گروه حماسه و جهاد دفاعپرس ـ سیده فاطمه سادات کیایی؛ هنوز هم برای من و احتمالا خیلیها که در حوزه دفاع مقدس و خاطرات شهدا مطالعات زیادی داشته و یا علاقهمند هستند جای کتابهای نیمه پنهان ماه را نمیگیرد.
روایتی کوتاه از زبان فرماندهان شهید که با قلم شیوا و روان مهمترین نکات زندگی را به زیباترین وجه بازگو کرد و جلوههایی از زندگی را به نمایش گذاشت که اکنون بعد از سالها از اولین چاپ کتاب هنوز هم در ذهن خوانندگانش به روشنی یاد میشود.
من بیش از هر کلام و کتاب و روایت دیگر، چمران را با روایت غاده، همسر لبنانیاش از او شناختم. زیباترین وجهه شهید از نظر من همان برخوردهای عاطفی، نگاه فوقالعاده به زندگی و شهادت و هستیاش و حتی ازدواجش بود. چیزی که غاده را نیز در همان برخوردهای اول شیفته او کرد و احتمالا در کمتر مردی بتوان آن را یافت.
چمران بزرگ بود و این بزرگی نه فقط محدود به جایگاه علمی و تحصیلیاش یا جهاد و حضورش در خط مقدم جبهههای اسلام، بلکه به همان اندیشه و بینشی تعلق داشت که در زندگی شخصیاش هم متبلور بود. همیشه و در همه جا آن بخش از خاطرات غاده که درباره یکی از آثار نقاشی شده شهید چمران صحبت کرده برایم الهامبخش بود. همان تابلوی نقاشی که زمینه سیاهی را با یک شمع بسیار کوچک در میانه تصویر نشان میداد و شهید درباره فلسفه خلق این نقاشی نوشته بود «من ممکن است نتوانم این تاریکی را از بین ببرم، ولی با همین روشنایی کوچک، فرق ظلمت و نور و حق و باطل را نشان میدهم و کسی که دنبال نور است، این نور هر چقدر کوچک باشد، در قلب او بزرگ خواهد بود» این نگاه جهت زندگی او را نشان میدهد، جهتی که اگر دنیا را مقابل خود ببیند، او راه خود، راه حق را برمیگزیند و برای راهی که در آن قدم گذاشته تا حد جان تلاش میکند.
زندگی چمران یک حقیقت را ثابت میکند و آن اینکه انسان در جهت تکامل جسم و روح و معنویت و علم توامان میتواند چنان رشد کند که همه چیز را در یک وجود گردهم آورد. چمران قانون جمع نقیضین را هم اثبات کرده بود، مرد جنگی با عطوفتی که برای یک صحنه احساسی اشک میریزد و در مقابل بی مدارا به قلب دشمن میزند.
انتهای پیام/ ۱۴۱