به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، بعد از توافق ایران و عربستان برای از سرگیری روابط دیپلماتیک، حل برخی از پروندههای مهم منطقهای از جمله پرونده سوریه و یمن در دستورکارهای منطقهای قرار گرفته است. بعد از بازگشت دمشق به اتحادیه عرب، پایان بحران یمن موضوع مهمی است که ناظران تحولات غربآسیا، منتظر گامهای اجرایی آن هستند. با دکتر عبدالرحمن احمد حسین المختار، عضو مجلس شورای یمن و از مدیران اجرایی دولت صنعا به گفتوگو نشستیم تا تحولات فعلی این کشور، معادلات میدانی و آینده سپهر سیاسی آن را بررسی کنیم. در ادامه مشروح این گفتوگو از نظرتان میگذرد.
بسیاری معتقدند که توافق ایران و عربستان، عامل اصلی پایان یافتن بحران یمن است. به نظر شما این تحلیل تا چه حد درست است و اینکه، توافق تهران-ریاض چه تأثیری بر پرونده یمن خواهد گذاشت؟
آنچه بسیاری در مورد توافق ایران و عربستان سعودی معتقدند این است که این توافق عامل اصلی پایان دادن به بحران یمن است. ما میخواهیم روشن کنیم که این باور اشتباه است، حتی اگر نشان دهنده تفکر بسیاری از ناظران تحولات باشد. پس رواج این باور و تحلیل در بین بسیاری از افراد، نشاندهنده صحت آن نیست؛ زیرا فراوانی غالباً مذموم است، چنان که در قرآن کریم در جاهای مختلف آمده است که تعداد کم در بیشتر مواقع برحقاند. از سوی دیگر، آنچه در یمن اتفاق افتاده و در حال رخ دادن است، فقط یک بحران نیست؛ بنابراین محدودکردن آنچه در یمن رخ داده و در حال وقوع است به عنوان یک بحران، خطا و تقلیل بزرگی است. آنچه در یمن اتفاق افتاده و در حال رخ دادن است، یک جنگ تجاوزکارانه بینالمللی و فرامرزی به رهبری یک ائتلاف بینالمللی است که ظاهراً توسط عربستان سعودی و امارات رهبری میشود و در پشت سر آنها هم کشورهای بزرگ به رهبری شیطان بزرگ، امریکا قرار دارند.
تعبیر درست از وضعیت کنونی این است که بگوییم پایداری هشت ساله ملت یمن در مقابل جنگ، عامل اصلی تلاشها برای پایان یافتن این جنگ علیه یمن است. ائتلاف متجاوز در جنگ خود علیه یمن به بنبست رسیده است و پس از شکست، شکست مفتضحانهای که منجر به یأس و ناامیدی از دستیابی به اهداف اعلامشده گردید، حالا چارهای جز عقبنشینی ندارد. ائتلاف متجاوز بویژه پس از دریافت ضربات دردناک و عمیق از یمن و در مراکز حساس اقتصادی و امنیتی خود، متوجه شد که در صورت ادامه این حملات، کاملاً فلج خواهد شد؛ بنابراین ائتلاف متجاوز چارهای جز اعلام شکست و عقبنشینی خود در برابر مردم یمن نداشت؛ حتی اگر امروز از عناوینی مانند آتشبس و دیگر اصطلاحات سیاسی و انسانی رایج استفاده کند. کشورهای متجاوز این ائتلاف به رهبری شیطان بزرگ، امریکا، جنایتکارانی هستند که هیچ ارتباطی با بشریت ندارند.
در واقع، هر کسی که توافق جمهوری اسلامی با عربستان سعودی را دلیل اصلی پایان دادن به بحران یا جنگ تهاجمی علیه یمن بداند، به دنبال آن است که بگوید جنگ یمن بین ائتلاف بینالمللی و جمهوری اسلامی ایران در خاک یمن در گرفته است؛ در نتیجه توافق ایران و عربستان به جنگ بین آنها در یمن پایان میدهد! این به هیچ وجه صحت ندارد، زیرا عربستان از دهه ۱۹۲۰ تاکنون چالشهایی جدی با یمن داشته است. یمن پیشتر هم در مقابل «عبدالعزیز آلسعود» به دفاع از خود پرداخت که آن جنگ هم با امضای قرارداد طائف در سال ۱۹۳۴ میلادی پایان یافت. عربستان سعودی در سال ۱۹۴۸، امام یحیی (رضیالله عنه)، حاکم یمن را ترور کرد. عربستان سعودی از سال ۱۹۶۲ تا ۱۹۷۰ میلادی به جنگ داخلی یمن دامن زد؛ این کشور حتی «ابراهیم الحمدی»، رئیس جمهور کشور ما را در سال ۱۹۷۹ میلادی ترور کرد. بعد از آن، سعودیها عامل و نفوذی خود «علی عبدالله صالح» را به عنوان حاکم یمن منصوب کردند و عربستان سعودی بود که آتش جنگ را در سال ۱۹۹۴ شعله ور کرد تا یمن بیدولت باشد و تاریخ سومین تمدید قرارداد مرزی ۱۹۳۴ میلادی را از دست بدهد. دوباره عربستان سعودی بود که با توافق «جده» در سال ۲۰۰۰ میلادی، بخشی از سرزمینهای یمنی را به تصرف خود درآورد. این عربستان سعودی بود که در سال ۲۰۱۴ با جدیت تلاش کرد تا یمن را به چند منطقه تقسیم کند و بتواند سرزمینهای بیشتری از یمن را ببلعد و ثروت مردم یمن را تصرف کند. از سال ۲۰۱۵ میلادی و تا امروز جنگی سخت بین دو کشور در جریان است.
ذکر این تاریخچه از چالشهای یک قرنی آلسعود با ما، به هیچ وجه به این معنا نیست که ما نقش جمهوری اسلامی را در مواجهه با این جنگ انکار میکنیم؛ بلکه ما در یمن به جمهوری اسلامی از رهبری و دولت تا مردم آن به خاطر مواضع برادرانه صادقانه، قدردانی میکنیم و محبتشان را در دل داریم. جمهوری اسلامی ایران، هشت سال تمام و در طول تمام بحران، حامی و پشتیبانی ملت یمن بود و هماکنون نیز ثمره حمایت خود از مردم یمن و مواضع برادرانه صادقانه خود در قبال آنها را درو میکند. توافق ایران و عربستان یکی از ثمرات پایداری و صبر مردم یمن و شجاعت آنها در مقابله با ائتلاف متجاوز است؛ و اگر این مقاومت دلیرانه یمنیها نبود، «محمد بن سلمان» پایان درگیریها را نمیپذیرفت و دست خود را برای ازسرگیری روابط دیپلماتیک با جمهوری اسلامی دراز نمیکرد. اگر ولیعهد عربستان از جنگ خود علیه مردم یمن پیروز بیرون میآمد، قطعاً این اتفاق نمیافتاد.
دیدگاه دولت صنعا نسبت به این توافق چیست؟ جنبش انصارالله یمن با چه دیدی به دوره روابط جدید ایران و عربستان نگاه میکنند؟
دولت صنعا از این توافق حمایت میکند و به دنبال آشتی میان همه کشورها و مردم منطقه است. چرا که در این صورت، تلاش آنها برای مقابله با خطراتی که در رأس آن تهدید صهیونیستی-امریکایی است، همسو خواهد شد و قطعاً جنبش انصارالله خواهان روابط حسنه عربستان، ایران و همه کشورهای منطقه باهم است. توافق ایران، عربستان و همه کشورهای منطقه باهم، برای ثبات و وحدت تلاشها در مقابله با نیروهای سلطهطلب و استکباری امری بسیار مهم تلقی میشود.
شما آینده تحولات یمن را چگونه میبینید؟ صلح و آرامش یا تداوم جنگ و درگیری؟ چه مؤلفههایی در ترسیم افق آینده تحولات یمن دخیل هستند؟
انشاءالله آینده بهتر از گذشته خواهد بود؛ گذشته، سختی معیشت بود که مردم یمن از تلخی آن رنج میبردند. حالا و پس از پیروزیهای میدانی قطعاً به اذن خدا، پس از سختی فراوان، آسانی در انتظار ملت یمن خواهد بود. این ملت پس از تحمل جنگ و رنج، حالا دوره آرامش و ثباتش فرا رسیده و به خواست خدا، این همان چیزی است که ما نسبت به آن امیدواریم، به دنبال آن هستیم و مردم یمن آرزوی آن را دارند. البته باید کشورهای ائتلاف متجاوز، توطئههای خود را علیه مردم یمن متوقف کنند؛ این مؤلفه اصلی است که میتواند افق آینده را برای مردم یمن ترسیم کند. مردمی که به هر طریق در مقابل تجاوز ایستاده است و نیروهای خیانت و تبانی نمیتوانند در ساختن آینده یمن نقشی داشته باشند.
شورای ریاستی که ائتلاف عربی به رهبری ریاض، در یمن ایجاد شده چه تأثیری بر تحولات کنونی و آینده دارد؟ آیا جایگزین دولت مستعفی هادی، قادر به توافق کامل با دولت صنعا است؟
شورای موسوم به رهبری ریاست جمهوری که توسط ائتلاف متجاوز تشکیل شده هیچ تأثیری بر تحولات ندارد؛ این شورا یکی از ابزارهای تجاوزگران به کشور ماست، همانطور که در مورد هادی نیز چنین است. هیچ توافقی میان شورای خیانت و استخدامی ائتلاف متجاوز با مقامات صنعا وجود نخواهد داشت.
هرگونه توافقی تنها بین دولت صنعا و ائتلاف متجاوز خواهد بود و در مورد خائنان و عوامل نفوذی باید بگویم که توافقی با آنها در کار نیست. آنها قادر به بازگشت به سوی صنعا نیستند و حتی اگر مقامات ما هم بازگشت آنها را بپذیرند و فرش قرمزی از فرودگاه تا کاخ جمهوری برایشان پهن کنند، خودشان جرأت بازگشت ندارند. آنها هرگز به سوی مردم برنمیگردند؛ این مسلم است، آنها فقط خواهان ادامه تهاجم هستند و هرگونه خطایی منجر به نابودی آنها از صحنه خواهد شد.
وضعیت درگیریهای میدانی هماکنون در یمن چگونه است؟ جنگ در دریا و توقیف کشتیها نیز به بُعد مهم این درگیریها تبدیل شده، لطفاً توضیحی در این باره بفرمایید.
در اینجا مجدداً تأکید میکنم که در یمن درگیری وجود ندارد، دیدگاه صحیح این است که بگوییم تهاجمی فرامرزی صورت گرفته است. این یک جنگ تجاوزکارانه بینالمللی علیه کشور ما است، اما به هر حال، در حال حاضر جنگ نظامی متوقف شده است. محاصره همچنان ادامه دارد و دلیل توقف جنگ نظامی معادله بازدارندگی است که مردم یمن بر کشورهای ائتلاف تحمیل کردهاند. حالا چنانچه محاصره بزودی رفع نشود، مسلم است که مردم یمن معادله دیگری را تحمیل خواهند کرد که این کشورها را مجبور به رفع محاصره کنند؛ همان طور که قبلاً آنها را مجبور به توقف بمباران هوایی کردند. انتظار میرود دریا میدان معادله بازدارندگی بعدی باشد که توسط مردم یمن تحمیل خواهد شد. تحلیلگران و ناظران تحولات بینالمللی معتقدند که گذر از بحران و ایجاد روند سیاسی جدید در یمن، حدوداً دو سال طول خواهد کشید.
تحلیل شما درباره روندهای سیاسی آینده چیست و چه تصوری از جایگاه انصارالله در دولت آینده دارید؟ آیا انصارالله دولت تشکیل خواهند داد؟ خود جزئی از دولت خواهند بود و یا اینکه مانند حزبالله لبنان، جنبشی تأثیرگذار در یک کشور خواهند ماند؟
بعد از شکستهای میدانی، کشورهای ائتلاف متجاوز از هرگونه مداخله در امور یمن دست کشیدند؛ حالا مردم یمن در مدت زمان کوتاهی به توافق یمنی - یمنی بین گروههای خود که در مقابله با ائتلاف متجاوز نقش داشتهاند، دست خواهند یافت. در خصوص جایگاه جنبش انصارالله در دولت آینده، قطعاً در روند سیاسی پیش رو در کنار نیروهای ملی برای اعتلای وطن در همه عرصهها حضور خواهند داشت. انصارالله پیش از این از تمامی نیروهای سیاسی خواسته بود تا در اداره امور کشور بر اساس دیدگاهی که حاکمیت، استقلال، کرامت و آزادی مردم کشور را حفظ کند، مشارکت کنند. این جنبش هرگز به دنبال تصاحب قدرت و صاحب آن نبوده، بلکه بر اساس معادلهای که ضامن استقلال کشور و عدم تبعیت و وابستگی تصمیم سیاسی آن به نیروهای خارجی است، دعوت به مشارکت در اداره امور کشور ادامه خواهد داد.
به نظر شما برنامه عربستان سعودی برای آینده یمن چیست؟ ریاض و متحدان عربش از چه طریق و با چه سازکاری سعی خواهند کرد تا بر تحولات آینده یمن تأثیر گذاشته و سهمی از قدرت کسب کنند؟
عربستان سعودی از دهه شصت قرن گذشته - و حتی قبل از آن چالشهایی جدی داشته است که به تاریخ آنها اشاره کردم. من اعتقاد راسخ دارم که مردم یمن به هیچ وجه به هیچ کشوری اجازه دخالت در امور داخلی آنها را نخواهند داد و اگر تلاش کنند چیزی از مردم یمن بگیرند، قطعاً با واکنش ناخوشایندی روبهرو خواهند شد.
آنچه در سودان و علیه امنیت شهروندان آن میگذرد بسیار دردناک است؛ شما از معدود کسانی هستید که تحولات خارطوم و تنازع قدرت بین نظامیان آن را بیربط به تحولات یمن نمیدانید. آیا کنشگری عربستان در این بحران بر وضعیت کنونی منطقه تأثیرگذار است؟
درست است که آنچه برای مردم سودان میگذرد، بسیار دردناک است و آنچه در سودان اتفاق میافتد در واقع بزرگتر از حجم قدرت و اراده نظامیان البرهان و حمیدتی است. به نظر من این درگیری، مرتبط با قدرتهای جنایتکار بزرگی است که هیچ ملتی نه در یمن، نه در سودان و نه در هیچ کجای دنیا به آنان و اهداف شیطانیشان متمایل نیستند. من همچنین معتقدم آنچه در سودان اتفاق میافتد ارتباط نزدیکی با جنگ تهاجمی ائتلاف متجاوز به یمن در طول هشت سال دارد که سرانجام شکست خورده و ناامید از آن بیرون آمده است. در واقع اثرات منفی بر ائتلاف متجاوز پس از اعلام توقف جنگ یمن بر آنها ظاهر شد و حتی اکنون تا رفع کامل محاصره به آنها تحمیل خواهد شد. با وجود این، پرسشهای مبرم ائتلاف در مورد اهدافش در یمن در طول هشت سال جنگ به طور متوالی تکرار خواهد شد؛ سؤال اصلی این است که آیا ائتلاف پس از سالها جنگ چه ضرری متحمل شد؟ آیا واقعاً تواناییهای نظامی یمن نابود شد؟ آیا همان طور که در ابتدای تجاوز اعلام شد حوثیها واقعاً از بین رفتند؟ همه این سؤالات دامنگیر ائتلاف متجاوز خواهد شد و برای پاسخ به آنها در شرمساری و تشویش دائمی قرار خواهد گرفت. از این رو بحران سودان، رویداد بزرگ منطقه اینگونه برنامهریزی شده تا توجه را از نتایج جنگ یمن منحرف و از شرمساری و مشکلات داخلی برای آن ائتلاف شکستخورده جلوگیری کند؛ بنابراین به حمیدتی و البرهان دستور داده شد که شعله جنگ را در خدمت قدرتهای خارجی روشن کنند، حتی اگر مردم سودان نابود شوند.
منبع: ایران
انتهای پیام/ ۱۳۴