دفاع‌پرس گزارش می‌دهد؛

شهادت آقازاده ایتالیایی برای دفاع از اسلام/ ترس صهیونیزم جهانی از الگو شدن «ادواردو آنیلی»

شهید «ادواردو آنیلی» تنها وارث میلیاردر مشهور جوآنی آنیلی بود که بعد از مسلمان و شیعه شدن بخاطر اعتقادات مذهبی‌اش زندگی سختی را گذراند و سرانجام برای اینکه ارثیه کلان پدر به دست او نرسد به طرز مشکوکی به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۹۵۱۳۶
تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۴:۲۴ - 09June 2023

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، اسلام از بدو پیدایش و ابلاغ رسالت، همواره مورد بغض و کینه زرمداران زورمند بوده است. در طول تاریخ اسلام حقیقی خاری در چشم ظالمین و استخوانی در گلوی استعمارگران بود تا جایی که نه تنها امامان شیعه را به عنوان پیشروان اسلام ناب، شهید کردند، بلکه هر کس از پیروان آن‌ها که موثر بوده و می‌توانسته به عنوان یک لنگرگاه در میان جامعه مسلمین ظهور و بروز کند را هم به شهادت رساندند.

با همه سختی‌هایی و بلایایی که به مسلمین و خصوصا شیعیان تحمیل شده و کم و بیش از آن‌ها خبر داریم، در طول این ۱۴۰۰ سال، اسلام با سرعتی بالا نسبت به دیگر ادیان در میان مردم جهان هم جای خود را باز کرده و هم با وجود همه جوسازی‌ها و فرقه‌سازی‌ها برای تخریب وجهه اسلام، افراد بسیاری را به سوی خود جلب کرده است.

بسیاری از افراد مهم و اثرگذار در کشور‌های مختلف به دلیل گرایش به اسلام و پیروی از سیره ظلم‌ستیزی و استکبارستیزی آن مورد غضب هژمونی غرب قرار گرفتند که بعضا هم به صورت مشکوک کشته شدند. از جمله این افراد می‌توان به «ادواردو آنیلی» اشاره کرد. او زاده نهم ژوئن ۱۹۵۴ و درگذشته ۱۵ نوامبر ۲۰۰۰، فرزند «جیانی آنیلی» و «مارلا کاراچولو دی کاستانیتو» بود و زمانی که در نیویورک زندگی می‌کرد به اسلام گروید و همچون مصعب بن عمیر، آقازاده مشهور صدر اسلام که اسلام را بر ثروت و قدرت خانوادگی‌اش ترجیح داد تا به مقام شهادت رسید، نهایتا به دلیل دفاع از اسلام و تقابل با سیاست‌های ظالمانه استکبار جهانی و صهیونیزم به طرز مشکوکی شهادت رسید.

شهادت آقازاده ایتالیایی برای دفاع از اسلام/ ترس صهیونیزم جهانی از الگو شدن «ادواردو آنیلی»

* ثروت بسیار، پاشنه آشیل خاندان آنیلی

پدر او مالک کارخانجات اتومبیل‌سازی فیات، فراری، لامبورگینی، لانچیا، آلفارمو و آیوکو، به همراه چندین کارخانه تولید قطعات صنعتی، چند بانک خصوصی، شرکت‌های طراحی مد و لباس، روزنامه‌های پرتیراژ «لاستامپا» و «کوریره دلاسرا»، باشگاه اتومبیل‌رانی فراری و باشگاه فوتبال یوونتوس بود. علاوه بر این‌ها، چندین شرکت ساختمان‌سازی، راه‌سازی، تولید لوازم پزشکی و هلیکوپترسازی هم وجود دارد که خانواده آنیلی جزو سهام‌داران اصلی آن‌ها هستند. میزان ثروت و نفوذ خانواده آنیلی به حدی است که رسانه‌های ایتالیا از آن‌ها به عنوان «خاندان پادشاهی ایتالیا» نام می‌برند. کارشناسان اقتصادی درآمد سالانه خانواده آنیلی را بالغ بر ۶۰ میلیارد دلار تخمین می‌زنند که چند برابر درآمد نفتی جمهوری اسلامی ایران است.

مادر ادواردو نیز یکی از نوادگان خاندان اصیل «کاراچولو» و خواهر «کارلو کاراچولو» مؤسس و صاحب امتیاز گروه رسانه‌ای «اسپرسو» غول رسانه‌ای ایتالیا بود. «جیانی آنیلی» از ازدواج با «مارلا» صاحب یک دختر به نام «مارگریتا» نیز شده بود. مارگریتا در اولین ازدواج خود با «آلن الکان» از نوادگان خاندان مشهور و سرمایه‌دار یهودی الکان، رمان‌نویس و فعال رسانه‌ای، پسر «ژان پل الکان» بانکدار، سرمایه‌دار و مدیر سابق شرکت تولید کالا‌های لوکس «کریستین دیور اس. آ» و همچنین رئیس انجمن مرکزی اسرائیلیان فرانسه وصلت کرد و حاصل این پیوند دو پسر به نام‌های «جان الکان» و «لاپو الکان» و یک دختر به نام «جینورا الکان» بود.

علیرغم اینکه طبیعتاً ادواردو، به عنوان تنها پسر جیانی آنیلی، وارث ثروت خانواده آنیلی به حساب می‌آمد، اما بی‌اهمیتی ثروت خاندان آنیلی برای ادواردو و تمایلش به اسلام، موجب شد تا پدرش حاضر نشود میراث خانواده را به او بسپارد و برای آنکه ادواردو را به دلیل مسلمان شدن از ارث محروم کنند، سعی زیادی در دیوانه جلوه دادن وی داشتند. به همین منظور وی را در بیمارستانی روانی بستری کردند که به گفته خود ادواردو، همه کارکنان آن یهودی بودند که ادواردو به خاطر ترس از شستشوی مغزی در آن تیمارستان سعی کرد تا از آنجا فرار کند؛ با این وصف خانواده آنیلی، «جیووانی آلبرتو آنیلی» (پسر عموی ادواردو) را به عنوان میراث‌دار مجموعه فیات اعلام کرد و تنها بخشی که به ادواردو سپرده بود مدیریت باشگاه یوونتوس در یک بازه زمانی کوتاه در سال ۱۹۸۶ بود؛ از طرفی هدف اصلی یهودیان نیز در وصلت با خانواده آنیلی تلاش برای تصاحب اموال میلیاردی این خانواده بود به همین دلیل خواهر ادواردو به عقد یک خبرنگار یهودی به نام الکان درآمد، که این ازدواج با وجود چند فرزند به طلاق می‌انجامد و سپس خواهر ادواردو با یک مسیحی ازدواج می‌کند و از این‎جا به بعد، یک نوع رقابت بین یهودیت و مسیحیت در مورد فرزندان خواهر ادواردو به‎وجود می‎آید.

در میان این رقابت‌ها برای تصاحب ثروت خاندان آنیلی، خبر مرگ پسرعموی ادواردو بر اثر سرطان ناشناخته‎ای می‌پیچد. این مرگ نیز از مرگ‌های مشکوک خانواده آنیلی بود چرا که اگر وی به عنوان وارث اموال آنیلی زنده می‌ماند، مدیریت این ثروت عظیم به یک مسیحی تعلق می‌گرفت و این خلاف خواسته یهودیان بود.

ادواردو در بیان خاطراتش پیرامون چگونگی مسلمان شدنش می‌گوید: «در نیویورک که بودم یک روز در کتابخانه قدم می‌زدم و کتاب‌ها را نگاه می‌کردم که چشمم افتاد به قرآن. کنجکاو شدم که ببینم در قرآن چه چیزی آمده است. آن را برداشتم و شروع کردم به ورق زدن و آیاتش را به انگلیسی خواندم، احساس کردم که این کلمات، کلماتی نورانی هستند و نمی‌توانند گفته بشر باشند. خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم، آن را امانت گرفتم و بیشتر مطالعه کردم و احساس کردم که آن را می‌فهمم و قبول دارم.»

* مزاحمت‌های صهیونیزم جهانی در پی شیعه شدن ادواردو

«اولین آشنایی ادواردو با تشیع و انقلاب اسلامی ایران، از طریق یکی از مصاحبه‌های «محمدحسن قدیری ابیانه» (رایزن مطبوعاتی سفارت ایران در ایتالیا بین سال‌های ۵۸ تا ۶۱) و از طریق تلویزیون ایتالیا بود و پس از آن برای دیدار با وی به سفارت مراجعه می‌کند و پیوند دوستی بین آن‌ها ایجاد می‌شود. آنیلی پس از ملاقات و گفتگو با «قدیری ابیانه» شیعه می‌شود و نامش را به «مهدی» تغییر می‌دهد.»

با گرایش ادواردو به اسلام شیعی، مزاحمت‌ها و دردسر‌های جبهه استکبار و صهیونیزم برای او آغاز شد «به طوری‌که همواره نگران سوءقصد از سوی صهیونیست‌ها بود و به قدیری ابیانه گفته بود که آن‌ها او را به خاطر اسلام آوردنش خواهند کشت و قتل او را به خود کشی، حادثه غیر مترقبه یا بیماری نسبت خواهند داد، اما تصور می‌کرد که تا پدرش زنده است او نیز از قتل مصون است.»

شهادت آقازاده ایتالیایی برای دفاع از اسلام/ ترس صهیونیزم جهانی از الگو شدن «ادواردو آنیلی»

با شهادت ادواردو، سهم او از ارث پدر و مادر پیرش، تماما به تنها خواهرش مارگریتا خواهد رسید و با توجه به اینکه خواهر او هفت فرزند از دو شوهر دارد، این ارث بین آن‌ها تقسیم خواهد شد.

او گهگاه در مصاحبه‌هایش علیه سیاست‌های کاپیتالیستی یا کارخانه فیات حرف می‌زد و در مقابل از طبقات ضعیف جامعه حمایت می‌کرد و حتی عدم تمایل خود را برای به ارث بردن مجموعه فیات بیان می‌داشت و در عوض علاقه خود را در ادامه مطالعاتش در زمینه ادیان و خداشناسی اعلام کرده بود.

«بلیندا راچمن» یکی از هم دانشگاهی‌های او می‌گوید: «ادواردو مغرور و خودشیفته نبود. مادرش از یک خانواده سلطنتى و پدرش یکى از موفق‌ترین و پولدارترین سوداگران جهان بود در حقیقت ادواردو شاهزاده ایتالیا بود، اما در طرز تفکر و برخوردش نشانى از خود برتر بینى اى که معمولا در انسانهاى پولدار وجود دارد به چشم نمی‌آمد. ادواردو دوستان صمیمى و نزدیک نداشت. آدم سر به راهى بود. بسیار بسیار شوخ طبع و نکته سنج بود. هیچ زمانى را در زندگیم به خاطر ندارم که به اندازه وقتى با ادواردو بودم از ته دل خندیده باشم. بسیار بذله گو و باهوش و در عین حال آرام بود، اکثر اوقات آرام و ساکت بود.»

* یکی از شاخصه‌های مهم شخصیت آنیلی حمایت از مظلومین و کودکان فلسطینی بود

قدیری ابیانه در گفت‌وگویی با خبرگزاری قدس درباره شخصیت شهید «ادواردو (مهدی) آنیلی» اظهار داشت: «ادواردو شخصیتی کاملا ضد صهیونیستی و ضد استعماری داشت. همواره حامی فلسطینی‌ها بود و از حقوق ازدست‌رفته آن‌ها دفاع می‌کرد. آنقدر نسبت به فلسطین و کشتار مظلومانه فلسطینی‌ها دغدغه‌مند بود که گاهی به سران کشور‌ها و روسای جمهور و صاحبان مقام کشور‌های مختلف تلفن می‌زد و و یا اگر می‌توانست به ملاقات حضوری آنان می‌رفت و تاکید می‌کرد که در مسئله فلسطین همدل شوید و جلوی کشتار فلسطینی‌ها را بگیرید. یکبار پیش من آمد و از دغدغه‌هایش در مورد فلسطین گفت و ابراز کرد که همواره دوست دارد حامی حقوق فلسطینی‌ها باشد و در این زمینه فعالیت کند. من به او گفتم که تو با این کار داری شهادت خودت را جلو می‌اندازی و بهتر است تا رسیدن زمان مناسب اقدام نکنی، او پاسخ تامل‌برانگیزی به من داد و گفت که من نمی‌توانم شاهد کشتار مظلومانه فلسطینی‌ها باشم و کاری نکنم؛ اگر کاری نکنم فردای قیامت جواب خدا را چه بدهم.»

شهید آنیلی پس از پی بردن به حقانیت اسلام از هیچ کوششی جهت تقابل با اسلام‌ستیزی و اسلام‌هراسی دریغ نکرد و دفاع از اسلام و تلاش برای جذب افراد دیگر به حقیقت اسلام، از جمله فعالیت‌های وی بود تا آنجا که به گفته قدیری‌ابیانه «زمانی یک ناشر ایتالیایی میخواست کتابی از سلمان رشدی که در آن به اسلام و مقدسات اسلامی توهین شده بود را به چاپ برساند. ادواردو به سراغ این ناشر ایتالیایی رفت؛ ابتدا این ناشر فکر می‌کرد که ادواردو برای حمایت از چاپ آن اثر نزد وی رفته، اما ادواردو بدون آنکه به آن ناشر بگوید مسلمان است، سعی کرد او را از تصمیمش منصرف کند لذا توصیه کرد که با چاپ این کتاب زمینه اهانت به مقدسات اسلامی را فراهم نکند. بعد‌ها که روزنامه‌ای در مورد اعدام سلمان رشدی با وی مصاحبه کرده بود، او با دفاع از حکم امام خمینی (ره) گفته بود که در جایی که دفاع از حق مطرح است، لازم است تا با کسی که قصد منحرف کردن افکار عمومی را دارد و متجاوز است، برخورد کرد و کسی نباید به خود اجازه توهین به مقدسات اسلامی را بدهد.»

شهید آنیلی در تبلیغ اسلام بی‌واهمه بود و باوجود اینکه خود از اشراف ایتالیا بود و صهیونیزم نیز در این کشور نفوذ بسیاری دارد، حتی از دعوت برخی اطرافیان خود به اسلام نیز ابایی نداشت و «از هر فرصتی برای تبلیغ اسلام بین دوستانش استفاده می‌کرد تا جایی که با تلاش و راهنمایی او، دوست نزدیکش «کنت لوکا گائتانی لاواتلی» پسر سلطان شراب ایتالیا، مسلمان شد و عجیب اینکه سرنوشتشان با هم شبیه بود و هر دو به طرز مشکوکی به شهادت رسیدند.

شهادت آقازاده ایتالیایی برای دفاع از اسلام/ ترس صهیونیزم جهانی از الگو شدن «ادواردو آنیلی»
«کنت لوکا گائتانی لاواتلی» دوست شهید «ادواردو آنیلی»

ادواردو پس از آشنایی با قدیری ابیانه و مسلمان شدنش، چند بار به ایران سفر کرده که در این سفر‌ها به زیارت حضرت علی ابن موسی رضا (ع) مشرف می‌شود و در تاریخ هفتم فروردین ۱۳۶۰ در نماز جمعه تهران به امامت آیت‌الله خامنه‌ای شرکت می‌کند و با بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران دیدار کرده و حضرت امام (ره) پیشانی ادواردو را می‌بوسند.

* نامه ادواردو آنیلی به فرانسوا میتران، رئیس جمهور فرانسه

با نگاه به نامه شهید آنیلی به رییس جمهور فرانسه می‌توان به عمق بینش و درک سیاسی این شهید نسبت به رویداد‌های جهان و منطقه پی برد. بینشی که جامعه صهیونیست را به هراس افکنده بود تا دسیسه شهادتش را رقم بزنند.

«رئیس جمهور محترم، اقای فرانسوا میتران

با آرزوی سلامتی برای شما و خانواده محترم! مایلم در کمال احترام در مورد مساله یوگسلاوی مزاحم شما شوم. دیروز از شبکه‌های تلویزیونی ایتالیا فیلم زیبا و پر معنی «سارایوو» پخش شد، فیلمی که مورد حمایت وزیر فرهنگ شما بود. طبق نظریه ژنرال موریلون (Morillon)، چنین استنباط می‌شود که بحران یوگسلاوی، بعد از دخالت اروپای غربی که می‌خواست به طور مستقیم در صحنه سیاسی یوگسلاوی وارد شود و به هر قیمتی «کرواسی» و بعد «اسلوونی» را به عنوان جمهوری‌های مستقل به رسمیت بشناسد، جهش سریعی داشته است – اگر نخواهیم بگوییم این دخالت مخرب بوده – (مانند این که روی آتش بنزین بریزیم).

چرا اروپای غربی چنین میخواست؟ در پاسخ به این سؤال باید توجه داشت که اگر مصیبت «سارایوو» ادامه دارد، به این دلیل نیست که «سارایوو» و یا یوگسلاوی مقصر است، بلکه کلا و دقیقا مقصر اصلی اروپای غربی است که هنوز قربانی سیاست خارجه‌ای است که بشر را در نظر ندارد و به امپریالیسم بی اساس رایج در قرن ۱۹ می‌اندیشد. آن چه امروزه در سارایوو روی می‌دهد شکست سارایوو، بوسنی و یا یوگسلاوی نیست، بلکه اروپا است که در واقع شکست خورده است. همین اروپای متحد با سیاست مردمی‌اش؛ اروپاست که در مقابل همه دنیا شکست می‌خورد. وحشیگری‌هایی که در بوسنی اتفاق می‌افتد، اگر بدتر نباشد، کما بیش شبیه اتقافاتی است که در رژیم نازی‌ها افتاده است. به رسمیت شناختن کرواسی از جان گشئر وزیر امور خارجه آلمان، که محصول دیدگاه سیاست خارجی امپریالیستی است، شاهدی بر این ماجراست، کرواسی همیشه برای آلمان راه آبی مناسبی به دریا بوده و از سال‌ها پیش (در زمان رژیم نازی) همیشه کرواسی رابطه خوبی با المان داشته است.

متاسفانه راه آلمان را اول ایتالیا، سپس واتیکان و سپس تمام اروپای غربی ادامه دادند. حال می‌بینیم دولت جان میجر در انگلستان چه می‌کند؟ انگلیس هر روز که می‌گذرد، بیشتر ناتوانی خود را در داشتن یک سیاست خارجی مدافع حقوق انسان، از خود نشان می‌دهد. او در اسارت دیدگاه‌های سطحی است که به عنوان یک دیدگاه ژئواستراتژیک به او می‌گوید:
«هر قدر زن و مرد و کودک کشته شوند و اردوگاه‌های اسرا بر پا شود، مهم نیست. مساله مهم این است که جلوی پیشرفت اسلام گرفته شود»

بی معنی است اگر به دولت لرد میجر بگوییم این جا سخن از مذهب و دین نیست، بلکه صحبت از اصالت بشری است. آن‌ها ترجیح می‌دهند مسئولیت وقت کشی را به لرد اون (Owen) بسپارند تا طرح صلح بیهوده و سطحی را به پیش ببرند. این در حالیست که دو روز پیش به ملاقات نویسنده «آیات شیطانی» رفتند. گویی او نویسنده انجیل رهایی بخش آن‌هاست که آن هم به نوبه خود در بیانیه استقلال امریکایی‌ها مورد اهانت قرار گرفته است. چون آن‌ها اعتقاد به احکام الهی دارند و کیفر ابدی را چنان چه در سروده آمده است می‌پذیرند.

آقای رئیس جمهور محترم! اجازه دهید در الجزایر انتخابات آزاد برگزار شود و نتیجه آن هر چه باشد، واهمه‌ای نداشته باشید، به تراژدی انسانی که در بوسنی اتفاق می‌افتد، بنگرید که هیچ ربطی به مساله ادیان ندارد با رهبران بزرگ مذهبی جهان مسأله را در میان بگذارید. برای شما آرزوی خیر و سلامتی دارم. خداوند همیشه همراه شما و کشور شما باشد.

با احترام فراوان – ادواردو آنیلی ۱۲ مه»

* شهادت ادورادو به دست صهیونیست‌ها

در ۱۵ نوامبر ۲۰۰۰ (۲۴ آبان ۱۳۷۹) پیکر بی جان ادواردو در بزرگراه تورینو - ساوونا زیر پل «ژنرال فرانکو رومانو» پیدا شد. از آن جا که خودروی او روی پل در بالای محل پیدا شدن پیکرش پارک شده بود ظاهر قضیه نشان می‌داد که وی از روی پل به پایین پرت شده است و مقامات قضایی علت مرگ او را خودکشی اعلام کردند.

در سال ۲۰۰۹ در ایتالیا کتابی دربارهٔ مرگ ادواردو آنیلی به قلم روزنامه‌نگار و نویسنده ایتالیایی، جیوزپه پوپو، منتشر شد که مرگ ادواردو را قتل دانست، و نوشت: هیچ‌کس وی را ندیده است که از روی پلی که بر روی بزرگراهی که در هر لحظه خودرو‌های فراوانی از روی آن می‌گذرد، به پایین بپرد. ضمناً در آن زمان ادواردو می‌لنگیده‌است، و از عصا استفاده می‌کرد و حداقل دو دقیقه طول می‌کشیده که از دیواره بزرگراه بالا برود و خود را پایین بیندازد، و این احتمال دیده شدن را بالا می‌برد. ضمناً دیده شده که وی کمربند و بند کفشش بسته بوده، با وجودی که از هشتاد متری به پایین پرت شده‌است. آنچه شک‌ها را بیشتر می‌کند، این است که وی را سریعاً به خاک سپرده‌اند، بدون این‌که کالبدشکافی انجام دهند. نویسنده کتاب بیان می‌دارد که از سه منبع مختلف اطلاعاتی به دست آمده‌است که چند هفته پیش از مرگ، از وی خواسته‌اند که سندی را امضا کند که طبق آن از همه حقوق خود در کارخانه فیات را در عوض مقادیر فراوانی پول و دارایی دست بردارد، ولی ادواردو آن را نپذیرفته‌است.

منابع

خبرگزاری تسنیم

خبرگزاری قدس

سایت طرفداری

انتهای پیام/ 112

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار