به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، المیادین در گزارشی با موضوع وحدت در غرب آسیا همزمان با افول هژمونی آمریکا آورده است؛ از دهه ۱۹۴۰ دولت آمریکا با هرگونه ابتکاراتی که باعث میشد کشورهای خاورمیانه متحد شوند، مخالفت کرد و جلوی اجرا و تحقق آن را گرفت. گرچه دولت آمریکا تأکید میکرد نفوذ هژمونیک در منطقه در راستای پیشبرد دموکراسی دارد، اما در واقعیت هر چه نفوذ و قدرت این کشور در منطقه کاهش یافت، شاهد موج جدیدی از صلح و سازش در منطقه هستیم.
با شروع جنگ اوکراین و اِعمال تحریمها علیه روسیه، تصور قدرت بیبدیل آمریکا در چشم جهانیان فروپاشید، زیرا تحریمهای آمریکا نه تنها نتوانست روسیه را فلج کند، بلکه ضربه بزرگی به اروپا وارد کرده و باعث شده است خارج از حوزه نفوذ واشنگتن، شاهد اتحادهای اقتصادی جدید باشیم.
شکست فاجعه بار آمریکا در بحبوحه عقب نشینی عجولانه اش از افغانستان مشابه خروج این کشور از سایگون ویتنام (۱۹۷۵) بود. درسی که از خروج افغانستان در سال ۲۰۲۱ حاصل شد، این بود که واشنگتن بیش از حد به دنبال توسعه طلبی و این، نشان دهنده تغییر نظم جهانی است.
از سرگیری روابط ایران و عربستان سعودی با میانجیگری چین موجی از سازش، مذاکرات صلح و احیای روابط میان دشمنان و رقبای منطقهای را فراهم کرد. این واقعیت که چین، بهبود روابط میان دو کشور را تسهیل بخشیده گویای این نکته است که نفوذ و نقش آفرینی آمریکا در خاورمیانه رو به کاهش است؛ منطقهای که آمریکا آن را حیاط خلوت خود میدید.
از زمان جنگ عراق به کویت در سال ۱۹۹۰، دولت آمریکا توانست با حمایت و پشتیبانی نظامی از کشورهای عربی زمینه استقرار نیروهای نظامی خود را در این کشورها فراهم کند. با توجه به اینکه ایالات متحده برای مدت طولانی این موقعیت را به عنوان تنها قدرت جهانی در اختیار داشت.
به نظر میآید این همان چیزی است که در تصمیمات بسیاری از کشورها برای پیروی از دستورات آن نقش داشته است، زیرا کسانی که برخلاف تصمیمات آمریکا عمل میکردند، معمولاً مورد تهاجم قرار میگرفتند یا در معرض کودتا و جنگ اقتصادی بودند.
به دنبال توافق صلح ایران و عربستان سعودی، مذاکرات صلح عربستان و دولت نجات ملی یمن برای پایان دادن به جنگ هشت ساله انجام شد. اکنون سوریه به آغوش جهان عرب بازگشته است و تونس آخرین کشوری بود که به طور رسمی روابط دیپلماتیک خود را با سوریه ازسر گرفت.
فیصل بن فرحان آل سعود، وزیر امور خارجه عربستان برای دیدار با بشار اسد، رئیس جمهور سوریه وارد دمشق شد. سپس شاهد احیای روابط میان قطر و بحرین بودیم و همچنین قرار است قطر روابط دیپلماتیک خود را با امارات متحده عربی ازسر بگیرد و پس از مناقشه طولانی مدت، سفارت خود را بازگشایی کند.
شاید مهمترین تحولی که در راه است، امکان نزدیکی ترکیه و سوریه باشد. در صورتی که دمشق به طور رسمی روابط خود را با آنکارا عادی کند، این موضوع میتواند منافع گستردهای برای سوریه داشته باشد. گرچه جنگ در سوریه تا حدودی متوقف شده است، حضور نیروهای ترکیه در شمال غرب مانعی برای بازپس گیری این سرزمین به وسیله دولت سوریه است.
مهمترین موضوع تأثیری است که عادیسازی امکان دارد بر شمال شرق سوریه داشته باشد، جایی که ایالات متحده به طور غیرقانونی تقریباً یک سوم خاک سوریه را با کمک نیروهای دموکراتیک به سرکردگی کُردها اشغال کرده است.
اگر روابط ترکیه و سوریه بهبود یابد و رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه تصمیم به انجام عملیات نظامی دیگری علیه نیروهای دموکراتیک سوریه در شمال شرق سوریه بگیرد، احتمال دارد نیروهای آمریکایی مستقر در آنجا بار دیگر منطقه را ترک کنند. در سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹، زمانی که نیروهای ترکیه برای مبارزه با گروههای نیروهای دموکراتیک به خاک سوریه حمله کردند، ارتش ایالات متحده متحدان کُرد خود را ترک کرد، زیرا از تشدید تنش با ترکیه، متحد خود در ناتو میترسید.
اهمیت یک سوم خاک سوریه تحت اشغال عملی آمریکا به این دلیل است که این سرزمین حاصلخیزترین زمینهای کشاورزی سوریه و ۹۰ درصد منابع نفتی آن است. اگر ترکیه و سوریه روابط خود را عادی کنند، آن گاه ترکیه دوباره به نیروهای دموکراتیک سوریه حمله میکند و احتمال خروج یا عقبنشینی نیروهای آمریکایی زیاد است.
با توجه به این سناریو، دمشق و آنکارا میتوانند به طور مستقیم با هم ارتباط برقرار کنند و این فرصتی را برای حمله ارتش عربی سوریه برای بازپسگیری میادین نفتی آنها فراهم میکند. پس از باز پسگیری میادین نفتی، هیچ دلیلی برای بازگشت ایالات متحده به سوریه وجود ندارد و راهاندازی جنگ تمام عیار بسیار پرهزینه خواهد بود.
به نظر میآید قدرت و نفوذ آمریکا در منطقه خاورمیانه رو به کاهش است. گرچه واشنگتن دائم خود را به عنوان تأمینکننده صلح معرفی میکند، اما به محض اینکه قدرتش رو به افول رفت، شاهدیم این کشور بزرگترین مانع صلح در خاورمیانه است.
منبع: راهبرد معاصر
انتهای پیام/ ۱۳۴