به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، وقتی سخن از قیام امام خمینی (ره) به میان میآید، معمولاً ذهنها به این سمت میرود که امام خمینی (ره) علیه یک حکومت شورید و آن را بر هم زد؛ اما باید توجه کرد که قیام ۱۵ خرداد ابعاد گستردهتری داشت و اساساً امام خمینی (ره) یک چهارچوب فکری جدید را برای مردم ایران احیا کرد. در اینباره حجتالاسلام «سیدسجاد ایزدهی» پژوهشگر تاریخ معاصر و عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه مقابل ما به گفتوگو نشست.
ایجاد یک گفتمان جدید توسط حضرت امام (ره)
ایزدهی در ابتدا گفت: چیزی که امام خمینی به ارمغان آورد، یک گفتمان جدید در کشور بود. وقتی از گفتمان صحبت میکنیم یعنی مجموعهای از مبانی، روش، کارکرد و اصول جدید که یک ساختار عظیم و روایت جدیدی را خلق کردهاند. این گفتمان طبیعتاً دارای یک سری ویژگیهای درونی بوده و در مقابل هم دارای یک سری خوانشها و گفتمانهای رقیب بیرونی است.
قیام «له» و قیام «علیه»
وی افزود: قیام امام در دو ساحت قابل بررسی است؛ قیام «له» و قیام «علیه». به عبارت دیگر باید تبیین شود امام برای کنار زدن چه چیزی و در مقابل احقاق چه رویکردی دست به یک حرکت عظیم مثل قیام ۱۵ خرداد زد؟ که هر کدام از این دو ساحت در دو بخش قابل تجزیه و تحلیل هستند. در ارتباط با قیام «علیه» امام خمینی ضد استبداد پهلوی و نفوذ خارجی و بیگانه در کشور شورید و آن را کنار زد. همینطور در دید کلان و بزرگتر حضرت امام علیه طاغوت قیام کرد؛ یعنی چیزی را کنار زد که حاکمیت خدا نبود.
جمهوری اسلامی به مثابه مقدمه تمدن نوین دین اسلام
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: در بخش قیام «له» حضرت امام در بُعد خرد برای به جریان انداختن دین و شریعت در کشور ایران تلاش کردند که نتیجه آن شد جمهوری اسلامی ایران. در دید کلان نهضت امام خمینی در پی ایجاد حکومت اسلامی و رویکرد حداکثری به سیاست و اجتماع اسلامی بود تا هم زمینهسازی برای ظهور حضرت حجت باشد و هم آغازی برای ایجاد تمدن اسلامی. با آنچه گذشت میتوان گفت در دو سطح قیام علیه و قیام له، نهضت امام و حرکت عظیم ایشان هم جنبه خرد و ملی دارد هم جنبه کلان و جهانی.
قیام ۱۵ خرداد پروژه است یا پروسه؟
او اشاره کرد: در چنین دیدی پیام قیام و انقلاب ایران محدود به جغرافیای این کشور نیست؛ همانطور که حضرت رسول وقتی علیه ظالمین مکه شورید و قیام کرد، پیامش محدود به عربستان آن زمان نبود، بلکه جنبه جهانی داشت. اگر ما قیام امام خمینی را تنها در محدود ایران تفسیر و تبیین کنیم در اصل، ظرفیت عظیم این حرکت را محدود ساختهایم. این در حالی است که در نگرش امام، انقلاب یک پروژه نبود که با تحقق در ایران به پایان رسیده باشد و حال باید آن را اداره کنیم؛ بلکه انقلاب یک پروسه و سیر تدریجی است که همواره ادامه دارد و تا تحقق کامل آن در جهان باز نمیایستد.
لاالهالاالله، جوهره قیام امام خمینی بود
ایزدهی گفت: در شناخت گفتمان حضرت امام خمینی، فهم کُنه و جوهره قیام ایشان بسیار اهمیت دارد؛ چرا که ما از طرفی میتوانیم بدین وسیله ارتباط قیام را با اجزای مختلف بسنجیم و از طرفی گفتمانها و روایتهای رقیب را هم شناسایی کنیم. من اگر بخواهم گفتمان ایشان را به شکل مختصر بیان کنم، باید بگویم که روایت امام همان شعار معروف «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» است که در اینجا استقلال و آزادی، جنبه قیام علیه را دارند و جمهوری اسلامی نیز ساحت قیام له در گفتمان حضرت امام است. مثال دیگر این وجه از گفتمان را میتوان در عبارت لاالهالاالله جستوجو کرد که از طرفی ما نفی طاغوت میکنیم و از طرفی در پی احقاق حاکمیت الله و خداوند هستیم.
طاغوت بین اسلام تحجر و اسلام انقلاب
وی افزود: در رویکرد اسلام حداقلی وقتی صحبت از لاالهالاالله میشود آنها این عبارت را در حد یک رویکرد عبادی تقلیل میدهند و تنها منظور خود از طاغوت را ابلیس میدانند؛ در صورتی که در رویکرد انقلابی و اسلام حداکثری، طاغوت منحصر در ابلیس نیست؛ چرا که ابلیس به شکل تعیین یافته در جامعه حضور ندارد، بلکه منظور نفی مظاهر ابلیس است که میشود طاغوتهای زمینی.
این استاد مطالعات سیاست دینی بیان کرد: اگر ما کُنه قیام حضرت امام خمینی را مقوله حاکمیت الله بدانیم که در زمان عصر غیبت توسط فقهای جامعالشرایط به مثابه نائبان امام زمان تحقق پیدا میکند، در برابر آن باید گفت دارای دو گفتمان رقیب هستیم. اولین گفتمان رقیب، کسانی هستند که در برابر رویکرد توحیدی و معنوی حضرت امام ایستادهاند و با انگارههای مدرن شده و الحادی خود به هیچ روی حاضر به پذیرفتن حاکمیت اسلام و حاکمیت خداوند نبودند. در کنار این گفتمان، اسلام حداقلی وجود دارد که با تقلیل دادن دین به انجام مناسک و عبادات فردی در عصر غیبت نمیتواند رویکرد حداکثری انقلابی را بپذیرد.
وحدت شوم تجدد و تحجر
وی اقزود: هر دوی این دو گفتمان رقیب مثل دو لبه قیچی هستند که تجدد و تحجر نام دارند و برای پاره کردن رشتههای انقلاب اسلامی و اسلام ناب محمدی اقدام میکنند. چنانکه شاهد بودیم در دوران قبل از انقلاب و پس از انقلاب چه خوانش اسلام حداقلی در خارج و چه در داخل کشور با جریان تجدد و استعمار غربی همراه شده و در مقابل نظامی قرار گرفتند که میخواست احکام شریعت الهی را در جامعه و به تبع آن در جهان به اجرا درآورد. همراهی و همگامی اسلام تحجر و اسلام تجدد در ایران یکی از جدیترین دشمنیها با اسلام انقلابی و الهیات امام خمینی است.
احیای اسلام
ایزدهی گفت: منطق حضرت امام (رحمت الله علیه) توحید بود؛ یعنی گسترش مقوله اطاعت از خداوند و پذیرش ربوبیت او در تمام عرصههای زندگی فردی و اجتماعی. اسلام امام خمینی اسلام مجدد است؛ یعنی در عصر حاضر توانست اسلام را بار دیگر تجدید و احیا کند و با رویکرد حداکثری و با محوریت منطق توحید الهی به عنوان روش همه جانبه در عرصه اجتماعی جهانی حاضر شد. برای همین تمام آزادگان میتوانند با این انقلاب و این نهضت عظیم ارتباط برقرار کنند. بدین شکل اسلام از سوی امام خمینی در برابر تجدد و تحجر میایستد.
او در انتها بیان کرد: از طرفی بسط این گفتمان محتاج ایجاد یک تمدن عظیم است. همانطور که امروز میبینیم غرب توانست مبانی خویش را در قالبهای مختلف بشری عرضه کند و تمدنی را باز نماید که سبک زندگی، معرفت شناسی و روش شناسی مدرن را برای بشر به ارمغان آورده است و ما نیز اگر میخواهیم در بهار بایستیم، ناگزیریم که بتوانیم یک تمدن عظیم را خلق کنیم.
منبع: فارس
انتهای پیام/ ۱۳۴