به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، آیت الله سید محمد حسینی بهشتی در سال ۱۳۰۷ در اصفهان متولد شد. وی از روحانیون مؤثر در انقلاب اسلامی ایران بود. شعید بهشتی در حوزه علمیه قم شاگرد علمای عظام آیتالله بروجردی، امام خمینی، محقق داماد و علامه طباطبائی بود.
وی از معدود روحانیان تحصیل کرده دانشگاهی و آشنا به زبانهای انگلیسی و آلمانی بود. شهید بهشتی از بنیانگذاران و اساتید مدرسه علمیه حقانی است که دروس دینی را به روشهای جدیدتر آموزش میداد و دبیرستان دین و دانش را نیز باهدف تقویت علمی جوانان مذهبی تأسیس کرد.
شعید بهشتی از مخالفان نظام سلطنتی پهلوی حاکم بر ایران بود و علیه آن مبارزه سیاسی میکرد به همین دلیل مدتی از ایران خارج شد و در این مدت در مرکز اسلامی هامبورگ در آلمان فعالیت میکرد. در سال ۱۳۴۹ به ایران بازگشت و بر فعالیتهای فرهنگی، ازجمله تدوین کتب درسی دانشآموزان متمرکز شد.
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی ایران، رهبری انقلاب او را به عنوان یکی از اعضای شورای انقلاب انتخاب کرد و بعد از پیروزی نیز از مؤثرترین افراد در تنظیم قانون اساسی بود و به عنوان نخستین رئیس دیوان عالی کشور در جمهوری اسلامی ایران فعالیت خود را آغاز کرد.
شهید بهشتی بعد از تشکیل جامعه روحانیت مبارز تهران با همکاری دوستانش حزب جمهوری اسلامی را تشکیل داد و نخستین دبیر کل آن شد.
وی سرانجام در دفتر مرکزی همان حزب و در یک عملیات تروریستی در ۷ تیر ۱۳۶۰ که توسط سازمان منافقین طراحیشده بود؛ به همراه ۷۲ تن از اعضای حزب به شهادت رسید.
روایت سرلشکر محسن رضایی (فرمانده اسبق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی):
حسن نظر مقام معظم رهبری نسبت به شهید بهشتی
در اولین جلسه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که بحث انتخابات ریاست جمهوری مطرح شد؛ به این نتیجه رسیدیم که آیتالله خامنهای را بهعنوان کاندیدای ریاست جمهوری معرفی کنیم.
من و محمدباقر ذوالقدر مأمور شدیم که با ایشان صحبت کنیم. هر دو به خانه ایشان در خیابان ایران رفتیم. هنگامیکه موضوع را با آیتالله خامنهای مطرح کردیم، پیشنهاد ما را قبول نکردند و گفتند که آیتالله بهشتی مقدم بر من هستند. شما با ایشان صحبت کنید.
وقتی گزارش دیدار را به شورای مرکزی دادیم، آنها پیشنهاد را نپذیرفتند. آیتالله خامنهای را دعوت کردیم و در محل سازمان در خیابان مجاهدین، روبروی مجلس فعلی با ایشان جلسه گذاشتیم. آیتالله خامنهای همچنان بر نظر خود اصرار داشتند.
بعد از رفتن ایشان، شورای مرکزی در مورد ریاست جمهوری آیتالله بهشتی بحث کردند، ولی متأسفانه ایشان رأی کافی را کسب نکرد.
دشمنی با بهشتی بر سر احیای احکام دینی و شرعی
تقابل و ضدیت با احکام و دستورات شرعی و قرآنی، یکی از مهمترین ترفندهای دشمنان خارجی و اپوزیسیون داخلی برای هدایت نظام جمهوری اسلامی به سمت یک نظام سکولار و لائیک از اول انقلاب میباشد.
یکی از این حدود شرعی که امروز نیز دشمنان جمهوری اسلامی حذف آن را از سیستم قضایی کشور به دلیل مغایرت و تضاد با حقوق بشر ادعایی خویش مطرح میکنند، بحث اجرای حد قصاص نفس در ایران است.
شهید بهشتی که در آن زمان بهعنوان سکاندار دستگاه قضایی کشور در تلاش برای احیای این دستور الهی گام برمیداشتهاند، مورد غضب و انتقاد مخالفین شرع مقدس قرارگرفته بودند.
در این خصوص محسن رضایی میگوید: در خردادماه سال ۱۳۶۰، جبهه ملی اطلاعیهای در مخالفت با لایحه قصاص که آیتالله بهشتی به مجلس فرستاده بود، صادر و اعلام کرد که قصاص باید برداشته شود.
بعد از صدور این اطلاعیه، امام بلافاصله روی موج رادیو آمدند و سخنرانی کردند. ایشان فرمودند: اعضای جبهه ملی که اعلام کردهاند مخالف قصاصاند، مرتدند. آنها یک حکم مسلم اسلامی و حکم الهی را زیر سؤال بردهاند و مرتدند، مگر اینکه همین امشب بیایند اعلام کنند که این اعلامیه را آنها صادر نکردهاند یا بگویند که این اعلامیه را قبول نداریم.
اشتباه بزرگ جبهه ملی این بود که برای بعدازظهر ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ در میدان فردوسی اعلام راهپیمایی و تجمع کرد.
صبح همان روز که امام اعلام موضع کرد، شاید بیش از یکمیلیون نفر در میدان فردوسی جمع شدند. من هم به آنجا رفته بودم. جمعیت موج میزد. شعار مردم این بود که کو جبهه ملی؟ فضا کاملاً در تسخیر نیروهای انقلاب بود.
ظلم به شهید بهشتی
در جلسه شورای دفاع (بعد از فاجعه هفتم تیر)، بحث اصلی این بود که با توجه به ضربهای که واردشده، اداره کشور کار سختی است. حالا باید چهکار کنیم؟
بعداً خدمت امام رفتیم. امام باوجوداینکه روحیهای بسیار قوی داشت و در خصوص شهید بهشتی سخنرانی کرده بودند، کاملاً معلوم بود که از مظلومیت آقای بهشتی متأثر است، چون در کشور بر ضد آقای بهشتی جو درست شده بود. حتی به خود امام گفته میشد که کمی از آقای بهشتی فاصله بگیرند. خود آقای بهشتی با مظلومیتی در ملاقاتهای امام شرکت میکرد. به نظر من، در انقلاب، به آقای بهشتی خیلی ظلم شد. در آن جلسه خصوصی که پیش امام رفتیم. امام دلداری دادند و فرمودند که این اول کار است، با انقلابی که ما شروع کردیم، بیشتر از این باید از ما بکشند. شما قرص و محکم در صحنه باشید که حوادث دیگری در راه است.
منبع:
اردستانی، حسین، راه؛ دوران مبارزه، بحران گروههای سیاسی: تاریخ شفاهی دفاع مقدس: روایت محسن رضایی (جلد اول)، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ دوم ۱۳۹۹، صفحات ۲۳۰، ۴۸۳، ۴۹۲، ۴۹۳
انتهای پیام/ 141