به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، همانگونه که انقلاب اسلامی با رهبری حضرت امام خمینی (ره) به پیروزی رسید، در دفاع مقدس نیز با رهنمودها و فرماندهی ایشان ادامه یافت، و آنچه حاصل شد دستاوردی عظیم بود؛ چرا که در دویست سال اخیر، برای اولین بار ایران در جنگی نابرابر حتی یک وجب از خاک خود را از دست نداد؛ از مستشاران خارجی کمک نگرفت؛ روی پای خود مردانه ایستاد؛ در صنایع دفاعی به خودکفایی رسید؛ حتی در اوج جنگ از رفتن به پای صندوقهای رأی برای تعیین سرنوشت، غفلت نکرد و خود را به عنوان قدرتی که میتواند پشتوانه مستضعفان جهان باشد تثبیت کرد.
آنچه در ادامه میخوانید گزیدهای از فرمایشات حضرت امام خمینی (ره) درباره برکات دفاع مقدس است:
۱. کسب تجربه
جنگ، میدان آموزشهای عملی
یکی از برکات این جنگ تحمیلی برای ملت ما همین معناست که ما سربازانمان و جوانان و دانشجویان افسری ما در دانشکدۀ افسری، علاوه بر تحصیل دورههای دانشکده، عملاً در جبههها حاضر میشوند و تعلیمات عملی میبینند و در علوم عملی، این میزان است، نه خواندن. خواندن مقدمۀ عمل است و شما امروز در میدانها عمل را هم یاد میگیرید. (۱)
بهای سنگین برای تجربههای انقلاب
تجربۀ انقلاب اسلامی در ایران، با خونبهای هزاران شهید و مجروح و خراب شدن منزلها و به آتش کشیده شدن خرمنهای کشاورزان و کشته شدن تعداد بسیاری در بمب گذاریها و اسیر شدن فرزندان انقلاب و اسلام به دست دژخیمان بعث عراق و هزاران گونه تهدید و فشار اقتصادی و جانی به دست آمده است. (۲)
شکوفایی استعدادها در جنگ
خدا را سپاس میگزاریم که منت هیچ قدرت و کشوری و ابرقدرتی در جنگ، بر گردن ما نیست و مردم کارآزموده و متوکل ما با استعانت از ذات مقدس کبریا یکه و تنها و مظلومانه برمشکلات بسیاری از طرح و عملیات و بسیج و آموزش نیروها تا نیاز تسلیحاتی کشورمان فائق آمده است؛ و علاوه بر موفقیتهای اعجاز گونهای که در صحنههای دفاع از کشور اسلامی و بیرون راندن متجاوزین از هزاران کیلومتر، به تحولات شگرف صنعتی از قبیل راه اندازی کارخانجات و دیگرگونی در خطوط تولید و ساختن و اختراع دهها وسایل پیشرفته و مدرن نظامی، آن هم بدون حضور هیچ مستشاری و بدون هیچ گونه کمک خارجی، دست یافته ایم. (۳)
اعتماد به توان خودی در جنگ
ما در جنگ به این نتیجه رسیده ایم که باید روی پای خودمان بایستیم. (۴)
۲. رشد خلاقیتها
دستیابی ملت به پیشرفتهای دفاعی مدرن
انزوا اگر پیدا شد، انسان خودش را بهتر پیدا میکند. دیروز چند تا، دو سه تا جوان آمدند و یک تفنگی را، که من خوب نمیشناسم تفنگ چه هست، آوردند نشان دادند، گفتند: این را ما خودمان درست کردیم. وقتی هم به ارتش نشان دادیم گفتند صحیح است و خوب است و وسایل را فراهم میکنیم. این برای این است که چنانچه ما منزوی نبودیم، هیچ وقت به فکر این کار نمیافتادند. (۵)
خودباوری در جنگ
شما دیدید در این جنگ تحمیلی که پیش آمد و محاصرۀ اقتصادی ما شدیم، خود ایرانیها خود ارتشیها این قطعات را درست کردند. اگر قبل از این بود، یکی از آن قطعات را نمیتوانستند درست کنند؛ از باب اینکه شخصیتشان را گم کرده بودند، میگفتند باید متخصص بیاید. من اعتقادم است که اگر ما در محاصرۀ اقتصادی یک ده سال، پانزده سال واقع بشویم شخصیت خودمان را پیدا میکنیم؛ یعنی همۀ مغزهایی که راکد بودند در آن وقت و نمیتوانستند فعالیت بکنند به فعالیت میافتند. (۶)
شکوفایی استعدادها در اثر محاصرۀ اقتصادی
امروز متفکران ملت بزرگ ما، در اثر محاصرۀ اقتصادی، مغزهای خود را به کار انداخته اند و نقصانهای موجود را به طور چشمگیری رفع و زیانهای ناشی از محاصره را با کوشش شبانه روزی خود به مقدار زیاد جبران نمودند. امروز دولت ایران با پشتیبانی ملت، قویتر و سرسختتر در مقابل دشمنان ایستاده است. (۷)
رشد خلاقیتهای صنعتی در ملت
شما چنانچه باورتان آمده باشد که نمیتوانید صنعت درست بکنید و نمیتوانید صنایع بزرگ و کوچک را و چیزهایی که احتیاج به غرب بوده است خودتان آنها را درست بکنید، تا این باور هست، نمیتوانید که انجام بدهید. اول باید خودتان را درست کنید؛ اول باید باورتان بیاید که ما هم انسانیم، ما هم قدرت تفکر داریم، ما هم قدرت صنعت داریم. این قدرت در همۀ افراد بشر بقوه هست. اگر این باور برای شما پیدا شد [موفق خواهید بود]. با این تجربهای که در این دو سال شماها کردید، دیدید که آن حرفهایی که گفته میشده است تبلیغات بوده است و مسائل آنطور نبوده است.
این تبلیغات بوده است که در مقابل قدرتهای بزرگ نمیشود نفس کشید و باید تسلیم قدرتهای بزرگ شد.... این پیروزی که شما به دست آوردید، برای اینکه باورتان آمده بود که میتوانید؛ باورتان آمده بود که امریکا نمیتواند به شما تحمیل بکند. این باور اسباب این شد که آن کار بزرگ معجزه آسا را شماها انجام دادید و چنانچه شما ملاحظه میکنید که در این دو سال در کشور ما صنعتهای زیادی که آنها انجام میدادند، خودشان انجام میدهند و باورتان باشد که خود ما هم میتوانیم، صنعتی داشته باشیم و میتوانیم ابتکاری داشته باشیم. همین باورِ توانایی، شما را توانا میکند.
اساس این باور است که آنها از ما گرفته بودند. آنها ما را از همه چیز تهی کرده بودند، به طوری که افکار ما، باورهای ما، همه وابستگی داشت. اگر افکار یک ملتی وابستگی به قدرت بزرگی داشته باشد، تمام چیزهای آن ملت، وابستگی پیدا میکند. عمده این است که افکار شما آزاد بشود، افکار شما از وابستگی به قدرتهای بزرگ آزاد بشود. اگر افکار شما آزاد شد و باورتان آمد که ما میتوانیم که صنعتمند و صنعتکار باشیم، خواهید بود. اگر افکارتان و باورتان این باشد که ما میتوانیم مستقل باشیم و وابسته به غیر نباشیم، خواهید توانست. اگر کشاورزان ما باورشان این باشد که ما میتوانیم در کشاورزی به جایی برسیم که صادر کنیم و وابسته به غیر نباشیم، بلکه دیگران به ما محتاج باشند، میتوانند. اگر شماهایی که در صنعت هستید و پرسنل صنعتی [هستید]در ارتش این باور را داشته باشید و به تجربه این باور را امروز دارید که میتوانید صنّاع باشید و میتوانید کارهای ابتکاری بکنید، خواهید توانست. (۸)
به کار افتادن افکار متخصصین
تا کنون ندیدند یک حکومتی که وقتی که جنگ بشود همۀ مردم جنگجو هستند. وقتی که محاصرۀ اقتصادی بشود افکار همۀ مردم توجه به این پیدا میکند که ما باید خودکفا باشیم و متخصصین ما مشغول میشوند و افکار خودشان را به راه میاندازند و قدرت خودشان را به راه میاندازند و ایران را مستغنی میکنند از خارج؛ و من به شما اطمینان میدهم که اگر تا یک مدتی ما در این فشارها باشیم، ایران بیشتر ثبات پیدا میکند و مغزهای متفکر مکتبی ایران بیشتر به کار میافتد و ایران را خودکفا میکند. (۹)
رشد افکار در اثر محاصرههای دشمن
مهم این است که امروز همه، همه چیز را بر روی ما بسته اند و این خود، نعمتی برای ما بوده است. وقتی همۀ درها بسته شد و فکرها باز، میبینید که فعالیتها آغاز شد و همه جا کانون فعالیت است ... و میبینید قریب دو سال است که جنگ را به خوبی به پیش میبرند. (۱۰)
تحریم اقتصادی موجب خودکفایی
همین تحریم اقتصادی برای شما یک تحفۀ آسمانی بود که فکرهای متفکران ما را به راه انداخت و بحمدالله رو به خودکفایی میروند. (۱۱)
استقلال خواهی عامل رشد خلاقیتها
الآن همه فعال شده اند. الآن میدانند که باید در مقابل امریکا بایستند، باید در مقابل زورگویی بایستند، باید خودشان استقلال داشته باشند ... مِن جمله همینهایی که شما میگویید که خود این آقایان چیزهایی که نمیشد فکر کنید که اینها درست کنند و یا فکر این مسائل را نمیکردند، خود آقایان این کار را کردند و امیدواریم که بعدها ان شاءالله، بیشتر و بالاتر انجام بدهند. (۱۲)
جنگ و محاصره عامل پیشرفت و اختراعات
ما در شرایط جنگ و محاصره توانسته ایم آنهمه هنرآفرینی و اختراعات و پیشرفتها داشته باشیم. ان شاءالله در شرایط بهتر زمینۀ کافی برای رشد استعداد و تحقیقات را در همۀ امور فراهم میسازیم. (۱۳)
رشد صنایع نظامی در جنگ
تنها در جنگ بود که صنایع نظامی ما از رشد آنچنانی برخوردار شد. (۱۴)
۳. افشای چهره دشمنان
افشای چهرۀ منافقین
این اشخاصی که ادعا میکنند و ادعا میکردند که ما طرفدار مظلومین هستیم، طرفدار خلق هستیم، فدایی خلق هستیم، مجاهده برای مردم میکنیم، ثابت شد به اینکه همۀ این حرفها، صحبتهای خلاف واقع بوده است و الآن که کشور ایران با حزب بعث منحط در جنگ هستند، الآن از آنها هیچ خبری نیست و آنها باز به فسادهایی که اندیشه میکردند، ادامه دارند میدهند. لکن بر آنها هم ثابت شد که اگر یک روزی دولت ایران بخواهد شرّ آنها را بکَند، با یک یورش همۀ آنها را از بین میبرد. این هم یکی از خیراتی بود که برای ما در این جنگ، در این جنگ تحمیلی حاصل شد. (۱۵)
افشای تظاهر صدام به اسلام
در این جنگ ـ یک، خیلی از امور، که بعضی دیگرش هم هست البته خیلی از امور معلوم شد. باز خوب شد که صدام حسین را به ظواهر اسلام کشانده؛ برای اینکه این روزها میگویند نماز هم میخواند! توی مسجد هم میرود! این همان کارهایی بود که محمدرضا میکرد، عیناً همان. اینها از یک آخور ارتزاق میکنند. آن هم یکوقتی که پیش میآمد، بدترین فحشها را به علمای اسلام میداد و به اسلام هیچ کار نداشت، ضربه میزد. یکوقت که ضعیف و بیچاره میشد، میرفت نماز میخواند و در حرم حضرت رضا میرفت و نماز میخواند و از این بساط درمی آورد.
حالا ایشان هم که همۀ ملت عراق میشناسند او را کی هست، نمیدانند که ایشان که حالا هم میخواهد نماز بخواند و در مسجد برود، کی را میخواهد بازی بدهد. ملت عراق را میخواهد بازی بدهد. ملت عراق ایشان را ماهیتش را میشناسد. ماها را هم میخواهد بازی بدهد. ماها هم ماهیتش را میشناسیم. کسانی که آن ور دنیا هستند، در امریکا و اروپا هستند، اگر بعضی اشخاص پیدا بشوند نشناسند این را، ممکن است. اما آنجاهایی که ایشان هستند مثل بغداد و ـ عرض بکنم که عراق، مردم ایشان را میشناسند. مردم سالهای دراز با این حزب بعث زندگی کردند و از این حزب بعث، اینها صدمهها دیدند.
این آدمی که حالا دارد میگوید من مسلمان هستم و ما در مقابل کفّار داریم جنگ میکنیم، این آدم همان آدمی است که برای اربعین، وقتی که زوّار حضرت سیدالشهداء حرکت کردند، آنها را به توپ و تفنگ بستند و آنقدر جنایت کردند. دیگر ملت عراق با اینکه این جنایات را از شما دیده، باور میکند که شما یک آدم دینی باشید؟ ... باز معلوم شد به اینکه این عروسک چه عروسکی است که هر جوری میخواهند حرکتش میدهند، هر روزی حرکتش میدهند، به یک جور حرکت میدهند. این هم باز معلوم شد و بسیاری از چیزهای دیگر در این جنگ معلوم شد. (۱۶)
روسیاهی دشمن در اثر جنگ
از جنگ خسته نشوند مردم. جنگ یک چیز خوبی است. البته ما پیشقدم نیستیم. برای جنگ ما پیشقدم نیستیم، لکن حالا که به ما تحمیل شده است، این یک آثار بزرگی دارد برای نهضت ما. یکی از آثارش این است که دشمنِ ما را رو سیاه کرد در دنیا. این میخواست که برای خودش یک حیثیتی پیدا بکند و اینکه دشمن اسلام بود و قبل از این هم که هجوم کند به ایران، با عراق آنطور معامله کرد و با علمای عراق آنطور معاملات کرد و با ملت عراق آنطور و با دسته جات برای عاشورا آنطور و برای زائرین کربلا، که برای اربعین میرفتند، آنطور جنایتکارانه عمل کرد. این در دنیا رسوا شد؛ و حالا هم هر چه میخواهد سالوسی کند و نماز بخواند و اظهار اسلامیت بکند و امثالذلک، دیگر فایده ندارد.
این دیگر نمیتواند با سالوسی، خودش را جا بیندازد. نمیتوانست، لکن شاید بعضیها ـ آنهایی که خارج بودند از عراق باورشان میآمد که این یک آدمی است که میخواهد خدمتی بکند و کذا و این حرفها. حالا معلوم شد که نه، همه فهمیدند که این آدم اینطوری است، وضعش اینطوری است. معلوم شد یک آدمی است که عرب نمیخواهد کار بکند. این خوزستان عربها را غالباً کشتند. اگر ایشان با عرب موافق است، چطور عرب کشی میکند؟ (۱۷)
رسوایی جهانخواران به وسیلۀ جنگ
هر چه از این جنگ ناخواستۀ تحمیلی میگذرد، قدرت اسلام و جمهوری اسلامی و قوای نظامی و انتظامی ایران و پایداری ملت متعهد آشکارتر و افزونتر میگردد، و رسوایی جهانخواران و وابستگان و پیوستگان به آنان بیشتر و واضحتر میشود، و مشت خرابکاران و منافقان و منحرفان بازتر میگردد. (۱۸)
جنگ تحمیلی احیاگر اسلام
ما باید فکر کنیم که این دو مطلب را در ترازو بگذاریم در میزان بگذاریم، مسألۀ اینکه چی دادیم از دست و مسألۀ اینکه چی به دست آوردیم ... آنچه ما [به]دست آوردیم این است که ما اسلام را در اینجا زنده کردیم. پیشتر اسمی از اسلام بود و لیکن اسلام اصلش نبود؛ یعنی، اصلش دعوا با اسلام بود، میخواستند اسلامزدایی کنند؛ از بین ببرند همۀ این چیزها را، منتها با تدریج از اول نمیتوانستند بگویند ما قبولش نداریم، میگفتند ما قبولش داریم، لکن پایهها را. هی میزدند؛ یکی یکی میزدند. احکام اسلام را از بین برده بودند. همۀ کارهایی که کردند اینطوری بود؛ و بحمدالله، الآن مردم اسلام را در این کشور میبینند و میبینند که همۀ آن فسادهایی که در خیابانها و در کابارهها و اینها بود، اسمی از آنها نیست. (۱۹)
جنگ، افشاگر اظهارات صدام
امروز صدام اظهار اسلام و نماز خواندن ـ که آن را هم غلط میخواند میکند، حتی این اظهار هم از برکات جنگ است، و الاّ اینها ضد اسلامند و حزب بعث اساسش بر نفی اسلام میباشد. اینها از اسلام بری هستند و اسلام هم از آنها بری. (۲۰)
افشای چهرۀ آمریکا
از جمله، دفاع حق تعالی و معکوس کردن مکر کاخ سفید این است که تروریست پروری سردمداران کاخ سیاه امریکا بر سرِ زبانها، حتی روشنفکران امریکا، افتاده است. کاخ سیاه با اخراج رژیم عراق از لیست تروریستها به صورتی واضح ثابت کرد که تروریست پرور و طرفدار آن است. کاخ سفید میزان تروریست و ضد آن را مخالفت با جنایاتش در سراسر جهان، و موافقت با آن میداند. رژیم عراق تا مخالف بود، در لیست تروریست پرورها بود؛ و آن روز که سر اطاعت به آستان کاخ سیاه نهاد، از لیست خارج شد! هر چند توطئههای تروریستی آن در منطقه، خصوصاً خلیج فارس، برملا شده باشد. (۲۱)
رسوایی مدعیان هنر
هنرمندان ما تنها زمانی میتوانند بی دغدغه کوله بار مسئولیت و امانتشان را زمین بگذارند که مطمئن باشند مردمشان بدون اتکا به غیر، تنها و تنها در چهارچوب مکتبشان، به حیات جاویدان رسیده اند؛ و هنرمندان ما در جبهههای دفاع مقدسمان اینگونه بودند، تا به ملأ اعلا شتافتند؛ و برای خدا و عزت و سعادت مردمشان جنگیدند؛ و در راه پیروزی اسلام عزیز تمام مدعیان هنر بی درد را رسوا نمودند. خدایشان در جوار رحمت خویش محشورشان گرداند. (۲۲)
افشای چهرۀ تزویر جهانخواران
ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نموده ایم، ما در جنگ، پرده از چهرۀ تزویر جهانخواران کنار زدیم، ما در جنگ، دوستان و دشمنانمان را شناخته ایم... جنگ ما موجب شد که تمامی سردمداران نظامهای فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت کنند. (۲۳)
۴. تثبیت و صدور انقلاب
بازدارندگی دشمنان از تعرض به ایران
از چیزهایی که ما متوجه قبلاً نبودیم و بعد متوجه شدیم، این است که این مشتی که شما جوانان ما و ارتش ما و پاسداران ما و سایر قوای مسلح و امدادی به دهان این مهاجمین زدید، این یک عبرتی میشود از برای دیگر حکام جوری که شاید یک وقت در مغز خودشان این تخیل پیش آمده است که ایران به هم ریخته است و خوب است که ما هم یک هجومی بکنیم... از اموری که در این جنگ، که ما مکروه داشتیم، پیش آمد برای ما، این بود که به واسطۀ شجاعت سربازان دلیر ما و شجاعت ملت بزرگ ما، که توانست این مطلب را تثبیت کند که کسی نمیتواند به این مملکت رخنه کند و کسی نمیتواند آسیب به این کشور برساند. (۲۴)
نشر عظمت اسلام در جهان
هر چند جنگ و دفاع از حق و میهن، زحمتها و خسارتها دارد و جوانان پرارزش را از ما گرفت و جنگزدگان مظلومی را آواره و بی خانمان کرد. لکن به خواست خدای منّان محتوای پرعظمت و شکوهمندی داشت. این جنگ تحمیلی، شکوه و عظمت ایمان و اسلام را در پهناور جهان منتشر نمود، و ایران بزرگ که میرفت با خیانتهای خاندان پهلوی و بستگان آنان یک کشور وابسته و مصرفی و یک ملت مرده و سر به زیر برای ضربه خوردن و ستم پذیرفتن معرفی شود، ناگهان با یک جهش بی سابقه و یک انقلاب الهی در جنگ غافلگیرانه با توطئۀ جهانخواران ستم پیشه و مزدوران بی فرهنگ و پشتیبانی آشکار و نهان ابرقدرتها آنچنان پیروزمندانه و شجاعانه بر پیکر پلید صدامیان و امریکاییان منطقه تاخت، و آنچنان اسطورههای شیطانی را یکی پس از دیگری در هم شکست که گویی دست مبارک علی بن ابیطالب ـسلام الله علیه در روز خندق از آستین پرعظمت لشکریان ما بیرون آمده است و در مبارزۀ تمامی اسلام در مقابل تمامی کفر ظفرمندانه و سرافراز با قامتی به بلندی ابدیت استوار ایستاده است. (۲۵)
اثبات توانمندی ایران
ما در این سه سال، نزدیک به چهار سال ـیعنی، وارد در چهارسال که شدیم این عمق پیشرفت ظاهری را به دنیا حالی کردیم به حکومتهای بزرگ دنیا، به قدرتهای بزرگ دنیا. این کاری که شما برادرها و دوستان شما و همقطارهای شما انجام دادند، حالی کردند به آنها که ما در عین حالی که یک جمعیت کمی هستیم، لکن توانایی این را داریم که با هر قدرتی مقابله کنیم. (۲۶)
توجه مردم جهان به اسلام
بحمدالله امروز قدرت ایرانی و قدرت اسلام در ایران به طوری است که توجه همۀ ملتهای ضعیف را به خودش معطوف کرده است، و اسلام صادر شد در سرتاسر دنیا. از این سیاههای عزیزی که در امریکا هستند، و تا افریقا و تا شوروی و همه جا، نور اسلام تابیده است و توجه مردم به اسلام شده است؛ و منظور ما از صدور انقلاب همین بود و تحقق پیدا کرد، و ان شاء الله اسلام در همه جا غلبه بر کفر خواهد پیدا کرد. (۲۷)
نقش جنگ در معرفی اسلام به دنیا
جنگ در عین حال که ناگوار بود و شهرهای ما را خراب کرد، ولی برکاتی داشت که اسلام به دنیا معرفی شد، و اینکه چه اشخاصی و قدرتهایی در مقابل اسلام ایستادند، و چه کسانی از اسلام میترسند، و چه قدرتهایی علیه اسلام قیام کردند، همۀ اینها در جنگ معلوم شد. ابرقدرتها نه شخص صدام را میخواهند نگه دارند و نه ما را میخواهند بکوبند، بلکه آنها از اسلام میترسند و اسلام را میخواهند بکوبند، از این جهت با ما مخالفند و از او طرفداری میکنند. آنها میدانند که مردم کشورهای اسلامی در مقابلشان میایستند، و همچنین مردم کشورهای غیراسلامی که متوجه ما هستند، مثل سیاهپوستان. (۲۸)
صدور تجربههای مبارزه و دفاع
ما به تمام جهان تجربه هایمان را صادر میکنیم و نتیجۀ مبارزه و دفاع با ستمگران را بدون کوچکترین چشمداشتی، به مبارزان راه حق انتقال میدهیم و مسلماً محصول صدور این تجربه ها، جز شکوفههای پیروزی و استقلال و پیاده شدن احکام اسلام برای ملتهای دربند نیست. (۲۹)
برکات مختلف جنگ
البته اگر همۀ علل و اسباب را در اختیار داشتیم در جنگ به اهداف بلندتر و بالاتری مینگریستیم و میرسیدیم، ولی این بدان معنا نیست که در هدف اساسی خود که همان دفع تجاوز و اثبات صلابت اسلام بود مغلوب خصم شده ایم. هر روز ما در جنگ برکتی داشته ایم که در همۀ صحنهها از آن بهره جسته ایم. ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نموده ایم، ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نموده ایم، ما در جنگ، پرده از چهرۀ تزویر جهانخواران کنار زدیم، ما در جنگ، دوستان و دشمنانمان را شناخته ایم، ما در جنگ به این نتیجه رسیده ایم که باید روی پای خودمان بایستیم، ما در جنگ ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستیم، ما در جنگ ریشههای انقلاب پر بار اسلامی مان را محکم کردیم، ما در جنگ حس برادری و وطن دوستی را در نهاد یکایک مردمان بارور کردیم، ما در جنگ به مردم جهان و خصوصاً مردم منطقه نشان دادیم که علیه تمامی قدرتها و ابرقدرتها سالیان سال میتوان مبارزه کرد، جنگ ما کمک به افغانستان را به دنبال داشت، جنگ ما فتح فلسطین را به دنبال خواهد داشت، جنگ ما موجب شد که تمامی سردمداران نظامهای فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت کنند، جنگ ما بیداری پاکستان و هندوستان را به دنبال داشت، تنها در جنگ بود که صنایع نظامی ما از رشد آنچنانی برخوردار شد و از همۀ اینها مهمتر استمرار روح اسلام انقلابی در پرتو جنگ تحقق یافت.... چه کوته نظرند آنهایی که خیال میکنند، چون ما در جبهه به آرمان نهایی نرسیده ایم، پس شهادت و رشادت و ایثار و از خودگذشتگی و صلابت بیفایده است! درحالی که صدای اسلامخواهی افریقا از جنگ هشت سالۀ ماست، علاقه به اسلام شناسی مردم در امریکا و اروپا و آسیا و افریقا یعنی در کل جهان از جنگ هشت سالۀ ماست. (۳۰)
۵. پرورش روح و جسم
ایجاد تحرک و خروج از سستیها
اصل جنگ، که واقع میشود، ولو تحمیلی است این جنگ، لکن جنگ وقتی که واقع میشود، انسان را از آن خستگی و از آن چیزهایی که سست میکند انسان را، از آن سستیها و خستگیها بیرون میآید و فعالیت میکند و جوهرۀ انسان، که باید همیشه متحرک و فعال باشد، بروز میکند. در استراحت و در راحت و در این امور، انسان هی کسل میشود، هی خمود میشود، قوای انسان خمود میشود، خصوصاً آنهایی که به عیّاشی عادت دارند یا به رفاه عادت دارند، آنها دیگر بدتر خواهند شد. لکن وقتی که جنگی در کار میآید و حماسهای وجود پیدا میکند و تاریک میشود شب و روشن میشود روز و توپ انداخته میشود و اینها، انسان را از آن حال خمودی و از آن حال سستی بیرون میکند و انسان آن واقع خودش را، که فعال است و متحرک، آن واقع را بروز میدهد. (۳۱)
بروز شجاعت انسان
در هر صورت، جنگ خیلی خوب است از یک جهت و آن این است که انسان را، شجاعتی که در باطن انسان است بروز میدهد و تحرک برای انسان حاصل میشود. انسان از آن خمودی بیرون میآید. (۳۲)
بیداری ملت ایران
جنگ برای ما، ما را بیدار کرد. آن رخوت و سستی اگر پیدا میشد، دوباره برگشت به یک قرصی و محکمی. (۳۳)
ایجاد تحرک عمومی در ملت ایران
البته در این سالی که به ما گذشت ماجراهای زیاد، گرفتاریهای زیاد برای ملت ما رخ داد. ولی من به نظرم میرسد تا گرفتاریها نباشد، سختیها نباشد، جنگها نباشد و کشتار دادنها و سایر اثرات آن نباشد، انسان از آن خمودی و از آن راحت طلبی ـ که در ذاتش هست بیرون نمیآید. البته جنگ و لواحق آن بسیار ناگوار بود برای ملت ما، لکن در ازای او جوانهای ما، آنهایی که در جبههها میگذرانند و مردمی که جنگ را لمس میکنند، آنچنان مقاومتی از خودشان به خرج دادند که متوقع نبود؛ و این از برکات زحمتها و ناگواریهای جنگ و لواحق جنگ بود. اگر در یک رژیمهایی که ملت شرکت نداشتند با دولت در همۀ امور و حاضر در صحنه نبودند در همۀ گرفتاریها و زحمتها جنگی واقع میشد، فقط در یک کناری بود، بدون اینکه تحرکی از خود ملت و جوانهایی که احتیاج به تحرک دارند واقع میشد، این جنگ بیفایده بود. و، اما امروز تمام ملت ما، نه فقط جوانها و آنهایی که در جبههها هستند، بلکه پیرمردها و پیرزنها و دختر و بچههای نابالغ در صحنۀ گرفتاریها و در صحنۀ جنگ حاضرند و همه خود را در جبهه میبینند. (۳۴)
خروج جوانان از سستی
این جنگ پیش آمد و یک سال و نیم تقریباً طول کشیده است و ثمرات بزرگی برای ما داشته است که اول غافل بودیم و کم کم متوجه شدیم. یکی از ثمرات بزرگ این، این تحرک بی سابقهای است که در جوانهای ما در جبههها و پشت جبههها این تحرک بزرگ حاصل شده است و کأنّه از آن رخوت و سستی که برای اشخاصی است که نشسته اند و کارهای معمولی را میکنند، این رخوت و سستی از بین رفته است و جای خودش را به فعالیت و تحرک داده است که امروز ارتش ما، سپاهیان ما، بسیج ما و عشایر ما و ملت ما، چه در جبهه و چه در خارج جبهه، فعالند و متحرک و در مقابل همۀ ناگواریها ایستاده اند و جنگ را برای خودشان گوارا میدانند. (۳۵)
ایجاد عشق به شهادت در ملت
امروز ایران یکپارچه تحرک است، یکپارچه فعالیت است، یکپارچه هوای عشق به شهادت و هوای عالَم غیب است. در رژیمهای سابق، اسمی از این مسائل نبود. (۳۶)
الهی شدن ملت
الآن من گاهی که وصیتنامۀ بعض از شهدا را میبینم یا وضع جبههها را میبینم یا شعارهایی که در جبههها ـ همان شبی که فردا احتمال دارد که شهید بشوند میبینم، میبینم که ملت، الهی شده است. (۳۷)
تحول معنوی مردم ایران
این تحول، تحولی است که شرق و غرب نمیتوانند بفهمند. آنها هر چیزی میتوانند بفهمند، همین در سطح مادیت اشیا را ارزیابی میکنند که کدام پیروز شد، کدام پیروز نشد. در سطح معنویت اینها نمیتوانند اصلاً تصور کنند که یک کشور چهل میلیونی چطور متحول شده است به یک چیزی که جوانهایشان را میدهند و گریه میکنند که کاش یکی دیگر هم داشتند. دست و پایشان را از دست داده اند و تأثرشان به این است که من ندارم که باز [به جبهه]بروم! و این صحنههای بسیار نورانی که در جبههها [است]شما که هستید، بهتر از ما میدانید که چه صحنههایی است. (۳۸)
نجات از انحطاط فرهنگی
آن چیزی که به ملت ما خدای تبارک و تعالی عنایت فرموده است بسیار است. از آن جمله نجات از آن انحطاط فرهنگی و اخلاقی و وصول به مراتبی از مراتب اخلاق و فرهنگ، و پیروزی در جبهه ها، و بالاتر از آن پیروزی بر نفس که برای جوانهای ما در قشر وسیعی حاصل شده است؛ و من امیدوارم که برای همۀ ما این پیروزی معنوی و این تسلط بر نفس و این تسلط بر شیطان نفس حاصل بشود؛ و ما امروز غرق به نعمتهایی هستیم که نمیتوانیم آن نعمتها را شکرگزاری کنیم الاّ به طور اجمال که از خدای تبارک و تعالی تشکر میکنیم که به ما یک همچو ملتی عنایت فرموده است که در همۀ جبهه ها، در همۀ صحنهها حاضرند؛ و ما را و جوانهای ما را و بانوان ما را از آن منجلابی که برای آنها درست کرده بودند، خداوند نجات مرحمت فرمود؛ و جوانهایی که میرفت بکلی از دست اسلام و از دست مسلمین بروند خداوند به ما برگرداند، و آنها را همچو متعهد کرد که الآن برای شهادت داوطلب میروند، و در جبههها در حالی که جنگ میکنند تکبیر میگویند، نماز میخوانند و در شبها مناجات با خدا میکنند؛ و اینها از نعمتهایی است که ما باید تشکر کنیم. (۳۹)
افزایش تحمل ملت ایران
هزاران شکر خدای متعال را که با دست عنایت خود تحولی در این ملت عظیم الشأن ایجاد فرموده که همۀ اقشار آن به هم پیوسته و ید واحد شده اند و با اتکال به قدرت الهی در مقابل همه ایستاده و از این هیاهوها و چنگ و دندان نشان دادنها به خود هراس راه نمیدهند و هر روز مصممتر و مهیاتر برای دفاع از آرمانهای اسلامی هستند. (۴۰)
کسب رضایت الهی
ملت بزرگ ایران به پیروی از اولیای عظیم الشأن اسلام، این دفاع مقدس را آغاز نموده و در انجام آن و رسیدن به هدفهای اعلای قرآنی جان و مال را داوطلبانه فدا کرده و آنچه وظیفۀ الهی بوده به طور شایسته انجام داده است و بحمدالله تعالی قدمهای بزرگی در راه شناساندن اسلام الهی و محمدی ـصلی الله علیه و آله و سلم برداشته است. گرچه وجودهای عزیز و ارزشمندی را از دست داده است، لکن ارزشهای بالاتر و والاتری به دست آورده و آن رضای خداوند متعال است و چه چیز میتواند از آن بالاتر باشد. (۴۱)
اقبال مردم به امور معنوی
بحمدالله کشور ما، کشور شما، کشوری است که امروز باید بگوییم نمونه است. آنچه که میخواستم عرض کنم این است که این اقبال مردم بر امور معنوی و بر امور ظاهری، خصوصاً، این جوانهای ما در جبههها و این روز قدس که امسال من هر چه نگاه کردم به نظرم عظیمتر از سال قبل بود، و نمیتواند انسان قدر این نعمت را و شکر این نعمت را به اندازۀ کافی بجا بیاورد ... خدا میداند که من هر وقت نظرم به این جوانهایی که عازم جبهه هستند و با شور و شعف دارند به جبههها میروند، وقتی من آنها را نگاه میکنم، از خودم خجالت میکشم، ما کی هستیم، ما چی هستیم؟ ما قریب هشتاد و چند سال در این دنیا ـ خودم را میگویم بودم و به قدر این چند روزی که اینها مشغول خدمت هستند، ما خدمت نکردیم، ما خودمان را نساختیم. از من گذشت، لکن شما توجه کنید که خود را بسازید. توجه کنید که دنیا را به چیزی نگیرید، توجه کنید که همه رفتنی هستیم و باید به خدای تبارک و تعالی نزدیک بشویم تا آن جا ما را راه بدهند. (۴۲)
سبقت در مبارزه با باطل
به هر حال، قلم و بیان من عاجز است که مقاومت عظیم و گستردۀ میلیونها مسلمان شیفتۀ خدمت و ایثار و شهادت را در این کشور صاحب الزمان ـ ارواحنا فداه ترسیم نماید، و از حماسهها و رشادتها و خیرات و برکات فرزندان معنوی کوثر، حضرت فاطمۀ زهرا ـ سلام الله علیها - سخن بگوید؛ که همۀ اینها از هنر اسلام و اهل بیت و از برکات پیروی امام عاشورا سرچشمه گرفته است؛ و ملت ماکمربندها را محکم بسته اند؛ و از زن و مرد و پیر و جوان همه و همه، جز تعداد انگشت شماری منافق خود فروختۀ جاسوس و سایر وابستگان به استکبار جهانی، در صحنۀ نبرد حق در برابر باطل ایستاده اند و بر یکدیگر سبقت میجویند؛ و کدام سبقتی در مسیر الی الله بالاتر از اینکه سیلزدگان محصور در فکر کمک بهجبهه اند و رزمندگان در صحنۀ نبرد هم بضاعت مالی خود را به سیل زدگان تقدیم میکنند؟ و کدام تحولی بالاتر از اینکه پدران و مادران و همسران شهیدان ما از فراق عزیزان خود شِکوه نمیکنند، ولی غبطه و حسرت دوری از قافلۀ شهدا را بر زبان دارند؟ (۴۳)
پرورش داوطلبان شهادت
الحمدلله این کشور رسول خدا ـصلی الله علیه و آله و سلم امروز میلیونها جوان داوطلبِ جنگ و شهادت در خود پرورانده است و دل و دیدگان ملت ما را جز رضایت حق چیزی پر نخواهد کرد و به همین جهت از بذل مال و جان و فرزندان خویش در راه خدا لذت میبرند و ملاک ارزش و برتری در نزد آنان تقوا و سبقت در جهاد گردیده است و از تفرعنها و خودنماییهای جاهلیت قدیم و جدید متنفرند. (۴۴)
تقویت حس برادری
ما در جنگ حس برادری و وطن دوستی را در نهاد یکایک مردمان بارور کردیم. (۴۵)
۶. اتحاد ملت
تقویت وحدت ملت
امروز، روز اتحاد و یگانگی است و این هم از الطاف بزرگ و تأییدات الهی است که درست بر خلاف تصور و خواست فتنه انگیزان و جنگ افروزان، همۀ توطئهها و جنگها، به اتحاد و یکپارچگی ملت بیدار و زندۀ ما در برابر قدرتها میانجامد. (۴۶)
وحدت و همدلی ارتش و ملت
بعضی قضایاست که انسان گمان میکند که این شرّ است، لکن به حسب واقع، خیر است. در این قضایای اخیر، که دولت جابر عراق تحمیل کرد بر ایران، باید بگویم: «اَلخَیْرُ فی ما وَقَعَ» برای اینکه چند مطلب را ثابت کرد: یکی اینکه ضدانقلاب در ایران شایعه میکردند که ارتش ایران ارتشی است که از بین رفته و دیگر نمیتواند در مقابل دشمنها مقاومت کند و شایعه افکنی میکردند، بلکه ابتدائاً میگفتند که اصلاً ارتش لازم نیست، ارتش باید به هم بخورد و بعد از سر، یک مسائلی شروع بشود. در این جنگ تحمیلی، ثابت شد که ارتش نیرومند است و ارتش با سایر قوای مسلّحه با هم هستند؛ تفاهم دارند؛ با هم میجنگند و همۀ کسانی که در ارتش هستند، در رأس ارتش هستند، وفادارند. این خود یک خیری بود که جلوی شایعات را گرفت... یکی دیگر اینکه منتشر میکردند و دائماً میگفتند که انقلاب در اول یک چیزی داشت: مردم با هم بودند و حالا دیگر نیستند با هم، با هم مختلف هستند.
از این حرفهای نامربوط که هی دائماً میگفتند. باز در این جنگ ثابت شد که سرتاسر کشور با هم هستند و مردم به همان روح انقلابی باقی هستند و الآن از همۀ جاهایی که جوانهای ما هستند، از همۀ اقطار کشور، پیشنهاد میکنند که به جنگ بروند، لکن احتیاجی نیست الآن به جنگ آنها و اگر ـ خدای نخواسته یک وقت احتیاج شد، آن وقت معلوم میشود که چه خواهد شد. اینها از اموری بود که خیر بود برای ما ... یکی از امور که باز خیر بود برای ما اینکه دولت عراق فهمید که با کی طرف است. اینها دائماً هی پیش خودشان میگفتند که ما اگر ـ همچو خیالات میبافتند که اگر ما حمله به ایران بکنیم، در همان حملۀ اول، دیگر کار تمام است و ما میرویم برای مرکز ایران و همه جا. حالا فهمیدند که نه، مسأله اینطور نیست. در عین حالی که ما باز به مردم اجازه ندادیم و آن بسیج عمومی را اجازه ندادیم، الآن مع ذلک، فهمیدند اینها که خیر، کاری از آنها بر نمیآید و اگر دولت ایران بخواهد، آنها را ان شاءالله، بزودی از بین میبرد. (۴۷)
یکپارچه شدن ملت
ما از جنگ چه ترسی داریم؟ یک ملتی که حاضر است برای شهادت و شهادت را فوز عظیم میداند، چه باکی از این مسائل دارد؟ از این، از اینکه باکی نیست. تازه وقتی که یک جنگی شروع میشود، ملت ما بیدار میشود. بیشتر متحرک میشود. شما ببینید که در این جنگی که به ایران تحمیل کردند و اشخاص خائن به اسلام، مخالف سرسخت با اسلام، این جنگ را به پاکردند، ایران چه جور باز زنده شد، یکپارچه ایران دوباره انقلاب کرد و توجه کرد به یک مقصد؛ سرتاسر ایران. کدام کار ممکن بود که اینطور مردم را بسیج کند؟ این جنگ بود که بسیج کرد. پس [در]جنگ چیزهایی است که ما خیال میکنیم بد است، بعد خوب از کار درمی آید. (۴۸)
بسیج عمومی ملت
یکی از مسائلی که باز مرتب شد بر این، اینکه شیاطین فهمیدند قدرت اسلام در ایران چیست و قدرت ارتش ما و پاسدارهای ما ـکه خداوند همه را حفظ کند آنطور نیست که آنها خیال میکردند. خلیجیها هم فهمیدند که نه، مسائل آنطورها نیست و اگر ـ خدای نخواسته یک وقت شیطنت کنند، ممکن است عکس العمل داشته باشد. دیگران هم فهمیدند که نه، قدرت اسلام بیش از این مسائل است که اینها خیال میکنند. قدرت اسلام است که یک مملکت را یکپارچه بر ضد آنها به راه میاندازد؛ بسیج میکند. این قدرت اسلام است. این هم یکی از برکاتی بود که از این جنگ تحمیلی برای آنها ننگ بار آورد و برای ملت ما سلحشوری و قدرتمندی و بیداری. (۴۹)
پیوند همۀ اقشار
شما در حالی که هستید با ارتشی که در سابق بود خیلی فرق دارید. شما بدانید که اگر در زمان سابق ارتش میخواست با یک گروهی یا با یک دولتی مقابله کند، نه خود ارتش با اختیار و اشتیاق میرفت به میدان جنگ و نه قشرهای ملت از او پشتیبانی میکرد. این برکت اسلام است. این برکت قرآن کریم است که در بین ما هست. اسلام است که همه قشرها را به هم پیوند میدهد و یک همچو بسیج عمومی درست میکند. (۵۰)
انسجام ملت ایران
بحمدالله تعالی این جنگ تحمیلی موجب انسجام هر چه بیشتر ملت رزمندۀ ما گردید ... صدام و پشتیبانان ستمگر او باید بدانند که در این سال، انسجام و قدرت ارتش شجاع و سپاه پاسداران غیور و سایر قوای مسلح نظامی و ملی اسلامی ما بیش از سالهای پیش است، و ملت رزمندۀ ما بیش از سابق پشتیبان آنان هستند، و داوطلبان شهادت در راه خداوند متعال روز به روز افزایش یافته و منتظر فرمان الهی هستند. (۵۱)
بسیج شدن تودههای محروم
ما هر روز شاهد یک پیروزیهایی در جبههها هستیم [بواسطۀ]همۀ آنها که سرتاسر این جبههها فعالیت میکنند و آنها هم از همین طبقۀ محرومند، لکن طبقۀ فوق همۀ طبقات هستند. چنانچه شما هم و همۀ کسانی که، زن و مردی که، در پشت جبهه هستید همه مشغول به فداکاری و مشغول به جنگ هستید. آنها در جبهه جنگ میکنند و شما در پشت جبهه و این از خصوصیات انقلاب اسلامی است، این از خصوصیات اسلام است. (۵۲)
تقویت روح تعاون در ملت
جنگ هم یک مسألهای بود که انسان خیال میکرد که یک هائلهای است برای ما و یک مسألهای است بسیار مهم، لکن معلوم شد که منافعش بیشتر از ضررهایش بود. آن انسجامی که در اثر جنگ بین همۀ قشرها پیدا شد و آن معنای روحانی و معنویای که در خود سربازان عزیز از ارتش و ژاندارمری و سپاه پاسداران به نمایش گذاشته شد و آن روح تعاونی که در همۀ ملت از زن و مرد در سرتاسر کشور تحقق پیدا کرد، به دنیا فهماند که این مسألهای که در ایران است با همۀ مسائل جداست. اینجا از باب اینکه اصل نهضت را خود ملت کرد و به ثمر رساندنش هم به دست خود ملت شد، چیزهایی که بر ضد این نهضت و بر ضد این انقلاب است، باز به دست خود ملت از سر راه برداشته میشود و ان شاءالله این هم به زودی حل خواهد شد. (۵۳)
مهربانی و همدلی ملت
در پی پیروزی عظیم رزمندگان پرتوان اسلام و آزادی خرمشهر، شهر لالههای خونین، مردم عزیز و مهربان و ایثارگر کشورمان و علمای اعلام و ائمۀ محترم جمعه و جماعت در شهرستانهای مختلف با تلگرافهای بسیار آمادگی خود را جهت بازسازی مناطق ویران شده اعلام و مراتب ایثار و فداکاری خویش را در این امر مهم و انسانی ابلاغ کردند؛ و براستی این حضور دائمی و خستگی ناپذیر در صحنه، و آمادگی و فداکاریهای خالصانۀ مردم دلیر ما برای هر مسلمانی غرورانگیز و برای جهانیان اعجاب آمیز است و میتوان گفت این هم یکی از الطاف الهی و برکات جنگ است که این چنین مردم را به هم نزدیک و مهربان نموده و در غم و شادی یکدیگر شریک ساخته است. (۵۴)
منابع:
۱ ـ ۱۱ / ۷ / ۶۱ (سخنرانی در جمع دانشجویان دانشکده افسری ارتش)، صحیفه امام، ج ۱۷، ص ۲۵،
۲ ـ ۶ / ۵ / ۶۶ (پیام به مسلمانان ایران و جهان و زائران بیت الله الحرام)، همان، ج ۲۰، ص ۳۲۴،
۳ ـ ۶ / ۵ / ۶۶ (پیام به مسلمانان ایران و جهان و زائران بیت الله الحرام)، همان، ج ۲۰، ص ۳۲۶،
۴ ـ ۳ / ۱۲ / ۶۷ (پیام به روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب و ائمه جمعه و جماعات)، همان، ج ۲۱، ص ۲۸۳،
۵ ـ ۱۲ / ۸ / ۵۹ (سخنرانی درجمع دانشجویان مسلمان پیرو خط امام)، همان، ج ۱۳، ص ۳۱۱-۳۱۲،
۶ ـ ۲۶ / ۱۱ / ۵۹ (سخنرانی در جمع مدیران شرکت ملی نفت)، همان، ج ۱۴، ص ۱۱۴،
۷ ـ ۱۲ / ۱ / ۶۰ (پیام هفتمادهای به ملت ایران)، همان، ج ۱۴، ص ۲۵۱،
۸ ـ ۳۱ / ۱ / ۶۰ (سخنرانی در جمع پرسنل صنایع نظامی کشور)، همان، ج ۱۴، ص ۳۰۷ - ۳۰۹،
۹ ـ ۲۴ / ۱۲ / ۶۰ (سخنرانی در جمع کارکنان وزارت امورخارجه و پرسنل هوانیروز)، همان، ج ۱۶، ص ۱۰۴،
۱۰ ـ ۸ / ۳ / ۶۱ (سخنرانی در جمع اعضای ستاد بسیج اقتصادی)، همان، ج ۱۶، ص ۲۷۰،
۱۱ ـ ۹ / ۳ / ۶۱ (سخنرانی در جمع مسئولان وزارت نفت همان)، همان، ج ۱۶، ص ۲۷۶،
۱۲ ـ ۲ / ۱۰ / ۶۱ (سخنرانی در جمع پرسنل گروه تحقیقات صنعتی و دفاعی)، همان، ج ۱۷، ص ۱۷۰ ـ ۱۷۱،
۱۳ ـ ۲۹ / ۴ / ۶۷ (پیام به ملت ایران)، همان، ج ۲۱، ص ۹۶،
۱۴ ـ ۳ / ۱۲ / ۶۷ (پیام به روحانیون، مراجع، مدرسین)، طلاب و ائمه جمعه و جماعات، همان، ج ۲۱، ص ۲۸۳،
۱۵ ـ ۸ / ۷ / ۵۹ (سخنرانی در جمع گروهی از مردم مرزنشین کشور)، همان، ج ۱۳، ص ۲۴۶ ـ ۲۴۷،
۱۶ ـ ۸ / ۷ / ۵۹ (سخنرانی در جمع گروهی از مردم مرزنشین کشور)، همان، ج ۱۳، ص ۲۴۹ ـ ۲۵۰،
۱۷ ـ ۱۴ / ۸ / ۵۹ (سخنرانی در جمع خطیبان مذهبی)، همان، ج ۱۳، ص ۳۳۱،
۱۸ ـ ۳۱ / ۶ / ۶۱ (پیام به ملت ایران)، همان، ج ۱۶، ص ۵۱۸،
۱۹ ـ ۲ / ۱۰ / ۶۱ (سخنرانی در جمع پرسنل گروه تحقیقات صنعتی و دفاعی)، همان، ج ۱۷، ص ۱۷۰،
۲۰ ـ ۲۸ / ۶ /۶۲ (سخنرانی در جمع اعضای کمیته برگزاری مراسم سالگرد جنگ)، همان، ج ۱۸، ص ۱۳۰،
۲۱ ـ ۲۵ / ۵ / ۶۴ (پیام به حجاج و مسلمانان ایران و جهان)، همان، ج ۱۹، ص ۳۳۵،
۲۲ ـ ۳۰ / ۶ / ۶۷ (پیام به هنرمندان و خانواده شهدا)، همان، ج ۲۱، ص ۱۴۵ ـ ۱۴۶،
۲۳ ـ ۳ / ۱۲ / ۶۷ (پیام به روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب و ائمۀ جمعه و جماعات)، همان، ج ۲۱، ص ۲۸۳،
۲۴ ـ ۱۱ / ۹ / ۶۰ (سخنرانی در جمع دانشجویان دانشکده افسری و پرسنل هوانیروز)، همان، ج ۱۵، ص ۴۰۱ ـ ۴۰۲،
۲۵ ـ ۱۲ / ۱ / ۶۱ (پیام به ملت ایران همان)، ج ۱۶، ص ۱۵۶ ـ ۱۵۷،
۲۶ ـ ۲۲ / ۳ / ۶۱ (سخنرانی در جمع فرماندهان نیروی زمینی ارتش)، همان، ج ۱۶، ص ۳۱۳،
۲۷ ـ ۴ / ۲ / ۶۲ (سخنرانی در جمع کارگران، معلمان ومربیان پرورشی)، همان، ج ۱۷، ص ۴۱۵،
۲۸ ـ ۲۸ / ۶ / ۶۲ (سخنرانی در جمع اعضای کمیته برگزاری مراسم سالگرد جنگ)، همان، ج ۱۸، ص ۱۳۱،
۲۹ ـ ۶ / ۵ / ۶۶ (پیام به مسلمانان ایران و جهان و زائران بیت الله الحرام)، همان، ج ۲۰، ص ۳۲۵،
۳۰ ـ ۳ / ۱۲ / ۶۷ (پیام به روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب و ائمۀ جمعه و جماعات)، همان، ج ۲۱، ص ۲۸۳ ـ ۲۸۴،
۳۱ ـ ۸ / ۷ / ۵۹ (سخنرانی در جمع گروهی از مردم مرزنشین کشور) همان، ج ۱۳، ص ۲۴۷،
۳۲ ـ ۸ / ۷ / ۵۹ (سخنرانی در جمع گروهی از مردم مرزنشین کشور) همان، ج ۱۳، ص ۲۴۹ ـ ۲۵۰،
۳۳- ۱۴ / ۸ / ۵۹ سخنرانی در جمع خطیبان مذهبی)، همان، ج ۱۳، ص ۳۲۹،
۳۴- ۲۸ / ۱۲ / ۵۹ (سخنرانی در جمع نمایندگان مجلس شورایاسلامی)، همان، ج ۱۴، ص ۲۰۳،
۳۵- ۱۱ / ۹ / ۶۰ (سخنرانی در جمع دانشجویان دانشکدۀ افسری و پرسنل هوانیروز)، همان، ج ۱۵، ص ۴۰۰ ـ ۴۰۱،
۳۶- ۱۱ / ۹ / ۶۰ (سخنرانی در جمع دانشجویان دانشکدۀ افسری و پرسنل هوانیروز)، همان، ج ۱۵، ص ۴۰۲،
۳۷- ۱۱ / ۹ / ۶۰ (سخنرانی در جمع دانشجویان دانشکدۀ افسری و پرسنل هوانیروز)، همان، ج ۱۵، ص ۴۰۲ ـ ۴۰۳،
۳۸- ۲۲ / ۳ / ۶۱ (سخنرانی در جمع فرماندهان نیروی زمینی ارتش)، همان، ج ۱۶، ص ۳۱۴- ۳۱۵،
۳۹- ۱ / ۱ / ۶۲ (پیام رادیو ـ تلویزیونی به ملت ایران)، همان، ج ۱۷، ص ۳۶۸- ۳۶۹،
۴۰- ۷ / ۳ / ۶۳ (پیام به نمایندگان مجلس)، همان، ج ۱۸، ص ۴۶۹،
۴۱- ۳ / ۱۲ / ۶۴ (پیام به ملت ایران، همان)، ج ۱۹، ص ۴۹۶ ـ ۴۹۷،
۴۲- ۱۹ / ۳ / ۶۵ (سخنرانی در جمع مسئولان نظام)، همان، ج ۲۰، ص ۵۴،
۴۳- ۱۶ / ۱۱ / ۶۵ (پیام به ملت ایران)، همان، ج ۲۰، ص ۱۹۸ ـ۱۹۹،
۴۴- ۶ / ۵ / ۶۶ (پیام به مسلمانان ایران و جهان و زائران بیت الله الحرام)، همان، ج ۲۰، ص ۳۳۲-۳۳۳،
۴۵- ۳ / ۱۲ / ۶۷ (پیام به روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب و ائمه جمعه و جماعات)، همان، ج ۲۱، ص ۲۸۳،
۴۶- ۵ / ۷ / ۵۹ (پیام به علما و مشایخ اهل سنت و نمایندگان مجلس، همان، ج ۱۳، ص ۲۴۴،
۴۷- ۸ / ۷ / ۵۹ (سخنرانی در جمع گروهی از مردم مرزنشین کشور)، همان، ج ۱۳، ص ۲۴۶ ـ۲۴۸،
۴۸- ۱۴ / ۸ / ۵۹ (سخنرانی در جمع خطیبان مذهبی)، همان، ج ۱۳، ص ۳۲۹،
۴۹- ۱۴ / ۸ / ۵۹ (سخنرانی در جمع خطیبان مذهبی)، همان، ج ۱۳، ص ۳۳۱-۳۳۲،
۵۰- ۹ / ۱۱ / ۵۹ (سخنرانی در جمع اقشار مختلف مردم، همان، ج ۱۴، ص ۲۷ ـ۲۸،
۵۱- ۱۲ / ۱ / ۶۰ (پیام هفت مادهای به ملت ایران)، همان، ج ۱۴، ص ۲۵۱،
۵۲- ۱۶ / ۱ / ۶۰ (سخنرانی در جمع اقشار مختلف مردم جنوب تهران)، همان، ج ۱۴، ص ۲۶۳،
۵۳- ۴ / ۱۱ / ۶۰ (سخنرانی در جمع اقشار مختلف مردم)، همان، ج ۱۵، ص ۵۱۶،
۵۴- ۱۲ / ۳ / ۶۱ (پیام به ملت ایران)، همان، ج ۱۶، ص ۲۸۴.
انتهای پیام/ 112