخشیدن به موسیقی حتی در رسانههای شنیداری و دیداری آن زمان یعنی رادیو و تلویزیون. ایشان میفرمایند: اگر بخواهید مملکتتان یک مملکت صحیح باشد موسیقی را حذف کنید نترسید از اینکه به شما بگویند کهنه پرست شده اید. باشد ما کهنه پرستیم. همه این کلمات نقشه است برای آنکه شما را از کار جدی عقب بیاندازند. (همان، ج8، ص197الی201)
براین اساس راه انداختن کنسرت در اقصی نقاط کشور به عنوان یک طرح و برنامه استعماری هم در دوره سازندگی – بخوانید بازندگی! – و هم در دوره کنونی وجهه همت وزارت ارشاد میشود به نمایندگی از دولت. تا جایی که در سال جاری مهمترین مسئله فرهنگی کشور رفع محدودیت برگزاری کنسرت در پایتخت معنوی ایران «مشهدالرضا علیهالسلام» میشود.این اهتمام ویژه به برگزاری کنسرت آن هم به شکلی گسترده در سراسر کشور فقط به برنامههای شهری بسنده نمیشود بلکه یک پای جدی آن در قطب علمی و تصمیم ساز مملکت یعنی دانشگاهها باز میشود. حال جای آن را دارد که از خود بپرسیم چرا؟! آیا این یک «بازی فرهنگی» است یا «بازوی فرهنگی»؟!
یعنی آیا شیوه برگزاری این کنسرتها، نوع حضور مخاطبین، اشعار موسیقی در خدمت ابتذال است یا تعالی شوق انسانی است؟! دمیدن معنویت و انسانیت و یاد خدای یکتاست یا دمیدن روحیه اباحی گری، شهوت رانی، ناامیدی؟! نتایج این کنسرتها به راحتی در جلسات برگزاری آن و پس از آن در دسترس و قابل بررسی است. کنسرتهایی که اختلاط، ابتذال و بیبند و باری در آن جدی است.به فرموده دیدهبانِ حکیمِ انقلابِ مبارکِ اسلامیمان، موسیقی گمراهکننده میتواند انسان را به شهوات دچار کند، میتواند انسان را غرق در ابتذال و فساد و پستی کند. (مقام معظم رهبری – 13 بهمنماه 1377)
ولی امر مسلمین با دوراندیشی و دلسوزی مصلحانه خود بیش از دو دهه قبل نیز خطر ترویج موسیقی در دانشگاهها را تذکر دادند اما کجاست گوش شنوا؟! آن جا که فرموده اند: «ای کاش آقای معین [وزیر وقت علوم] میبود که من این حرف را میخواهم بزنم. من اعتراض دارم. الان در دانشگاههای کشور ترویج موسیقی میشود و این نباید بشود. ترویج موسیقی یک کاری است برخلاف مذاق اسلام. درست است که هر نوع موسیقی حرام نیست اما ترویج موسیقی به این معنی نیست که میروند یک نوع موسیقی که حرام نیست را میگردند با دقت پیدا میکنند آن را تعلیم میدهند و ترویج میکنند بلکه درست عکس این است در موارد بسیاری عکس این است. (مقام معظم رهبری - 26 آذرماه 1381)
در حقیقت ولی امر مسلمین در مقابل نفوذ جریانات انحرافی که با غفلت و تغافل مسئولین میتواند خطرات جدی و اساسی در دانشگاهها پدید آورد، همواره به موقع رهنمود داده و از خطرات برحذر داشتهاند ولی جریانهای غربگرا و روشنفکرنما، اصالت را به غرب، آن هم از نوع دست دوم فرهنگی (استوک) و مبتذل آن داده اند؛ دورریزهای فرهنگی جهان غرب را به عنوان «نوبر فرهنگی » ترویج کردند و نقد آگاهانه و دلسوزانه صاحب نظران را با خشونت و بیحیایی به تمسخر کشیدهاند و هرگاه این نقد از اندیشه بلند ولایت چه حضرت امام(ره) و چه ولیفقیه حاضر امام خامنهای صادر شود، به دلیل عدم مقبولیت فراگیر برای تحقیر و تمسخر آن، دستور کارشناسانه اجرایی شان را به محاق سکوت مرموزانه و کشاندنِ خرکِ خویش استمرار بخشیدهاند و این حکایت یک بازی مکارانه فرهنگی است که دور سوم آن در کشور کلید خورده است.هوشیاری و بیداری نسل جوان و فرهیختگان مسلمان در کشور اسلامیمان، جریان ساز این اندیشه بلند خواهد بود گرچه چالهها و چالشها و چاههای پیش روی کم نیستند اما... .
منبع: کیهان