شیرازی: «خاتون و قوماندان» نگاه هر غافلی را به لشکر فاطمیون تغییر می‌دهد

علی شیرازی در یادداشتی درباره کتاب خاتون و قوماندان نوشت: این کتاب، روایتی درست از زندگی فاطمیون است تا دیگران آنان را آنچنان که خودشان می‌خواهند، روایت نکنند. روایتی که نگاه هر غافلی را به هر رزمنده لشکر فاطمیون تغییر می‌دهد.
کد خبر: ۵۸۸۷۹۷
تاریخ انتشار: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۵:۰۱ - 13May 2023

به گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، تقریظ رهبر معظم انقلاب بر کتاب خاتون و قوماندان، شب گذشته طی مراسمی در مشهد مقدس رونمایی شد.

حجت‌الاسلام علی شیرازی، جانشین عقیدتی سیاسی وزارت دفاع و پشتیبانی نیرو‌های مسلح که در سال‌های گذشته نماینده، ولی فقیه در نیروی قدس نیز بوده و از نزدیک با رشادت‌های مدافعان حرم در سوریه آشنایی داشته است، در همین زمینه یادداشتی نوشت و در اختیار خبرگزاری فارس قرار داد که مشروح آن را می‌خوانید:

شیرازی: «خاتون و قوماندان» نگاه هر غافلی را به لشکر فاطمیون تغییر می‌دهد

حجت‌الاسلام علی شیرازی

سخن از کتاب و خاطرات و داستان و قصه است. قرآن از احسن القصص سخن می‌گوید. مفسرین در مورد احسن القصص دو دیدگاه دارند:

۱. احسن القصص، یکى از نام‌هاى قرآن مجید است و برای آن احسن القصص نامیده شده که از جهت فصاحت و حسن معانى و روانى الفاظ به حدّ نهایت رسیده است.

۲. احسن القصص، مى‌تواند سوره یوسف باشد. القصّ مصدر نقصّ، به معناى بازگو کردن و بیان کردن است. چنان‌چه قصص، مصدر باشد، احسن‌القصص مفعول مطلق مى‌شود و بیانگر کیفیّت بازگو کردن خواهد بود.

خداوند مهربان در آیه ۳ سوره یوسف می‌فرماید: نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ هَٰذَا الْقُرْآنَ - با این قرآن که به تو وحی کردیم، داستان یوسف را برایت تعریف می‌کنیم که بهترین داستان است.

انسان نیز با الهام و درس گرفتن از قرآن و داستان‌های قرآن، راه داستان نویسی را یاد گرفت و قصه‌نویسی و خاطره نویسی، یکی از مهم‌ترین روش‌های انتقال تجربه‌ها و الگوگیری در زندگی او شد.

کتاب خاتون و قوماندان، از همان قصه‌هایی است که روایت ۱۵ سال زندگی عاشقانه و صادقانه ام‌البنین حسینی با شهید علیرضا توسلی (ابوحامد)، فرمانده لشکر فاطمیون را بیان می‌کند.

مریم قربان زاده، ساعت‌ها با خانم حسینی گفتگو می‌کند و با قلم زیبای خود، برگ زرینی از غیرت و شجاعت فاطمیون را به تاریخ هدیه می‌دهد.

این کتاب پرجاذبه را امام خامنه‌ای مطالعه کردند و پس از آن به نویسنده کتاب پیام دادند: «از خواندن کتاب خاتون و قوماندان لذت بردم. چه کار خوبی کردید که این حوادث را ثبت کردید.» حوادثی که از بند امیر افغانستان آغاز می‌شود. با تولد ام البنین و علیرضا شکل تکمیلی می‌گیرد. با ازدواج آن دو به اوج می‌رسد، و با شهادت علیرضا به وادی عشق گره می‌خورد.

درست در روز ۹ اسفند ۱۳۹۳ در شهر درعای سوریه، علیرضا توسلی را در قامت فرمانده و بنیانگذار لشکر فاطمیون، در خون غوطه ور می‌بیند و نگاه ام البنین را به او زیبا می‌کند؛ رزمنده‌ای که با شروع جنگ ایران و عراق، به کردستان می‌رود. سپس به میدان جنگ ایران و عراق پا می‌گذارد، برای جنگ با ارتش شوروی به افغانستان می‌رود و دوباره در سال ۷۴، با نیرو‌های طالبان در افغانستان می‌جنگد و در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ به سوریه می‌رود و در سال ۱۳۹۳ در سوریه شهید می‌شود.

حالا پس از شهادت علیرضا، ام البنین از روز‌های ۱۹ سالگی‌اش می‌گوید: یک روز مامانِ عالیه، یکی از همسایه‌ها، با عکسی سه در چهار به خانه ما آمد. گفت: برادرم سیدامیر دوستی دارد که این عکسش است. در سپاه حضرت رسول کار می‌کند. آدم خوبی است. خیلی مؤمن است، اما پولی ندارد. به فکر پول درآوردن هم نیست. چون آدم خوب و باایمانی است، دوستانش دارند برایش آستین بالا می‌زنند!

پدرم وقتی عکس را دید، ابرویی بالا انداخت و گفت: من دخترم را به این آدم می‌دهم! این حرف پدرم از عجایب خلقت بود: این که به یک عکس اعتماد کند، بدون اینکه از پدر و مادر و کسب و کار این آدم بپرسد! برایم مسجّل بود که این آدم، همسر آینده من خواهد بود. اصلاً هم به ذهنم نمی‌آمد که ممکن است او مرا نپسندد! یا من او را نخواهم.

بعد از چند ماه، پدر عالیه، سیدامیر، آقای احمدی و صاحب عکس به منزل ما آمدند. داماد خیلی سنگین قدم برمی‌داشت. سرش هم پایین بود. نه گل آورده بود و نه شیرینی! چیزی دستش نبود!

یکی از ملاک‌هایم نمره منفی گرفت! چون کتاب و مجله می‌خواندم، برای خودم یک سری ملاک‌ها یادداشت کرده بودم! اما علیرضا ملاک‌های بهتری داشت: «حجاب برای من خیلی مهم است. شئونات اسلامی حتما باید رعایت شود. پای اعتقاداتمان تا آخر خط هستیم. در مسیر جهاد، همیشه فعالیتم را دارم. این خیلی برایم مهم است.» بنا شد مهریه را من تعیین کنم، بدون مقدمه و فکر قبلی گفتم: ۱۴ سکه به نیت ۱۴ معصوم! انتخابم جوان مجاهدی شد که از دار دنیا تنها خدا را داشت! و این برایم خیلی مهم بود.

شیرازی: «خاتون و قوماندان» نگاه هر غافلی را به لشکر فاطمیون تغییر می‌دهد
تقریظ رهبر معظم انقلاب بر کتاب خاتون و قوماندان

در کتاب خاتون و قوماندان، همه این ارزش‌ها، در قالب تصویری ماندگار به نمایش گذاشته می‌شود و از انسان‌هایی سخن می‌گوید که در سخت‌ترین لحظات، با قدرت ایمان، زیبایی خاصی می‌آفرینند و برای امنیت و آرامش ما، از عزیز‌ترین داشته‌های زندگی خود می‌گذرند.

در این کتاب زیبا و خواندنی، علیرضا بر کرسی وعظ می‌نشیند و می‌گوید: ما در سه جبهه می‌جنگیم: جنگ اول با خودمان است که هوای نفس را بکشیم و از تعلقات دنیا دل بکنیم؛ جنگ دوم با مزدوران اسرائیل و آمریکاست؛ و جنگ سوم، در شهر و کوچه و خانه‌های خودمان است که به مردم ثابت کنیم: ما برحقّیم و برای خدا می‌رویم. تأکید علیرضا این بود: قِسم سوم جنگ، سخت‌تر است.

کتاب خاتون و قوماندان، برای من و ما، خیلی روان وسلیس و با استفاده از کلمات و اصطلاحات محاوره‌ای، علیرضا یا ابوحامدی را معرفی می‌کند که از همان ابتدا دارای روحیه جهادی و حق طلبی است و این ویژگی در جای جای زندگی ابوحامد نمایان است. خصوصیتی که خاتون را شیفته و عاشق او کرد.

اگر این کتاب زیبا را بخوانی، زود متوجه می‌شوی که ابوحامد لقبی است که در سوریه و در جبهه‌های نبرد به شهید علیرضا توسلی داده شده است. با خواندن همین کتاب خواندنی متوجه می‌شوی که قوماندان، به زبان دری؛ یعنی فرمانده و خاتون، اسمی است که شهید با آن همسر خود را مورد خطاب قرار می‌داد.

از ویژگی‌های برجسته کتاب خاتون و قوماندان، وجود نامه‌های شهید به همسرش، و هم چنین خاطرات دست نویس خاتون برای دلداده بی‌دلش است که تداعی‌گر روابطی عاطفی و عاشقانه میان آن دو با وجود سختی‌ها و دوری‌های بسیار است.

کتاب‌هایی مانند خاتون و قوماندان، در ایجاد تغییر و تصحیح نگاه انسان‌های آزاده و انقلابی مؤثر خواهد بود. این کتاب با روایتگری صحیح، ترسیم‌گر روایتی درست از زندگی فاطمیون است، تا دیگران آنان را آنچنان که خودشان می‌خواهند، روایت نکنند؛ روایت‌هایی مانند خاتون و قوماندان، روایتی صادقانه، صحیح، بدون مکر و بازی‌های رسانه‌ای است. روایتی که نگاه هر غافلی را به هر رزمنده افغانستانی و لشکر فاطمیون عوض می‌کند.

کتاب خاتون و قوماندان، در ۳۳۵ صفحه و با قلم زیبای مریم قربان‌زاده نوشته شده و نشر ستاره‌ها آن را چاپ و منتشر کرده است.

این کتاب نیز، مثل کتاب‌های نورالدین پسر ایران، پایی که جا ماند، لشکر خوبان، من زنده‌ام، آن بیست‌و‌سه نفر، وقتی مهتاب گم شد، گلستان یازدهم، دختر شینا، آب هرگز نمی‌میرد، فرنگیس، در کمین گل سرخ، مربع‌های قرمز، عصر‌های کریسکان، تنها گریه‌کن، حوض خون و مهاجر سرزمین آفتاب، مورد توجه و تقدیر رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت امام خامنه‌ای قرار گرفته است.

آن حکیم و دانشمند بزرگ و عارف فرزانه، در تقریظ بر کتاب خاتون و قوماندان نوشته‌اند: «سلام خدا بر شهید عزیز علیرضا توسلی، مجاهد مخلص فداکار و بر همسر پرگذشت و صبور و فرزانه او خانم ام البنین. حوادث مربوط به مهاجران افغان را که در این کتاب آمده است از هیچ منبع دیگری که به این اندازه بتوان به آن اطمینان داشت، دریافت نکرده‌ام. برخی از آن‌ها جداً تاثرانگیز است، ولی از سوی دیگر حرکت جهادی فاطمیون افتخاری برای آن‌ها و همه افغان‌ها است.»

این کتاب زیبا، یک پدیده و یک موجود ذی قیمت است. آن را بخوانیم، ترویج کنیم، به دیگران معرفی نماییم، به چشم و ذهن مخاطب برسانیم، و نسل جوان را با مطالعه کتاب خاتون و قوماندان، مانوس کنیم. یک قرارگاهی برای نشر این کتاب‌ها بسازیم، فروشگاه‌های زنجیره‌ای ایجاد کنیم. کتاب‌های ادبیات دفاع مقدس و دفاع از حرم را وارد سبد کالای مصرفی خود سازیم. فرزندان خود را کتابخوان تربیت کنیم. خاتون و قوماندان را به همه هدیه بدهیم.

منبع: فارس

انتهای پیام/ ۱۳۴

نظر شما
پربیننده ها