به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس، همه چیز از بنای مبارکی شروع شد که حاج نورالله پایهاش را در خانواده گذاشت. او عشق به اهلبیت(ع) را برای فرزندش به ارث گذاشت و این میراث نورانی در نسل او ریشه دواند و از پدر به پسر منتقل شد. حالا در روزهایی که از حاج نورالله هادی، پیرغلام و شاعر قدیمی اهلبیت(ع) تنها یک خاطره روشن و ذکر خیری باقی مانده است، فرزندش، حاج حجتالله، شاعر و ذاکر باصفای اهلبیت(ع) و ۲نوه مداحش، یاد و خاطره او را زنده نگه داشتهاند.
و جالبتر اینکه عروس حاج نورالله هم ذاکر اهلبیت(ع) است و فضای خانواده به واسطه حضور او معنویتر شده است. در روزهایی که تمام زندگی حاج حجتالله هادی، جانباز شیمیایی و مداح محله اشراقی و خانوادهاش وقف مجالس عزاداری در دهه اول محرم بود، دیداری با آنها داشتیم و از حال و هوای یک خانواده حسینی پرسیدیم.
اطلاعات فوری
حاج حجتالله هادی - 60 ساله - پیرغلام اهلبیت(ع) - سابقه مداحی: بیش از 40سال - ساکن محله اشراقی -
ویژگی: پدر، همسر و فرزندان حاج حجتالله هم ذاکر اهلبیت(ع) هستند
«پدرم، حاج نورالله هادی، یکی از فعالان مذهبی و چهره شاخص حوزه مداحی شهرستان دماوند بود. او جایگاه ویژهای برای روحانیون و علمای مبارز آن زمان قائل بود تا جایی که منزلش را وقف علما و طلابی کرده بود که برای تبلیغ به دماوند میآمدند. من هم در چنین فضایی رشد کردم، در خانهای که در تمام ایام سال به مناسبتهای مختلف مجلس روضه و ذکر اهلبیت(ع) در آن برپا بود. من هم پا جای پای پدر گذاشتم و تلاش کردم خادم اهلبیت(ع) باشم.»
حاج حجتالله مکثی میکند و ادامه میدهد: «مداح اهلبیت(ع) باید اول از همه عاشق اهلبیت(ع) باشد و این عشق اگر از همان کودکی شکل بگیرد، پایدارتر و ماندگارتر است. از آنجا که تأثیر فضای خانواده بر تربیت دینی و اعتقادی خودم را دیده بودم، وقتی ازدواج کردم و صاحب فرزند شدم، از همان الگوی پدرم برای تربیت فرزندانم استفاده کردم. بچههای من هم در مجالس روضه خانهمان قد کشیدند و علاوه بر این، از همان کودکیشان در هر مجلسی برای مداحی میرفتم، آنها را هم با خودم میبردم. همسرم که خودش نیز از ذاکران اهلبیت(ع) است، در این راه کاملاً با من همراه بود و تأثیر مهمی در آشنایی فرزندانمان با سیره اهلبیت(ع) داشت. حتی در بسیاری از این مجالس همه اعضای خانواده با هم حضور پیدا میکردیم. جالب است بدانید پسر بزرگم در همان هیئتی که من در کودکی برای نخستین بار در آن نوحه خوانده بودم، مداحیاش را شروع کرد.»
به دوشم ای زنجیر چه شورها داری...
«وقتی برای نخستین بار در هیئتمان برای عزاداران نوحه خواندم، یک پسربچه 8ساله بودم. آن روزها هیئتها شکل و شمایل امروزی را نداشت؛ نه طبل داشتیم و نه سنج. مداح هم با یک سیستم صوتی ابتدایی نوحه میخواند و عزاداران با سینهزنی همراهیاش میکردند. یکی از مداحان قدیمی و خوشذوق هیئتمان، کودکانی را که استعداد مداحی داشتند شناسایی و انتخاب میکرد. آن زمان معمولاً پیرغلامان و مداحان باسابقه در هیئتها میخواندند و نوحهخوانی یک کودک چندان مرسوم نبود. اما قرعه به نام من افتاد و این فرصت نصیبم شد. 52سال گذشته است اما خوب یادم هست نخستین نوحهای که خواندم با این ابیات شروع میشد: به دوشم ای زنجیر چه شورها داری/ در این جهان گویا تو هم عزاداری... آن شب تمام بزرگان هیئت در مجلس حضور داشتند. وقتی جمعیت صدای کودکانه مرا شنیدند، برایشان حسابی تازگی داشت.
اما چند لحظه بیشتر طول نکشید که همه آنها با زمزمههایشان همراهیام کردند. از همان شب و با نوحهخوانی در مقابل بزرگان هیئت، مسیر زندگیام تغییر کرد. دیگر تمام وقتم به حفظ کردن نوحهها و اشعار عاشورایی و البته مطالعه درباره زندگی اهلبیت(ع) میگذشت. از آن به بعد در مراسم مختلف مدرسه هم مداحی میکردم و تعداد زیادی از همکلاسیها و هم مدرسهایهایم هم به واسطه من جذب هیئت محلهمان شدند.»
شعری که جاودانه شد
حاج حجتالله هادی علاوه بر مداحی و نوحهخوانی، سرودن شعرهای آیینی را هم از پدرش آموخت. او آشنایی با زندگی و اخلاق اهلبیت(ع)را پیش از نوحهخوانی و نوحهسرایی، مهمترین توشهای میداند که پدر در آغاز این راه به او هدیه کرد: «پدرم مثل بسیاری از ذاکران قدیمی اهلبیت(ع) علاوه بر هیئتداری و مداحی، در رثای اهلبیت(ع) شعر هم میگفت و در بیشتر مجالس، از اشعار خودش برای مداحی و نوحهخوانی استفاده میکرد. به لطف خدا من هم استعداد شاعری او را به ارث بردم و مانند پدرم این استعداد را وقف مدح اهلبیت(ع) کردم. این حرف پدرم همیشه در گوشم صدا میکرد که میگفت: هر شعر و نوحهای شایسته مجلس اهلبیت(ع) نیست. به همین دلیل از همان ابتدا سعی کردم شناختم را نسبت به زندگی اهلبیت(ع) بیشتر کنم و بعد در مدح یا رثای آن بزرگواران شعر بگویم. این همان نکتهای است که من هم قبل از ورود فرزندانم به عرصه مداحی بارها به آنها یادآوری کرده و هر دو آنها را به آشنایی با سیره اهلبیت(ع) تشویق میکردم.»
حاج حجتالله به 25سال قبل برگشته است. روزهایی را به یاد میآورد که تلاش میکرد با اشعارش مرهمی بر دلهای مجروح و بیقرار مردم این سرزمین بگذارد: «در میان اشعاری که در هیئت میخواندم، شعری که برای رحلت امام خمینی(ره) سرودم، حسابی خاطرهانگیز شد. فقط 2 روز از رحلت امام خمینی(ره) گذشته بود که با همراهی تعدادی از جوانان ولایی محله نیروی هوایی، هیئتی به نام هیئت پیروان ولایت فقیه تشکیل دادیم. نخستین جلسه رسمی هیئتمان هم در کنار مزار امام خمینی(ره) برگزار شد. بچههای هیئت تازه تأسیس ما دور مقبره امام(ره) حلقه زده بودند، من بحر طویلی را که برای امام(ره) سروده بودم، میخواندم و بچهها سینه میزدند و دور مقبره امام میچرخیدند. آن روز جمعیت زیادی آنجا حضور داشتند و وقتی شور و حال جوانان هیئت ما را دیدند، به ما پیوستند و همراه با نوحهخوانی من سینه زدند. همان شب تصاویر سینهزنی بچههای هیئت و هم نواییشان با شعر و نوحه من با این ابیات: اماما عزیز دل مایی/تو در پیش خدایی/تو شمع شهدایی... از تلویزیون پخش شد.»
وقتی برای برادران اهل سنت نوحهخوانی کردم
«ماههای آخر جنگ را در لشکر حضرت رسول(ص) در منطقه سردشت خدمت میکردم. ایام تاسوعا و عاشورای آن سال با حضور رزمندهها در حال و هوای عجیبی که همیشه ماه محرم در جبههها داشت، مجالس باصفای نوحهخوانی و سینهزنی برپا شد. از آنجا که اهالی سردشت از برادران اهل سنت بودند، بعضیها نگران بودند نکند برپایی این مجالس باعث اختلاف و ایجاد مشکل در منطقه شود اما در میانه مجلس عزاداری دیدیم بچههای روستایی که مقر ما در نزدیکی آن بود، با پارچههایی در دست به طرفمان میآیند. بانوان روستا چادرهایشان را به فرزندانشان داده بودند تا زیر پای عزاداران امام حسین(ع) پهن کنند. آنها بعد از مراسم، چادرها را بهعنوان تبرک به خانههایشان بردند.» حاج حجتالله که مدال جانباز شیمیایی دفاعمقدس را هم بر گردن دارد، در ادامه میگوید: «در پایان مجلس عزاداری هم که میخواستیم از غذای آشپزخانه گردان برای ناهار استفاده کنیم، بزرگ روستا پیش فرماندهمان آمد و همه عزاداران را به مسجد روستا دعوت کرد.
وقتی به مسجد رسیدیم، فهمیدیم اهالی روستا وقتی عزاداری ما را دیده بودند، هرکسی هرچه در خانه داشته برای پخت غذای نذری به مسجد آورده بود و... بعد از خواندن نماز به همراه اهالی در مسجد روستا هم نوحهخوانی کردم و برادران اهل سنت هم پا به پای ما سینه زدند. آن روز، یکی از خاصترین مجالس نوحه خوانیام را تجربه کردم. در آن مجلس، موقع نوحهخوانی بیاختیار اشک میریختم.»
نفسهایم با ذکر اهلبیت(ع) قوت میگیرد
«سال 1364 در عملیات نصر4 در جبهه غرب شیمیایی شدم. از آن زمان به بعد به دلیل شرایط جسمیام و نفسی که دیگر چندان یاری نمیکند، فقط دقایق کوتاهی در مجالس عزاداری مداحی و روضهخوانی میکنم. با وجود اینکه گاهی عوارض شیمیایی حتی اجازه حرف زدن را هم به من نمیدهد، اما هر وقت درمجلس عزاداری به نیت نوحهخوانی پشت میکروفون مینشینم، انگار نیرو میگیرم طوری که بیماریام را فراموش میکنم.»پیرغلام محله اشراقی لبخند بر لب حرفهایش را پی میگیرد و میگوید: «یادم هست در مجلس عزاداری که بچههای نیروی هوایی ارتش برای شهادت شهید ستاری برگزار کرده بودند، حضور داشتم.
آن روز با مشکلات تنفسی شدیدی دست و پنجه نرم کرده بودم و فکر نمیکردم بتوانم حتی چند بیت کوتاه برای عزاداران نوحه بخوانم. اما یکی از بچههای هیئت آنقدر اصرار کرد تا بالأخره میکروفون را گرفتم. وقتی شروع به خواندن کردم، دیدم خس خس سینهام قطع شده! آنروز آنقدر خوب و رسا نوحهخوانی کردم که حتی برای خودم هم قابل باور نبود. بعد از پایان مجلس عزاداری، بچههای هیئت که از حالم خبر داشتند، نزدیک آمدند و گفتند: حاج آقا چه اتفاقی افتاد؟ راز این صدای رسا چه بود؟ در جوابشان گفتم: این لطف خدا و عنایت اهلبیت(ع) و توجه آن شهید بود وگرنه اجرای این نوحه در توان نفسهای من نبود.»
از نگاه همسر
با عشق اهلبیت(ع) تلخیهایمان به شیرینی بدل شده است/
«15ساله بودم که با حاج آقا ازدواج کردم. اگرچه پیش از آن با روضهخوانی و ذکر اهلبیت(ع)آشنایی داشتم اما همنشینی با او باعث شد در راه خدمت به مجالس اهلبیت(ع) ثابت قدم شوم. حاج حجت الله، معلم و استاد من و فرزندانمان در این مسیر بوده است. من به پیشنهاد ایشان و با کمکهایش توانستم به تحصیلات حوزوی روبیاورم تا با اطلاع و آگاهی بیشتری در مجالس روضه حاضر شوم. حالا نزدیک به 25 سال است در مجالس و محافل مذهبی برای خانمها سخنرانی و روضهخوانی میکنم. تربیت دینی فرزندانمان هم مدیون شیوه تربیتی حاج آقاست. خوب یادم هست وقتی فرزندانمان کوچک بودند، حاج آقا در ایام محرم و صفر، دفتر شعرش را باز میکرد و شروع میکرد به خواندن اشعار و نوحههایش و من و بچهها هم او را همراهی میکردیم. بچههایمان در همین فضا از کودکی با ذکر اهلبیت(ع) آشنا شدند و این عشق در وجودشان ریشه دواند.»
حاج خانم سهیلا کرمانی، همسر حاج حجتالله هم که یکی از روضهخوانها و سخنرانهای باسابقه منطقه در مجالس روضههای خانگی بانوان است، زندگی با این جانباز سرافراز را برای خود افتخار میداند و میگوید: «در روزهای جنگ، حاج آقا بیشتر ایام سال را در جبهه بود و من با وجود سن و سال کم، مجالس روضه برای خانمها برگزار میکردم و در آن جلسات علاوه بر سخنرانی و روضهخوانی، از اوضاع جبهه و رشادت رزمندگانمان هم برای خانمهای محله تعریف میکردم. اگرچه آن روزها دوری از او برایم سخت بود اما همین که هر دو یک هدف داشتیم، راحتتر سختیها را تحمل میکردیم و تلخیها برایمان به شیرینی بدل میشد. من در تهران برای خانمهای محله روضه اهلبیت(ع) میخواندم و او در جبههها مبارزه میکرد و گاهی هم با صدایش دل رزمندهها را به مولایشان نزدیکتر میکرد. برای من فراز و نشیبهای زندگی با یک جانباز سرافراز که روزهای زیادی از آن با درد و رنج ناشی از شیمیایی بودنش گذشته، بهرغم سختیها و دل نگرانیهای دائمیام، شیرین است چراکه تمام خانوادهمان عاشق اهلبیت(ع) هستیم و این عشق هر تلخی را به شیرینی تبدیل میکند.»
از نگاه فرزند
این عشق را مدیون پدر و مادرم هستم
3 نسل از خانواده هادی، ذاکر اهلبیت(ع) بوده و هستند؛ حاج نورالله (پدربزرگ)، حاج حجت الله(پدر) و محمدجواد و محمد حسین(نوهها). محمدحسین هادی، پسر کوچکتر حاج حجتالله و یکی از مداحان جوان محله اشراقی که در این گفتوگو همراهمان است، درباره چگونگی ورودش به عرصه مداحی میگوید: «پدر و مادرم مشوق اصلی من در راه مداحی اهلبیت(ع) بودند. آنها از همان کودکی تمام شرایط را برای اینکه قدم در این مسیر نورانی بگذاریم، برایمان فراهم کردند. تا جایی که میتوانم بگویم از کودکی پای منبر اهلبیت(ع) بزرگ شدم. در چنین فضایی بود که از 5سالگی میکروفون دست میگرفتم و با همان لحن کودکانه اشعاری را که یاد گرفته بودم در هیئت میخواندم. زمانی هم که یک بچه 10 ساله بودم، به همراه همبازیهایم یک هیئت عزاداری در محله تشکیل دادیم که تا همین امروز هم پابرجاست.
از پدرم شیوه هیئتداری و مداحی و از مادرم سیره اهلبیت(ع) را یاد گرفتم و سعی کردم از همه آن توصیهها در هرچه بهتر خدمت کردن در مجالس اهلبیت(ع) استفاده کنم. مهمترین نکتهای که از پدر و مادرم بهعنوان ره توشه مداحی به همراه دارم، آشنایی با مفاهیم و نغمات قرآنی و سیره اهلبیت(ع) است. آنها همیشه میگویند آنقدر باید نسبت به زندگی اهلبیت(ع) آگاهی داشتهباشی که اگر بعد از مجلس عزاداری، یکی از مستمعان درباره شعری که برای اهلبیت(ع) خواندی، سؤالی از تو پرسید، بتوانی بهطور صحیح جوابش را بدهی.»
توصیههای حاج حجتالله هادی به مداحان جوان؛
ذاکر نه، عاشق اهلبیت(ع) باش
سالهاست جوانان محله اشراقی، بهویژه علاقهمندان عرصه مداحی اهلبیت(ع) با نام حاج حجتالله هادی به خوبی آشنا هستند. مداحی که نه تنها سالها با نوای گرمش مجالس حسینی محله را رونق و دلهای اهالی را با ذکر اهلبیت(ع) صفا داده است، بلکه پرورشدهنده نسل جدید مداحان محله هم بوده است. این روزها که حاج حجتالله به دلیل عارضه شیمیایی کمتر میتواند در مقام روضهخوان در مجالس اهلبیت(ع) خدمت کند، از طریق انتقال تجربیاتش به مداحان جوان در این عرصه فعالیت میکند. این پیرغلام اهلبیت(ع) با بیان چند توصیه کارگشا، ما و خوانندگان نشریه را هم با ویژگیهای مطلوب یک مداح اصیل آشنا کرد.
هر شعری شایسته اهلبیت(ع) نیست
«به نظرم مهمترین نکتهای که در اشعار مذهبی باید به آن توجه شود، پرهیز از غلو و تنزل جایگاه اهلبیت(ع) است. نقطه قوت مرثیهسرایان قدیمی در این بود که بیشتر به اصالت و سندیت اشعار توجه میکردند و این موضوع به خاطر مطالعه فراوانی بود که درباره سیره اهلبیت(ع) انجام میدادند. بنابراین یکی از توصیههایی که همواره به مداحان جوان دارم بهویژه آنهایی که طبع شعری هم دارند، این است که توجه کنند هر شعری که بتواند باعث حزن عزاداران شود، شایسته اهلبیت(ع)نیست. شعر و نوحه باید مستند و در شأن اهلبیت(ع) باشد و صرف محزون بودن آن ملاک نیست. خلاصه کلام اینکه مهمترین نکته در اشعاری که برای اهلبیت(ع) سروده و در مجالس و محافل خوانده میشود، معرفتافزا بودن آنهاست.»
از نغمات قرآنی در خواندن نوحهها استفاده کن
حاج حجتالله هادی علاوه بر آموزش مداحان جوان، سالهاست کلاسهای آموزش حفظ قرآن هم برگزار میکند. او آشنایی با نغمات قرآنی را برای مداحان جوان لازم میداند و میگوید: «من از سالها قبل در زمینه قرائت و حفظ قرآن هم فعالیت دارم و به همین دلیل با نغمات قرآنی آشنا هستم و از این نغمات هم در نوحههایم استفاده میکنم. باید بگویم این تنها اشعار و نوحهها نیست که باید شایسته مقام اهلبیت(ع) باشد، بلکه آهنگی که در خواندن نوحه از آن استفاده میشود هم باید در شأن آن بزرگواران باشد. گاهی متأسفانه دیده میشود برخی مداحان از آهنگهای نامناسب برای خواندن نوحهها استفاده میکنند که این موضوع هم از آفات مداحی است. بنابراین همیشه به مداحان جوان میگویم علاوه بر توجه به سندیت اشعار، به آهنگی که برای نوحههایشان استفاده میکنند هم توجه کنند. در این مسیر، آشنایی با نغمات قرآن هم بسیار مؤثر است. حزنی در برخی از نغمات قرآنی وجود دارد که میتواند در نوحهها هم استفاده شود. آشنایی و انس با قرآن میتواند روشنگر راهی باشد که مداحان جوان انتخاب کردهاند.»
رفتارت باید در شأن خادم اهلبیت(ع) باشد
«یکی از مواردی که همیشه به مداحان جوان و فرزندانم سفارش کرده و میکنم، توجه به نوع پوشش و رفتارشان است. کسی که در مجلس اهلبیت(ع) مداحی و روضهخوانی میکند و همه اهالی محله او را با عنوان مداح و روضهخوان هیئت میشناسند، باید طوری لباس بپوشد و رفتار کند که در شأن خادم اهلبیت(ع) باشد. همیشه به مداحان جوان میگویم ممکن است یکی از افراد معمولی جامعه عملی انجام دهد و آن عمل چندان در نگاه مردم ناپسند محسوب نشود اما اگر یک مداح اهلبیت(ع) همان عمل را انجام دهد، در نظر مردم قابل قبول نخواهد بود و طور دیگری به او نگاه میکنند. چراکه مردم از خادم اهلبیت(ع) که روز و شب نام آن بزرگواران بر زبانش جاری است، انتظار بیشتری دارند. پس هر وقت خواستی لباسی بپوشی یا رفتاری انجام دهی، به خودت یادآوری کن ذاکر و خادم اهلبیت(ع) هستی. ببین باز هم آن را شایسته خودت میدانی؟ »
ظرف دلت را آماده عشق اهلبیت(ع) کن
«مداح باید دلش با نوحه و روضهای که میخواند یکی باشد. این موضوع را وقتی خیلی جوان بودم و در آغاز راه مداحی، بارها از پدرم و دیگر بزرگان هیئتمان شنیدم. ممکن است گاهی فردی سخنی بگوید که به آن اعتقادی نداشته و تبعاتی هم برایش نداشته باشد اما این موضوع برای مداح اهلبیت(ع) کاملاً متفاوت است. مداح از سیره اهلبیت(ع) و جایگاه آن بزرگواران میگوید و اگر خدایی نکرده خودش شناخت کافی و نهایتاً عشق به آن بزرگواران نداشته باشد، مداحی و روضه خوانیاش هم آنطور که باید، تأثیر نخواهد داشت.»حاج حجتالله مکثی میکند و ادامه میدهد: «در کلاسهایم به مداحان جوان میگویم حالا که در آغاز این راه هستید، ابتدا ظرف دلتان را از هر آلودگی پاککنید تا دلتان پذیرای عشق به اهلبیت(ع)شود و این کار جز با انجام واجبات و توجه به مستحبات میسر نمیشود. مداح باید ابتدا نفسش را از هر آلودگی تزکیه کند تا با تمام وجود عاشق
اهلبیت(ع) شود. در این صورت، مجلسش شور و شعور لازم را خواهد داشت.»
شاگردان چه میگویند؟
محمدرضا فاخر/ مداح اهلبیت(ع)
زندگی قرآنیام را از او دارم
مدتها در کلاسهای آموزش قرآن کریم(ع) شاگرد حاج آقا هادی بودم. ایشان وقتی علاقهام را به مداحی و ذاکری اهلبیت(ع) دید، از هیچ کمکی به من برای رسیدن به آرزویم فروگذار نبود. با اینکه بسیار جوان بودم اما بارها در مجالس عزاداری این فرصت را به من داد تا برای عزاداران نوحه بخوانم. ایشان همیشه توصیه میکرد: یک مداح باید سبک زندگیاش قرآنی باشد و دستورات قرآن را در زندگیاش پیاده کند. من امروز زندگی قرآنیام را که با نام اهلبیت(ع) گره خورده است، از آموزشهای حاج حجتالله دارم.
سیدباقر باقریثانی / مداح اهلبیت(ع)
اول ایمانتان را قوی کنید
آشناییام با حاج حجتالله هادی به 20سال قبل برمیگردد، زمانی که فقط 17سال داشتم. آن روزها با تعدادی از همسن و سالانم در جلسات آموزش مداحی و نوحهخوانی که برای جوانان برگزار میکرد، حاضر میشدیم. مهمترین توصیهای که از آن جلسات تا به امروز در خاطرم مانده و آن را سرلوحه کارم قرار دادهام، این است که حاج حجتالله همیشه میگفت: برای آنکه در مسیر پر فراز و نشیب ذاکری اهلبیت(ع) ثابت قدم بمانید، باید اول از همه ایمانتان را قوی کنید تا هیچ وسوسهای نتواند شما را از این مسیر نورانی منحرف کند.
وحید براتزاده / مداح اهلبیت(ع)
مداح باید اخلاص داشته باشدچند سالی در جلسات آموزش مداحی و حفظ قرآن کریم شاگرد حاج حجتالله هادی بودم. مهمترین ویژگی ایشان، اخلاص در اعمالش بود. همیشه به مداحان جوان میگفت: باید حرف و عملتان یکی باشد. اگر از اهلبیت(ع) برای مردم میگویید، باید خودتان هم عامل به آن حرفها و پیرو راه اهلبیت(ع) باشید. اگر مداح، عاشق اهلبیت(ع) باشد، نوحهها را با اخلاص و از دل و جان برای عزاداران میخواند و همین باعث تأثیرگذاری مجلسش میشود.