به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، شهید محمد بروجردی در سال ۱۳۳۳ در منطقه «پورد دره گرگی» از توابع شهرستان بروجرد از استان لرستان به دنیا آمد. سرانجام روز اول خرداد ۱۳۶۲ در حالیکه تنها ۲۹ سال سن داشت، پس از سالها مجاهدت و مبارزه، در یکی از مأموریتها که با عدهای دیگر از همرزمانش در جاده مهاباد_نَقَده برای بازدید رفته بود، بر اثر انفجار مین به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در مورد شهید بروجردی چنین فرمودند: «من بروجردی را از یاد نمیبرم و هیچ وقت فراموش نمیکنم. غالبا هر وقت که بحث شهدا پیش میآید، شهید بروجردی جلوی چشم من است.»
شهید بروجردی به تنها چیزی که فکر میکرد، مسئولیت و انجام وظیفه است
«علی اکبری» در کتاب «میرزا محمد، پدر کردستان» که انتشارات «یا زهرا (س)» آن را منتشر کرده است، بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در مورد شهید بروجردی را آورده است. ایشان در مورد شهید بروجردی چنین فرمودند:
«من شهید بروجردی را از اوایل انقلاب میشناختم. اواسط سال ۱۳۵۸، شورای انقلاب مرا مأمور کرد که به سپاه بروم و کارهای آنجا را برعهده بگیرم. وقتی که در جایگاه فرماندهی سپاه قرار گرفتم، برادرانی به من مراجعه کردند و گفتند: «خوب است که بروجردی را اینجا بگذارید.»
ظاهراً در آن زمان در غرب کشور بود. موافقت کردم و او را به آنجا فرستادم. در طول دو یا سه سال، نقش شهید بروجردی در اشتغالات گوناگون و مأموریتهای مختلف سپاه نقش داشت.
در سالهای ۶۰، ۶۱ که ضدانقلاب حضور فعالی در غرب داشت و برای مردم آنجا واقعاً مشکل ایجاد کرده بود، حضور ایشان بسیار فعال و گرهگشا بود. آن چیزی که من از شهید بروجردی احساس میکردم و چیزی که باعث شد یک احترام عمیقی از او در دلم بهوجود آورد، این بود که دیدم این برادر با کمال متانت و نجابت به تنها چیزی که فکر میکند، مسئولیت و انجام وظیفه است.
برخی با احساسات شخصی و گروهی فکر میکردند، وقتی که با یک نفر موافق هستند، او را تقویت کرده و کسانی را که با آنها مخالف هستند، تضعیف میکنند، اما در مورد شهید بروجردی بههیچ وجه اینطور نبود.
او هیچگونه حرکتی که آدم احساس کند که در آن کارشکنی یا مخالفتی هست، انجام نمیداد و این علاقه مرا به این شهید عزیز بیشتر کرد. روحیه آرامش و نداشتن حالت ستیزهجویی با دوستان، گذشت و حلم در مقابل کسانی که تعارضهای کاری با او داشتند، نشانه روح عرفانی آن شهید بود. چهره او را باید بازسازی کرد. آن صورت نجیب و سالم، آن آدم کمحرف، پرکار و مؤمن.»
در کتاب «میرزا محمد، پدر کردستان» که خاطراتی از شهید محمد بروجردی است و علی اکبری آنها را گردآوری کرده و انتشارات «یازهرا (س)» آنها را منتشر کرده است، دو وصیتنامه از شهید بروجردی آمده است. اینها را در زیر ببینید:
«بسمه تعالی
این وصیتنامه را در حالی مینویسم که فردایش عازم سنندج هستم. با توجه به اینکه چندین بار در عملیات شرکت کرده بودم و ضرورت نوشتن وصیتنامه را حس کرده بودم، ولی هم فرصت نداشتم و هم اهمیت نمیدادم، ولی نمیدانم چرا حس کردم که صرفاً اگر ننویسم، گناهی مرتکب شدهام؛ لذا بدینوسیله وصیتنامه خود را در مورد خانواده و برادران آشنا مینویسم.
با توجه به اینکه حدوداً شش سال است وارد مبارزات سیاسی و نظامی شدهام و به همین خاطر نسبت به خانواده ام رسیدگی نکردهام. بهخصوص همسر و فرزندانم و از همین وضع همیشه احساس ناراحتی میکردم و هیچ وقت هم نتوانستم خود را قانع کنم که مسئولیت را رها کنم؛ بدینوسیله از همه آنها معذرت میخواهم و طلب بخشش دارم از حقی که به گردن من داشتهاند و من نتوانستم این حق را ادا کنم، ولی این اطمینان را به خانوادهام میدهم که هرگز از ذهن من خارج نشدهاند و فکر نکنند که نسبت به آنها بیتفاوت بودهام، ولی مسئولیتها سنگینتر بود. درخواستی که از همسرم دارم، این است که فرزندانم را خوب تربیت کند و آنها را نسبت به اسلام، دلسوز بار آورد.
از مادرم درخواست بخشش دارم؛ زیرا از دست من ناراحتیها دیده و هیچ وقت این فرصت پیش نیامد که بتوانم به ایشان رسیدگی لازم را بکنم و از کلیه برادران و خواهران که من را میشناسند، درخواست دارم که برای من از خدا طلب بخشش کنند.
احساس میکنم بار گناهان و خطاها بر دوشم سنگینی میکند. شاید بهخاطر حرمت دعای مؤمنین، خداوند از تقصیراتم بگذرد. بهخصوص دعای آن کسانی که پاسدارند و به جبهه میروند.
از کسانی که در جزئیات زندگی من بوده و با من برخورد داشتهاند، درخواست دارم برادرانی که از من بد دیدهاند، درگذرند و یا اگر کسی را سراغ دارند که از من بد دیده، نزدش بروند و از او رضایت بگیرند و دیگر اینکه مقاومت را فراموش نکنند که خداوند تبارک و تعالی بار سنگین انقلاب اسلامی را بر دوش ملت مسلمان ایران گذاشته است و ما را در آزمایش عظیم قرار داده است.
این را شهیدان بسیاری بهخصوص در این چند سال اخیر به در و دیوار ایران نوشتهاند و اگر مقاومتهای آنان نباشد، همانطور که امام فرمودند، بیم آن میرود که زحمات شهدا به هدر رود و اگرچه آنها به سعادت رسیدند، این ما هستیم که آزمایش میشویم و دیگر اینکه با تجربهای که ما از صدر اسلام داریم که بهخاطر عدم آگاهی مسلمین درس عبرت باشد، بادقت، کلمات این روح خدا را که خط او خط رسول خداست، دقت کنند.
وجود امام، امروز برای ما معیار است. راه او، راه سعادت و انحراف از راهش خسران دنیا و آخرت است و من با تمام وجود این اعتقاد را دارم که شناخت و مبارزه با جریانهایی که بین مسلمین سعی در به انجراف کشیدن انقلاب از خط اصیل و مکتبی آن را دارند، به مراتب حساستر و سختتر از مبارزه با رژیم صدام و آمریکاست.
وصیتم به برادران این است که سعی کنند توده مردم را که عاشق انقلاب هستند، از نظر اعتقادی و سیاسی آماده کنند که بتوانند کادرهای صادق انقلاب را شناسایی کنند و عناصری که جریانهای انحرافی دارند، بشناسند که شناخت مردم در تداوم انقلاب، حیاتی است.
والسلام
محمد بروجردی»
دومین وصیتنامه شهید بروجردی به شرح زیر است:
هرکس این وصیتنامه را میخواند، برای من طلب آمرزش کند
«بسمه تعالی
پس از حمد خدا و طلب استغفار از او که برگشت همه بهسوی اوست و درود بر محمد و آل او و درود بر امام امت و درود بر همه شهیدان تاریخ، از همه برادرانی که در طول عمرم با آنها تماس داشتهام، طلب آمرزش میکنم.
هرکس که این وصیتنامه را میخواند، برای من طلب آمرزش کند؛ زیرا من از این دنیای ناگوار با بار خالی میروم و بعد از من، همسرم سرپرستی خانواده را برعهده دارد و حقوق و مقدار ارثی که دارم، به او میرسد.
به غیر از مبلغ هفت هزار ریال (۷۰۰ تومان) که باید به مادرم بدهد و در صورت فوت همسرم، برادر کوچکترم، عبدالمحمد، سرپرستی دو فرزندم را بهعهده میگیرد و از اینکه نتوانتسهام برای خانواده بهطور کلی مثبت باشم، از همه پوزش میطلبم و طلب آمرزش میکنم.
والسلام
محمد بروجردی»
انتهای پیام/ 118