به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، روزنامه گاردین در گزارشی آورده است؛ ایران و عربستان سعودی به عنوان دو قدرت بزرگ خاورمیانه مصمم هستند به رقابت ۴۰ ساله خود در منطقه که باعث بی ثباتی و تنش شده است، پایان دهند. تمامی شواهد موجود نشان میدهند نزدیکی روابط میان دو کشور واقعی است. طبق توافق شکل گرفته، پروازهای غیرنظامی میان دو کشور ازسر گرفته شد، در مسابقه قرائت قرآن در عربستان سعودی، قاری ایرانی توانست برنده جایزه ۸۰۰ هزار دلاری شود، فولاد ایران بار دیگر راهی بازارهای عربستان سعودی شد.
طبق گزارشهای منتشر شده، حجتالاسلام والمسلمین سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران به ریاض سفر خواهد کرد. سفر رئیس جمهور ایران به ریاض نخستین سفر در نوع خود از سال ۲۰۰۷ میلادی تاکنون است.
۱۰ مارس با میانجی گری چین، ایران و عربستان سعودی توانستند به توافق دست یابند. دو کشور پس از هشت سال تنش، برنامه دو ماهه ازسرگیری روابط سیاسی و اقتصادی تنظیم کردند. این در حالی است که در سال ۲۰۱۶ میلادی پس از تعرض به سفارت عربستان در تهران، مناسبات دو کشور قطع شد.
از زمان پیروزی انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷، تهران و ریاض برای توسعه قدرت و نفوذ خود در منطقه درگیر جنگ نیابتی بودهاند. در شرایط کنونی سؤال اصلی این است، آیا بادهای تغییر میتواند به خاورمیانه بوزد و قفل درگیریهای یمن، لبنان، سوریه و عراق را باز کند؟
یکی از دیپلماتهای مستقر در لندن (به شرط فاش نشدن نامش) معتقد است: روند ازسرگیری روابط ایران و عربستان سعودی مشابه ساخت طبقه همکف یک ساختمان است که سایر کشورها میتوانند سیاستهای خود را بر روی آن بسازند. این موضوع نشان دهنده آن است که عواقب ازسرگیری روابط برای منطقه میتواند بسیار مهم و قابل توجه باشد.
وی افزود: این توافق میتواند علاوه بر کاهش نفوذ آمریکا در خاورمیانه، موقعیت و جایگاه اسرائیل را تضعیف کند. همچنین میتواند علاوه بر بازگرداندن حکومت بشار اسد به جمع کشورهای عربی، به انزوای اقتصادی ایران پایان دهد.
سینزیا بیانسو، عضو ارشد شورای روابط خارجی اروپا در اظهاراتی گفت: حضور رئیس جمهور جمهوری خواه در آمریکا یا طرح حمله نظامی اسرائیل به ایران میتواند بر توافق ایران و عربستان سایه بیندازد. در شرایط کنونی ایران و عربستان سعودی به دنبال این هستند به تضمینهای بالقوهای دست یابند.
ایهام کامِل، رئیس مرکز تحقیقات خاورمیانه برای گروه اوراسیا نیز عنوان کرد: حتی با میانجیگری چین، روند ازسرگیری روابط دو کشور کُند خواهد بود. این دو کشور نمیتوانند یک شبه رقابت را به همکاری قابل توجه تغییر دهند. گمان میکنم روابط دو کشور از دوره تقابل به دورانی طبیعیتر که در آن اختلافنظرها، رقابت و همکاری وجود دارد کشیده شود.
عربستان سعودی و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس خواهان مشارکت جهانی با آمریکا به عنوان ستون اصلی هستند، ترجیحات و اولویت آنها داشتن روابط نزدیکتر با آمریکاست؛ اما آنها تمایلی ندارند روابط خود را با سایر قدرتهای بزرگ، یعنی چین و روسیه قطع کنند. در یک دهه گذشته دولت عربستان سعودی هیچ گاه در روابط خود با آمریکا احساس امنیت نکرده است.
هنگامی که وابستگی آمریکا به نفت عربستان پایان یافت، نقش تضمین امنیتی آمریکا زیر سؤال رفت. برای نمونه وقتی این کشور با حملات موشکی و پهپادی به تأسیسات نفتی مواجه شد، دولت دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا هیچ اقدامی انجام نداد و این موضوع باعث شوک مقامهای ریاض شد. وعده جو بایدن در جریان رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا در زمینه اینکه دولت عربستان سعودی سرکش است، تنش میان دو کشور را افزایش داد.
علاوه بر این، محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی به دنبال این بود خود را از معرکه تنش و درگیری خارج کند؛ زیرا از این هراس داشت اگر اسرائیل حمله نظامی به تأسیسات هستهای ایران ترتیب دهد، ایران اقدام تلافی جویانهای علیه عربستان سعودی ترتیب دهد. در واقع این کشور با تنش زدایی سعی میکند خود را از درگیریها دور و بر توسعه اقتصادی عربستان سعودی تمرکز کند.
فریه المسلمی، کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه در چتم هاوس تأکید کرد: تصویر عربستان سعودی به عنوان دستگاه خودپرداز جهانی تمام شده است و دیگر آنها گاو پول ده جهانی نیستند. یمن میتواند مهمترین عرصهای باشد که از ازسرگیری روابط دو کشور سود ببرد. حوثیها ممکن است از ۹ سال جنگ داخلی خسته شوند. سعودیها به نوبه خود میدانند کوچکترین موشک حوثی از یمن میتواند ۵۰۰ میلیون دلار برای آنها هزینه داشته باشد.
به نظر میآید عربستان سعودی پس از ۱۲ سال به دنبال عادی سازی روابط با دولت بشار است. ریاض ادعا میکند عادی سازی روابط امکان دارد به تقویت نهادهای داخلی سوریه منجر شود و واقع بینانهترین راه را برای کنترل شبکههای مواد مخدر فرامرزی ارائه میدهد. با وجود این، موانعی وجود دارد؛ ازجمله اینکه قطر به عنوان شریک اصلی واشنگتن در خلیج فارس، از اسد میخواهد امتیازات سیاسی بدهد، موضوعی که پیشتر تمایلی به انجام آن نداشت.
علاوه بر این، مشخص نیست ازسرگیری روابط با سوریه برای جمعیت بزرگ مناطق خارج از کنترل دمشق چه معنایی خواهد داشت. بشار اسد از ترکیه میخواهد شمال سوریه را ترک و حمایت از شبهنظامیان در استان ادلب را متوقف کند، اما آنکارا نمیخواهد بدون تضمین بر سر کردهای سوریه، این کشور را ترک کند. ایالات متحده مصمم است طبق الگوی فدرال عراق، کردها سهمی از منابع نفت و گاز سوریه داشته باشند.
بازیگری که احتمالاً از پایان رقابت ایران و عربستان سعودی سود میبرد، لبنان خواهد بود. از زمان پایان دوره ریاست جمهوری میشل عون در اکتبر، این کشور رئیس جمهور نداشته است. این نقش را طبق قانون باید یک مسیحی مارونی عهده دار شود. جناحهای مورد حمایت عربستان نتوانسته اند بر سر جایگزینی به توافق دست یابند. گروه قدرتمند حزب الله و حزب جنبش امل به رهبری نبیه بری، رئیس مجلس لبنان که با هم پایگاه شیعیان لبنان را تشکیل میدهند، همچنان از سلیمان فرنجیه، دوست نزدیک اسد حمایت میکنند؛ اما عربستان سعودی از حمایت و پشتیبانی از وی خودداری میکند.
برای بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل همه اینها به طور بالقوه فاجعه است. وی فکر میکرد توافقنامه ابراهیمی که به وسیله دولت ترامپ طراحی شده بود، روابط با عربستان سعودی را عادی میکند، اما در عوض ریاض در حال عادیسازی روابط با دشمنان اسرائیل (ایران، سوریه و حتی حماس) است. مقامهای ارشد حماس برای نخستین بار از سال ۲۰۱۵ میلادی از عربستان سعودی دیدن کردند و اقدام اخیر ریاض برای تبدیل شدن به شریک گفت و گوی سازمان همکاری شانگهای (که ایران در آن جایگاه ناظر دارد)، تنها میتواند بر نگرانی اسرائیل بیفزاید.
منبع: راهبرد معاصر
انتهای پیام/ ۱۳۴