گروه سایر رسانههای دفاعپرس - علی معروفی آرانی؛ فلسطین از نظر آثار باستانی یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان محسوب میشود، زیرا از نظر دستیابی به آثار باستانی در جهان عرب با مصر رقابت میکند. رژیم اشغالگر صهیونیستی از سال ۱۹۴۸ پی در پی علاقهمند به آثار باستانی فلسطین بوده، آثاری که نشان دهنده هویت عرب فلسطین است. کمیتهای از باستانشناسان اسرائیلی با هدف تحقیقات باستان شناسی در تمام نقاط فلسطین تشکیل شد. برای انجام این کار، اسرائیل یا به تخریب میراث موجود فلسطینیها متوسل شده یا دیواری کاملاً متفاوت و انحصاری پیرامون آن ایجاد کرده است.
علی معروفی آرانی پژوهشگر در یادداشتی با عنوان «از آدم ربایی اسرائیل تا جنگ کتاب و میراث فرهنگی فلسطین / دزد همه فن حریف»، اینموضوع را مورد نقد و بررسی قرار داده است.
مشروح این یادداشت را در ادامه میخوانید:
پراکنده در امتداد سواحل بی ادعای غزه، مدفون در زیر آوار و تخریب بمبهای اسرائیل، چندین مکان باستان شناسی خارق العاده وجود دارد که قدمت آنها به عصر آهن میرسد.
علی معروفی آرانی منتقد و پژوهشگر فرهنگ و پژوهشگر در حوزه صهیونیزم در تحقیقی جدید به جزئیات این موضوع میپردازد که چگونه اسرائیل عمداً کتابها ومکانهای باستانشناسی در غزه را هدف قرار داده است تا میراث فرهنگی فلسطین را از بین ببرد، شواهد مربوط به ارتباط تاریخی فلسطینیان با این سرزمین را از بین ببرد و بومی بودن آنها را انکار کند.
فلسطین از نظر آثار باستانی یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان محسوب میشود، زیرا از نظر دستیابی به آثار باستانی در جهان عرب با مصر رقابت میکند. رژیم اشغالگر صهیونیستی از سال ۱۹۴۸ پی در پی علاقهمند به آثار باستانی فلسطین بوده، آثاری که نشان دهنده هویت عرب فلسطین است. کمیتهای از باستانشناسان اسرائیلی با هدف تحقیقات باستان شناسی در تمام نقاط فلسطین تشکیل شد. برای انجام این کار، اسرائیل یا به تخریب میراث موجود فلسطینیها متوسل شده یا دیواری کاملاً متفاوت و انحصاری پیرامون آن ایجاد کرده است.
با بمبارانهای پی در پی، این مکانها در امتداد خط ساحلی غزه، که شامل فواره دوران روم و باروهای عصر آهن است، اکنون با یک «تهدید وجودی» روبرو هستند. مؤسسه معماری قانونی در فلسطین با همکاری روزنامه نگاران، باستان شناسان و فعالان غزه و فراتر از آن، طیف گستردهای از شواهد را برای نقشه برداری و بازسازی این مکانها جمع آوری کرده است. این یک شکل پیشگام از «باستان شناسی منبع باز» نامیده میشود و این پتانسیل را دارد که ابزار مهمی در مبارزه با پاکسازی فرهنگی باشد.
در واقع، رژیم اسرائیل مدتهاست که تلاش میکند میراث فرهنگی فلسطین را به عنوان بخشی از پروژه استعماری شهرکنشینان صهیونیست پاک و تصاحب کند. به منظور ایجاد ارتباط تاریخی با این سرزمین و حمایت از روایت مالکیت انحصاری آن بر تاریخ سرزمین، که محور ایدئولوژی بنیادی اسرائیل است، پاک کردن میراث غیریهودی بسیار مهم میشود.
«برای همه جوامع و گروههای ملی، میراث فرهنگی پیوندی ملموس و فیزیکی با گذشته است. رژیمهای گذشته و حال اسرائیل در تلاش برای پاک کردن گذشته فلسطینی، فعالانه به دنبال جدا کردن فلسطینیان از میراث خود بوده اند.»
همانطور که الحق (سایت خبری دفاع از مردم فلسطین)، یک سازمان غیردولتی حقوق بشر فلسطینی، در زمینه گزارش معماری قانونی توضیح داد، «هدف قرار دادن میراث فرهنگی یک حرکت توخالی نیست. فرهنگ بیانگر هویت انسانی است. محروم کردن مردم از فرهنگشان به منزله تهی کردن آنها از همان مادهای است که ستون فقرات حق تعیین سرنوشت آنها را تشکیل میدهد، به ویژه در زمینه نقض انباشته، به هم پیوسته و سیستمی حقوق بشر.
برای همه جوامع و گروههای ملی، میراث فرهنگی پیوندی ملموس و فیزیکی با گذشته است. رژیمهای گذشته و حال اسرائیل در تلاش خود برای پاک کردن گذشته فلسطینی، فعالانه به دنبال جدا کردن فلسطینیان از میراث خود بوده اند. پدر بنیانگذار رژیم صهیونیستی، دیوید بن گوریون، جمله معروفی دارد که گفته است: پیرها (فلسطینیها) خواهند مرد و جوانها فراموش خواهند کرد.
رژیم صهیونیستی به طور آگاهانه در تلاش است تا تاریخ، تمدن و هویت ملت فلسطین را از طریق سرقت و غارت میراث و آثار باستانی آنان از بین ببرد. این اقدام رژیم صهیونیستی یک جنایت جنگی است که نباید بدون مجازات بماند.
نیروهای رژیم اشغالگر صهیونیستی در دوره گذشته به دنبال مورد هدف قرار دادن بسیاری از اماکن تاریخی و مذهبی فلسطین بودند تا جایی که دور تا دور کوه «الفردیس» را با سیمخاردار بستند و دروازهای را در ورودی منتهی به آن بنا کردند و به منطقه «سبسطیه» در استان نابلس برای غارت آثار باستانی این منطقه یورش بردند. همچنین در ادامه اقدامات متجاوزانه خود آثار باستانی قدس اشغالی را نیز غارت کردند.
ذکر این نکته حائز اهمیت است که اسرائیل در نمایشگاههای بینالمللی شرکت کرد که در آن مد و غذاهای فلسطینی به عنوان اسرائیلی ارائه میشد، درحالیکه آنها بخشی از هویت مردم فلسطین هستند. پس از اشغال کرانه باختری و نوار غزه در ۵ ژوئن ۱۹۶۷، اسرائیل سیاستهای خود را با هدف سرقت آثار باستانی فلسطین و تلاش برای یهودی سازی آنها متوقف نکرد.
آثار باستانی کرانه باختری از سال ۱۹۶۷ توسط اسرائیل دزدیده شده
در این زمینه، مطالعات تخصصی در آثار باستانی فلسطین نشان میدهد که آثار باستانی در کرانه باختری فلسطین، از جمله قدس از سال ۱۹۶۷ در معرض دزدی و فروش بیشتری توسط اسرائیل قرار گرفت و این پدیده پس از وقوع انتفاضه الاقصی در پایان سپتامبر ۲۰۰۰ تشدید شد. دپارتمان آثار باستانی و میراث فرهنگی فلسطین توسط تشکیلات خودگردان فلسطین اعلام کرد که بیش از ۵۰۰ محوطه باستانی و بیش از ۱۵۰۰ مکان دیدنی باستانی مورد سرقت و تخریب سارقان آثار باستانی ورژیم اسرائیل قرار گرفته است. علاوه بر این تعدادی از آثار تاریخی نیز در معرض خطر قرار دارد. آثار باستانی و میراث فلسطین با خطرات بزرگی در نتیجه پدیده گسترده سرقت و قاچاق مواجه است که تهدیدی برای نابودی منابع فرهنگی و اقتصادی فلسطین است.
سرقت آثار تاریخی فلسطین توسط ارتش اشغالگر صهیونیستی در «قدس»، «نابلس»، «الخلیل»، «بیت لحم» و دیگر اماکن باستانی در شهرها و روستاهای مختلف فلسطین اتفاق افتاد.
با این حال، چنین نبوده است و فلسطینیان بهرغم تلاشهای خشمگینانه برای نفی تاریخ خود، به شدت به دنبال حفظ تاریخ خود بودهاند.
در این جنگ علیه میراث فرهنگی فلسطین، باستان شناسی نقش اساسی داشته است. مکانهای فلسطینی به طور غیرقانونی توسط باستان شناسان اسرائیلی حفاری شده اند و بسیاری از آثار باستانی غارت شده و در مؤسسات اسرائیلی مخفی شده اند. در سال ۱۹۴۸، زمانی که پروژه صهیونیستی دولت اسرائیل را تأسیس کرد، باستان شناسان بلافاصله دست به کار شدند تا «اثبات» تاریخی حضور یهودیان در این سرزمین را بیابند.
با انجام این کار، آنها اغلب لایههایی از خرابههای باستانشناسی را تخریب میکردند تا خرابههای دوران یهودی را پیدا کنند. دکتر محمود حواری، باستان شناس فلسطینی و مدیر سابق موزه فلسطین، توضیح داد که سلاح باستان شناسی اسرائیل برای ایجاد یک روایت مغرضانه «کتاب مقدسی» ابداع شده با محوریت «ادعاهای تاریخی یهودی» به توجیه بیشتر پروژه شهرک نشینی-استعماری آن کمک میکند.
با این حال، این نه تنها با اخلاق باستان شناسی، که بر حفظ تاریخ تأکید دارد، در تضاد است، بلکه به طور فعال تاریخ چندوجهی متنوع فلسطین و حضور تاریخی مردم بومی فلسطین را نادیده میگیرد. دکتر حواری توضیح داد که در نهایت، این بازنویسی تاریخ در خدمت طرح اسرائیل برای پاکسازی تدریجی قومی فلسطینیان و همچنین تصاحب تاریخ و میراث فرهنگی آنها است.
حفاظت از برداشت زیتون فلسطین در برابر خشونت شهرک نشینان
در سال ۱۹۶۷، زمانی که اسرائیل برای اولین بار کرانه باختری و غزه را اشغال کرد، رویه دستکاری باستان شناسی برای بازنویسی گذشته به این سرزمینهای اشغالی فلسطینی گسترش یافت. به ویژه، اسرائیل شروع به حفاری تهاجمی در شهر قدیمی اورشلیم کرد.
اخیراً، اسرائیل حفاریهایی را در منطقه زیر مجموعه قبه الصخره انجام داده است، که همچنین مسجد الاقصی، بخشی جدایی ناپذیر از میراث یونسکو در شهر قدیمی اورشلیم را در خود جای داده است. این حفاریها به شدت توسط نهاد فرهنگی سازمان ملل محکوم شد و منجر به صدور قطعنامهای در یونسکو شد که اسرائیل را به خاطر سیاستهای کلی آن در قبال این محوطه مورد انتقاد قرار داد.
بسیاری از این «پروژههای باستانشناسی» توسط سازمانهای شهرکنشین متعصب راستگرای اسرائیلی مانند العاد که مدتهاست بر مکانهای باستانشناسی در اورشلیم، بهویژه در محله فلسطینی سیلوان، انحصار دارد، حمایت میشود.
العاد (شهرک نشینان راست افراطی در اسرائیل) از طریق تصاحب سرزمین فلسطین، تخریب خانههای فلسطینیها و پاک کردن باستانشناسی فلسطینی، تلاش میکند تا حضور تاریخی یهودیان را بهطور انکارناپذیر تثبیت کند تا از روایت مالکیت هزار ساله یهودیان بر اورشلیم حمایت کند و در عین حال موجودیت گذشته و در حال را از فلسطین پاک کند..
«در زمینه غزه، جایی که مردم در معرض بمبارانهای مکرر و شرایط زندگی وخیم هستند، بحث در مورد مکانهای میراث ممکن است بیهوده به نظر برسد. با این حال، به رسمیت شناختن جنگ اسرائیل علیه میراث فرهنگی فلسطین به عنوان بخشی از سیستم کلی سرکوب بسیار مهم است.»
به علاوه، از طریق استفاده از روایات کتاب مقدس، این ادعا مطرح میشود که این مالکیت انحصاری از سوی الهی دستور داده شده است، روایتی که مشتاقانه توسط صهیونیستهای مسیحی حمایت میشود - گروهی که بستر حمایت ایالات متحده از رژیم اسرائیل را تشکیل میدهد.
در همین حال در غزه، جایی که رژیم اسرائیل قبل از محاصره به طور غیرقانونی حفاری و تصاحب میکرد، اکنون صرفاً سیاست تخریب دارد. «باستان شناسی یکی دیگر از قربانیان خشونت استعماری اسرائیل علیه فلسطینیان است.
در غزه، حملات اسرائیل همچنان بر زندگی روزمره، هویت و عملکرد فلسطینیها تأثیر میگذارد و حق آنها را بر میراث فرهنگی خود سلب میکند.»
به همین دلیل است که باستان شناسی «متن باز» پیشگام «معماری قانونی» بسیار مهم است. باستان شناسی «متن باز» این اجازه را میدهد تا تحقیقات باستان شناسی در چارچوب محاصره ادامه یابد، جایی که دسترسی محدود است و مکانها به طور مداوم در معرض خطر تخریب توسط بمبارانهای اسرائیل قرار دارند.
این تحقیق همچنین در حمایت از راههای قانونی علیه رفتار متفاوت اسرائیل با باستان شناسی و میراث فرهنگی فلسطین مهم بوده است. الحق (سایت خبری دفاع از مردم فلسطین) در گزارشی توضیح میدهد که چگونه این یک جنبه اساسی رژیم آپارتاید اسرائیل است و این حملات به جنایات جنگی تبدیل میشوند.
هر دو Forensic Architecture و Al Haq مشترکاً از دادستان دیوان بینالمللی کیفری خواستهاند که «این تخریب را به عنوان جنایات جنگی تلقی کند و سهم بالقوه آنها در آپارتاید را به عنوان جنایت علیه بشریت تحت اساسنامه رم ارزیابی کند.»
در بافت غزه، جایی که مردم در معرض بمبارانهای مکرر و شرایط زندگی وخیم هستند، بحث در مورد مکانهای میراث ممکن است بیهوده به نظر برسد. با این حال، به رسمیت شناختن جنگ اسرائیل علیه میراث فرهنگی فلسطین به عنوان بخشی از سیستم کلی سرکوب بسیار مهم است.
پروژه استعماری شهرک نشینان اسرائیل صرفاً حذف فلسطینیها از زمان حال با بیرون راندن آنها از خانههایشان و ایجاد شرایط زندگی غیرقابل زندگی نیست. همچنین حذف آنها از تاریخ سرزمین تاریخی فلسطین در تلاش برای رد هرگونه ادعای حاکمیت و بومی بودن آنها است.
شکل گیری آپارتاید فرهنگی برای محو میراث فرهنگی فلسطینیان توسط اسرائیل
بمبارانهای اسرائیل نهتنها اصل ضرورت نظامی را نقض میکند و قوانین مربوط به درگیریهای مسلحانه را نیز زیر پا قرار میدهد، بلکه هدف آن از بین بردن تدریجی میراث فرهنگی فلسطین برای سلب حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین بر منابع فرهنگیشان است، و در نتیجه آنها را تهدید میکندو به عنوان یک مردم چنین بمب گذاریهایی نقض فاحش اساسنامه رم است و جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت را به همراه دارد.
هدف قرار دادن میراث فرهنگی فلسطین، اساساً بر هسته هویت و موجودیت آنها به عنوان یک مردم تأثیر میگذارد. برای مثال، دادگاه کیفری بینالمللی بر پیوند بین تخریب میراث فرهنگی و جنایات علیه بشریت تأکید میکند، بهویژه زمانی که مورد اول در چارچوب حمله علیه جمعیت غیرنظامی رخ میدهد، بخشی از یک سیاست دولتی را تشکیل میدهد و به صورت گسترده انجام میشود. روشی سیستماتیک. علاوه بر این، بر اساس اساسنامه رم، جنایت آپارتاید زمانی که به عنوان بخشی از یک حمله گسترده یا سیستماتیک علیه جمعیت غیرنظامی، با آگاهی از این حمله انجام شود، جنایت علیه بشریت محسوب میشود.
در جریان حمله نظامی اسرائیل به نوار غزه بین ۸ ژوئیه و ۲۶ اوت ۲۰۱۴، رسانههای عربی از تخریب کامل و جزئی ۶۱ و ۱۲۰ مسجد و همچنین تخریب جزئی یک کلیسا خبر دادند. به طور مشابه، در طول حمله نظامی می ۲۰۲۱، آثار باستانی و مکانهای میراث فرهنگی به دلیل نزدیکی به مناطق آسیبدیده به طور مستقیم هدف قرار گرفتند و به طور غیرمستقیم آسیب دیدند. در آخرین حمله نظامی به نوار غزه بین ۱۰ و ۲۱ مه ۲۰۲۱، سازمانهای حقوق بشر فلسطینی خسارت به اموال عمومی و خصوصی از جمله ۱۲۴ مکان عبادت را گزارش کردند که از این تعداد ۷ مورد به طور کامل و ۱۱۷ مورد تخریب جزئی و یک بازار که تا حدی ویران شد؛ و خسارت به ۳۷ مرکز گردشگری - ۶ مورد به طور کامل و ۳۱ مورد تخریب جزئی. رسانههای عربی و عبری نسبت به وخامت مستمر وضعیت نوار غزه در نتیجه ۱۴ سال تعطیلی طولانی مدت و چهار حمله نظامی بزرگی که اسرائیل به نام قدرت اشغالگر علیه مردم غیرنظامی انجام داده است، هشدار داده است. حملات به نوار غزه منجر به بحرانهای انسانی جدی شده است که این منطقه را غیرقابل سکونت کرده است و به مجازات جمعی غیرقانونی تبدیل میشود.
بزرگترین سارق بین المللی کتاب، رژیم اشغالگر قدس است
همچنین اسرائیل سارق بزرگ کتابهایی است که فلسطینیها در کتابخانههای شخصی خود آنها را نگهداری و مطالعه میکنند. متن زیر ترجمه گزارشی است که در شماره ۱۹۱۰ روزنامه الاخبار در تاریخ ۱۹ ژانویه ۲۰۱۳ (۳۰ دی) منتشر شده است.
«خداحافظ کتابخانه من! نمیدانم پس از رفتن ما چه بر سر تو میآید؛ به غارت میروی یا سوزانده میشوی!» این جملهای است که معلم و ادیب فلسطینی خلیل السکاکینی به هنگام ترک منزلش در شهر قدس قبل از آنکه در سال ۱۹۴۸ به اشغال نظامیان صهیونیست درآید خطاب به کتابهایش گفت. این جمله یادآور ۳۰ هزار کتابی است که در قدس غربی و ۴۰ هزار کتابی است که از شهرهای حیفا، یافا، ناصره، رمله و شهرهای دیگر فلسطین به سرقت رفت.
فیلم مستندی که با عنوان «سرقت بزرگ کتاب» (The Great Book Robbery) چندی پیش در «مرکز فرهنگی خلیل السکاکینی» قدس به نمایش درآمد غارت روشمند و حساب شده کتابخانههای شخصی فلسطینیها را نشان میدهد. غارت این کتابها توسط سربازان اسرائیلی و برنامهریزی کتابخانه ملی اسرائیل انجام شد. این کتابخانه یک نهاد صهیونیستی است که در سال ۱۹۸۲ تأسیس شد و در سال ۱۹۲۰ به دانشگاه عبری قدس پیوست. این کتابخانه عنوان اختصاری (AP) را برای حدود ۶ هزار کتاب موجود در آن استفاده میکند. این کتابها همان کتابهای به سرقت رفتهای هستند که امروز بر قفسههای آهنی این کتابخانه قرار دارند. (AP) عنوان اختصاری (Abandoned Property) است که میتوان معنای «املاک بیصاحب» را برای آن انتخاب کرد.
«ایلان پاپه» تاریخنگار اسرائیلی منتقد صهیونیسم، یکی از شخصیتهایی است که کارگردان هلندی اسرائیلی این مستند برای تولید فیلمش به سراغ او میرود. پاپه در این فیلم میگوید: از زمان اشغال بیتالمقدس، دو نوع غارت انجام گرفت؛ یکی غارت شخصی و دیگری غارت رسمی. غارت رسمی توسط کتابداران و مسؤولان کتابخانه اسرائیل انجام شد. در واقع آنها گروهی را سازماندهی کردند که به همراه نظامیان، خانههای قدس غربی را جستجو میکردند تا نه تنها اثاثیه و تابلوهای هنری و آلات موسیقی در آنها نماند بلکه از کتابها هم که موضوعات مختلف ادبی، حقوقی، تفسیر قرآن، تاریخ، فلسفه و ترجمههای مختلف را شامل میشد پاکسازی شوند.
اما چرا کتابخانه اسرائیل هنوز عنوان اختصاری (AP) را برای این کتابها در نظر میگیرد؟ پاسخ این سوال در این مستند آن است که «این کتابها امانتاند و به صاحبانشان بازپس داده خواهند شد.» البته «زمانی که مالکان آنها بازگردند.» این سخن یک مسؤول کتابخانهای در اسرائیل است که در ادامه میگوید «ما به این کتابها توجه نشان دادیم و آنها را نگهداری کردیم تا از دست نروند.».
اما سندی از کتابخانه ملی، چهره تبلیغاتی این سخنان را نشان میدهد. در این سند که در بخش شرقشناسی کتابخانه قرار دارد مسؤولان افتخار میکنند که داشتههای کتابخانهای این بخش از تمام نهادهای نظیر آن در خاور نزدیک پربارتر است. پس واضح است که این سخن در همان دایره تبلیغات اسرائیلی قرار میگیرد که توجیه کننده اقدامات آنهاست و این بار هم سرقت این کتابها با این جملات تبلیغاتی توجیه میشود.
ایلان پاپه نظر دیگری دارد. او میگوید «مهم این نیست که این کتابها حفظ شدهاند یا به طرز زیبایی صحافی شدهاند و یا حتی سهم بزرگی در پربارتر کردن اطلاعات تاریخی از کشور داشتهاند. آنچه مهم است این است که سرقت این کتابها غارت میراث مکتوب فلسطینی است. این بخشی از همان تلاشهای تولید دانش شرقشناسانه است که در پی تحریف اسلام و اعراب و مخدوش کردن چهره آنها و پاک کردن فلسطین از تاریخ است.
پاپه بار دیگر در توضیحی درباره غارت این کتابها میگوید مصادره اموال معنوی دیگران هیچ تفاوتی با مصادره اموال مادی ندارد و مثل همان مصادره زمینها و خانههای فلسطینیها است.
در این فیلم همچنین نویسنده فلسطینی ۸۴ ساله «محمد البطراوی» داستان زندهای از این چپاول فرهنگی را روایت میکند و میگوید: فرمانده حکومت نظامی در ۲۹ نوامبر ۱۹۴۸ گروهی از اهالی را مجبور کرد به همراه نظامیان به پاکسازی خانهها بپردازند. من در گروه شماره ۳۷ بودم. ما چهار روز را در رمله و شهرکهای دیگر فلسطینی گذراندیم و اثاثیه همه خانهها که صاحبانشان مهاجرت کرده بودند جمع میکردیم. در این میان کتابخانههای شخصی هم بودند. ما نمیدانستیم که ماشینهای حمل بار این کتابها و وسایل را کجا میبرند. تصور میکردیم که آنها را از بین خواهند برد، چون به شیوه چینش این کتابها در ماشینهای حمل بار اصلاً توجهی نمیکردند.
اقدام جنایتکارانه اسرائیل در برخورد با میراث فرهنگی فلسطین بار دیگر منعکس کننده رژیم کلی آپارتایدی است که علیه مردم فلسطین به عنوان یک کل مرتکب شده است: اسرائیل تحت پوشش اسناد حقوقی بین المللی که بدون اجرای آنها تصویب کرده است، دو استاندارد متمایز را تنظیم میکند. ارزش افزوده به تثبیت روایت صهیونیستی بر سرزمین فلسطین. از یک سو، مکانهای میراث فرهنگی که در خدمت این روایت هستند و مستقیماً توسط نیروهای اشغالگر اسرائیل قابل کنترل هستند، برای تقویت این روایت تصاحب و مورد بهرهبرداری قرار میگیرند. از سوی دیگر، مکانهای میراث فرهنگی که با این روایت در تعارض هستند، مستقیماً یا نه، هدف قرار میگیرند، آسیب میبینند و تخریب میشوند تا از حافظه مردم پاک شوند.
منبع: مهر
انتهای پیام/ ۱۳۴