مشروطه و دیگ پلوی سفارت انگلیس

سوم تیرماه، یکصدو‌شانزدهمین سالگرد آغاز تحصن حدود ۵۰۰ تن از علما، طلاب و اصناف به رهبری شیخ فضل‌الله نوری در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی، به منظور اعتراض به انحراف نهضت مشروطه از اصول اولیه این نهضت است.
کد خبر: ۵۹۹۲۰۳
تاریخ انتشار: ۰۴ تير ۱۴۰۲ - ۱۵:۲۷ - 25June 2023

مشروطه و دیگ پلوی سفارت انگلیسبه گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، نهضت مشروطه از آغاز نام مشروطه بر خود نداشت و با عنوان نهضت عدالتخانه در پی برپایی نهاد یا ارگانی بود که در آن قانون شرع اجرا شده و حق مظلوم را از ظالم بستانند. اساس این نهضت، تقبیح ظلم و دعوت حاکمان به عدالت و احترام به ارزش‌های دینی بود. از همین‌روی نخستین اجتماعی که برای تاسیس عدالت‌خانه صورت گرفت و در واقع بنیاد کلیت نهضت مشروطیت به‌شمار می‌آید، توسط علمای تهران با حضور سید عبدالله بهبهانی، سید محمد طباطبایی، شیخ فضل‌الله نوری، صدرالاسلام و سایر علما، طلاب و مردم در مسجد شاه سابق، برپا شد که به‌دنبال درگیری در مسجد شاه، علمای بزرگ تهران همچون طباطبایی، بهبهانی، شیخ فضل‌الله نوری، شیخ مرتضی آشتیانی و سید جمال‌الدین افجه‌ای تصمیم گرفتند تا به زاویه مقدسه حضرت عبدالعظیم مهاجرت کرده و از این طریق صدای اعتراض خود را به گوش حکومت برسانند.۱

عدالت‌خانه چه بود؟

خواسته اصلی متحصنین، اساسا برپایی بنیاد عدالت‌خانه و جاری ساختن قانون اسلام در مورد همه مردم بود. براساس اسناد تاریخی و مدارک معتبر، در آن تحصن هیچ سخن و درخواستی مبنی بر مشروطه‌خواهی یا مانند آن عنوان نشد.۲

حتی پس از آن در مکاتبات حضوری و غیرحضوری مابین علما و دولت از جمله در نامه‌ها و صحبت‌های سید محمد طباطبایی، سخن از مجلس و دارالشوری به میان می‌آید، ولی این دارالشوری و مجلس بنا به تصریح خود طباطبایی، همان عدالت‌خانه بوده است. او در نامه‌ای که شخصا به شاه می‌نویسد، عدالت‌خانه را این‌گونه معنی می‌کند:

«.. مجلس عدالت یعنی انجمنی مرکب از تمام اصناف مردم که در آن انجمن به داد عامه مردم برسند. شاه و گدا در آن مساوی باشند. مجلس اگر باشد این ظلم‌ها رفع خواهد شد. خرابی‌ها آباد خواهد شد. خارجه طمع به مملکت نخواهد کرد. سیستان و بلوچستان را انگلیس نخواهد برد. فلان محل را روس نخواهد برد. عثمانی تعدی به ایران نمی‌تواند بکند...» ۳

پس از حمله به تحصن علما که خواستار عدالت‌خانه بودند، آن‌ها دست به مهاجرت کبرا به قم زدند که همین موضوع، شاه را وحشت‌زده کرد تا به آن‌ها تلگراف بزند و علما و روحانیون مهاجر نیز در پاسخ آن تلگراف برای نخستین‌بار تقاضای مجلس مشورتی حکومتی را بکنند.

دیگ‌های پلو در سفارت بار گذاشتند

اما باز هم در اینجا تاریخ تکرار شد و در مقابل حرکت علما و روحانیون که به‌طور مستقل و خودجوش تاسیس عدالت‌خانه را می‌طلبیدند، باز هم نیات و اهداف استعمار از سوی عده‌ای به اصطلاح روشنفکر و تجددگرا به مرحله اجرا درآمد. یعنی همزمان با مهاجرت علما به قم، عده‌ای از تجار به سرکردگی محمدتقی بنکدار، با هدایت برخی از کارکنان ایرانی سفارت انگلیس مانند حسینقلی‌خان نواب که از اعضای تشکیلات فراماسونری بود و بعضی از شبه‌روشنفکران همچون سید حسن تقی‌زاده و یحیی دولت‌آبادی، به این سفارت پناهنده شدند ۴ و مدت زمانی به طول نینجامید که حیاط سفارت انگلیس مملو از این‌گونه افراد شد، چادر‌های اصناف برپا گردید، دیگ‌های پلو بار گذارده شد و خروار‌ها قند و چای توزیع گردید تا به قول یحیی دولت‌آبادی (مورخ بابی)، اجزای سفارت هرچه بیشتر بتوانند از واردین دلربایی کنند.۵

طبق روایات تاریخی و اسناد و شواهد موجود، اعضای انجمن مخفی وابسته به فراماسون‌ها و اعضای سفارت، آن‌قدر در میان متحصنین تبلیغات کردند که در مدت کوتاهی، درخواست عدالت‌خانه تبدیل به «مشروطه» شد.

از قول مرحوم ضیاءالدین دری (یکی از متحصنین در سفارت انگلیس) درباره تاثیر سفارت در تغییر این درخواست آمده است:

«.. تا این وقت (در تحصن) سخن از مشروطه در میان نبود و این کلمه را کسی نمی‌دانست. لفظ مشروطه را به مردم تهران، اهل سفارت القا کردند... یک روز طرف عصر، بنده با سه نفر از معممین درب سفارت ایستاده بودم. درشکه شارژ دافر سفارت از قلهک وارد شد. همین که درشکه به محاذات ما رسید، ایستاد. بعد خانم شارژ دافر از درشکه پیاده شد، با نهایت خنده‌رویی و تغمز به نزد ما آمد، گفت: آقایان! شما برای چه اینجا آمده‌اید؟ یک نفر گفت: ما آمده‌ایم اینجا یک مجلس عدالت می‌خواهیم. (خانم شارژ دافر) گفت: نمی‌دانم مجلس عدالت چیست! گفت: پس شما یقین مشروطه می‌خواهید. این اولین دفعه بود که ما لفظ مشروطه را از دهان خانم انگلیسی شنیدیم... بعد طولی نکشید که شنیدیم یکی فریاد می‌کرد: ما می‌خواهیم. یکی فریاد می‌کرد: ما شرطه می‌خواهیم. آخوندی فریاد کرد: بگویید آنچه را خانم گفت! ما مشروطه می‌خواهیم...» ۶

فراماسون‌ها؛ هدایتگر مشروطه انگلیسی

براساس ادعای مهدی ملک‌زاده (نویسنده تاریخ مشروطیت ایران)، اولین کسی که در تحصن، مشروطیت را مطرح کرد، پدرش، ملک‌المتکلمین عضو لژ ماسونی بیداری بود. از دیگر سازمان‌های فعال در جریان تبدیل نهضت عدالت‌خانه مردم به مشروطه، انجمن مخفی بود که اسماعیل رایین در کتاب «فراموشخانه و فراماسونری در ایران» درباره‌اش نوشته است:

«.. دومین انجمن مهمی که با کمک پنهانی لژ فراماسونری و مشروطه‌خواهان تشکیل شد، «انجمن مخفی» در تهران بود. این انجمن که نامی نداشت توسط ملک‌المتکلمین و سیدجمال‌الدین واعظ که هر دو از اعضای برجسته لژ فراماسونری ایران بودند، رهبری و اداره می‌شد...»

جلسه اول این انجمن در باغ میرزا سلیمان‌خان میکده (پدر همسر مهدی ملک‌زاده) برگزار شد و افراد معلوم‌الحالی نظیر یحیی و مهدی دولت‌آبادی بابی/ ازلی و فراماسونر‌هایی مثل حاج سیاح محلاتی و اردشیر جی ریپورتر، جاسوس رسمی انگلیس، در آن حضور داشتند.

وظیفه اصلی آن‌ها به انحراف کشاندن نهضت عدالت‌خانه (که به رهبری علما می‌رفت بساط ظلم و استبداد را از ایران برچیند) به سوی مشروطه غربی از نوع سکولاری بود که الحق باید گفت در این قضیه موفق شدند تا جایی که دستخط مظفرالدین شاه مبنی بر تشکیل مجلس شورای اسلامی را پنهان نموده تا مجدداً دستخط دیگری مبنی بر تشکیل مجلس شورای ملی صادر شد، اما در تاریخ‌نگاری ماسونی، نشانی از دستخط اول به چشم نمی‌خورد. آن‌ها با استفاده از قوانین بلژیک و انگلیس، قانون اساسی نوشتند و سعی کردند روحانیون و علمایی که نهضت مردم را رهبری کرده بودند، به وسیله قوانین لیبرالی و غربی محدود نموده و به حاشیه برانند تا راه نفوذ عوامل انگلیس و استعمار باز شود.

پرچم استیلای غرب‌زدگی در این کشور، اما شیخ فضل‌الله نوری که خود از بانیان و رهبران نهضت عدالت‌خانه و همچنین مشروطه بود از این توطئه و انحراف پرده برداشت و طی نامه‌ای به علما یادآور شد که:

«.. شما بهتر می‌دانید که دین اسلام اکمل ادیان و اتمّ شرایع است و این دین، عدالت و شورا را به دنیا عرضه داشت. آیا چه اتفاقی افتاده است که امروز باید دستورالعمل ما از پاریس برسد و نسخه شورای ما را از انگلستان بیاورند...» ۷

و در جای دیگر آورده است: «.. مشروطه‌ای که از دیگ پلوی انگلستان بیرون آید به درد ما نمی‌خورد...» ۸

شیخ فضل‌الله نوری در اثر مقاومت‌ها و ازخودگذشتگی‌ها، سرانجام توانست متممی را به قانون اساسی غرب‌زده مشروطه تحمیل کند که براساس آن، وجود ۵ مجتهد جامع‌الشرایط برای رسیدگی به قوانین مصوبه مجلس، لازم و ضروری شمرده شده بود. شاید همین پافشاری و مجاهدت باعث بر سر دار رفتن او شد و شیخ فضل‌الله نوری عنوان نخستین مجتهدی که به‌طور رسمی اعدام شد را یافت.

مرحوم جلال آل‌احمد چه زیبا درباره شهادت شیخ فضل‌الله نوری گفت: «من نعش آن بزرگوار را بر سر دار همچون بیرقی می‌دانم که به علامت استیلای غرب‌زدگی پس از دویست سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد و اکنون در لوای این پرچم، ما شبیه به قومی از خود بیگانه‌ایم، در لباس، خانه و خوراک و ادب و مطبوعات و خطرناک‌تر از همه در فرهنگمان فرنگی‌مآب می‌پروریم و فرنگی‌مآب راه‌حل هر مشکلی را می‌جوییم».۹

حضرت امام خمینی (رحمه‌الله‌علیه) در سخنرانی که به مناسبت شهادت فرزند برومندشان، حاج آقا مصطفی خمینی به تاریخ ۱۰ آبان ۱۳۵۶ در نجف اشرف و در مسجد شیخ انصاری این شهر ایراد فرمودند، ضمن اشاره به نهضت عدالت‌خانه، از نقش علما و روحانیون در شکل‌گیری و گسترش آن سخن گفته و نتیجه آن را مورد ارزیابی قرار دادند. ایشان گفتند:

«.. این نهضت در مقابل استبداد و مشروطیت؛ این نهضت شروع شد به دست‏‎ ‎‏علما.

در ایران هم با دست علما بود که آن استبداد سخت که هر کاری می‌خواهد بکند، ‏‎ ‎‏هرکس را بکشد، کشته... در مقابل این استبداد، علما قیام کردند و یک نهضتی به وجود آوردند و‏‎ ‎‏در صف اول، علما بودند خوب، متمم قانون اساسی با زحمت علما درست شد لکن عمل‏‎ ‎‏نکردند...» ۱۰

منبع: کیهان

انتهای پیام/ ۱۳۴

نظر شما
پربیننده ها