به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، آیین رونمایی از کتاب «کاک خاک» بهروایت «محمدرضا حبیبزاده احمدی (حاج حبیب)» و به قلم «فاطمه قنبری» نوشته شده است، برگزار شد. این کتاب، خاطرات شنیدنی و ناگفته از رزمندهای است که سالهای دوران دفاع مقدس و پس از آن در کردستان و همراه با مردم غیور این خِطّه از کشور در برابر دشمن دفاع کرد و یک پای خود را نیز از دست داد.
سردار «محمدرضا حبیبزاده»، خود، در مورد خانوادهاش گفت: پدرم، «رحمتالله حبیبزاده» پنج پسر خود را تربیت کرد و بیشتر ما پاسدار سپاه هستیم. برادر بزرگم، فرمانده سپاه توپخانه بود، خودم، تکتیرانداز بودم و برادر کوچکم هم تکتیرانداز بود.
نویسنده این کتاب، «فاطمه قنبری» است که ۹ کتاب در حوزه دفاع مقدس کار کرده و اختصاصاً پژوهشگر حوزه تاریخ شفاهی است.
قنبری: صحبت از شهدا، مردم و مظلومیت مردم کردستان و اتفاقات آنجا در کتاب «کاک خاک»
در ابتدا «فاطمه قنبری» نویسنده کتاب «کاک خاک» در مورد اینکه چرا سراغ سردار «محمدرضا حبیبزاده» رفته است، اظهار داشت: از زمانی که ما شروع به جمعآوری اطلاعات درمورد رزمندگان کرده بودیم، میدیدیم که تمام تمرکز پژوهشگران ما روی رزمندگان جبهههای جنوب بود. با توجه به اینکه تعداد افرادی که از مازندران به کردستان اعزام میشدند، بسیار زیاد بود و ما میدیدیم که منابع پژوهشی بسیار کم هستند، شروع به شناسایی افراد کردیم و اولویت ما تمام کسانی بودند که زمان طولانیتری را در مناطق کردستان حضور داشتهاند. طبق پالایشهایی که داشتهایم، به نام سردار «محمدرضا حبیبزاده» رسیدیم که از سال ۱۳۵۹ تا پایان قطعنامه در کردستان حضور داشت و بعد از دفاع مقدس هم در سنندج بود و حدوداً ۱۴ سال در کردستان حضور داشت.
وی ادامه داد: از آنجا که سردار حبیبزاده در یک عملیات در جنوب شرکت کرده و در آنجا پای خود را از دست داده است، برای من سوژه جالبی بود که بخواهم روی آن کار کنم.
قنبری در مورد حوزه نگارش کتاب خود گفت: من تعمداً خواستم کتاب «کاک خاک» را در حوزه تاریخ شفاهی بنویسم؛ چون راوی من زنده و حاضر بود و من آنقدر خاطرات وی را مستند دیدم که فکر کردم شاید خوب نشود که مطالب کتاب را بهصورت داستان بنویسم؛ برای آنکه در داستان، پایههای تخیل نویسنده هم وجود دارد و من نمیخواستم مخاطب با خودش فکر کند که این، زائیده تخیل من است.
نویسنده کتاب «کاک خاک» اظهار داشت: مستندات هرچه در کتاب گفته شدهاند، از طریق اسنادی هم بودند که خود سردار در اختیار داشت و حتی بعد از آنکه ما اطلاعات را جمعآوری کردیم، موجود بود و من میخواستم یک سند را برای تاریخ بهجا بگذارم.
وی ادامه داد: ما نمیخواستیم داستانسرایی کنیم یا آنکه راوی را قهرمان جلوه دهیم؛ بلکه میخواستیم از یک راوی دقیق بخواهیم که در مورد کردستان صحبت کند و بهصورت مستند حرف بزند. فکر میکنم تا حدودی هم موفق شدیم، اما وی فروتنی به خرج داد و اگر ما قرار بود نقش او را از حضورش بنویسیم، تعداد صفحات کتاب به بالای هزار صفحه میرسید.
قنبری در مورد مظلومیت مردم کردستان که در کتاب در مورد آن صحبت شده است، گفت: آن مظلومیتی که سردار برای مردم کردستان از آن صحبت میکرد، آنقدر سنگین و دردناک بودند که وی فقط ترجیح میداد از شهدا، مردم و مظلومیت مردم کردستان و اتفاقاتی که در آنجا افتاده بود و سالها کسی سراغ آنها نمیرفت، صحبت کند.
نویسنده کتاب «کاک خاک» ادامه داد: کمترین و جزئیترین اتفاق، واقعه ۲۳ تیر ۱۳۵۹ بود که طی آن کشتار در سپاه مریوان اتفاق افتاد. اینها چیزهایی بودند که کسی جرئت نمیکرد از آنها حرف بزند، اما سردار اصرار داشت که ما از مردم، مریوان و سختیهایی که مردم کشیده بودند، حرف بزنیم.
وی افزود: مردم کردستان از یک طرف با عراق و صدام درگیر بودند و از طرف دیگر با احزاب ضدانقلابی که آنجا بودند مانند کوموله، دموکرات، رستگاری و... و حتی منافقین در آنها نفوذ کرده بودند. من امیدوارم ما رسالتمان را بهخوبی انجام داده باشیم و از مردم گفته باشیم؛ هرچند گفتنیها زیاد بود.
در ادامه جلسه پرسش و پاسخ خبرنگاران از سردار «محمدرضا حبیبزاده» رزمنده دفاع مقدس بود که این کتاب خاطرات او از شهدا و مردم کردستان و مظلومیتهای آنها بود.
سردار حبیبزاده: اگر به جوانان اعتماد کنیم، کاراییشان بهتر و بیشتر میشود
وی در پاسخ به این پرسش که «جامعه هدف این کتاب چه کسانی هستند؟ فضای مجازی سواد را سطحی کرده است، آیا بنا دارید کتاب صوتی تحویل بدهید تا شنوندههای آن بیشتر شوند؟» اظهار داشت: هرچه از انقلاب و شهدا بگوییم، زبانمان قاصر است. من این کتاب را بیشتر برای جوانان کشور بازگو کردهام.
وی افزود: دوستان من که از سابقه خدمات من در کردستان خبر داشتند، از من میخواستند که خاطرات کردستان را بازگو کنم. این کتاب اولاً برای خاک کردستان و مظلومیت شهدا و مردم کردستان است و دوماً برای نسل جوان است.
سردار حبیبزاده گفت: ما نتوانستیم برای جوانان دهه ۸۰، ۹۰ و ۱۴۰۰ کاری کنیم، غفلت کردیم و ایثار رزمندگان و شهدا را بازگو نکردیم. ما هرچقدر از ایثارگریهای شهدا و رزمندگان در خاکهای جنوب و غرب کشور، بیریایی آنها و اخلاق بیبدیل و خاضعانه آنها و معرفت و اخلاق آنها بگوییم، کم گفتهایم.
وی ادامه داد: شهدا از مردم بودند. آنها چیزی از انقلاب نخواسته و مطالبهای از آن نداشتهاند. هر کاری که آنها کردهاند، برای کشور کردهاند و هر چه امروز در کشور میبینیم، ثمره خون شهداست.
سردار حبیبزاده اظهار داشت: در کردستان شهرهای مریوان، سقز، بانه، پاوه و شهرهای کرمانشاه از نظر زمینی، هوایی و نیروی انسانی مورد تهدید دشمن بودند. مردم شبها آرامش نداشتند و توپخانههای دشمن شلیک میکرد و روزها ضدانقلاب فعالیت میکرد. در شهرهای مریوان، بانه، سقز و پاوه مرتب در تیررس دشمنان داخلی مانند منافقین، کوموله، دموکرات و گروههایی که در کردستان ایران و عراق تشکیل شده بودند و همچنین دشمنان خارجی بودند. همه حملات به سمت مردم کردستان بود.
وی در مورد اصطلاح «کاک خاک» که نام کتاب است، گفت: «کاک» یعنی برادر و منظور از «خاک»، کردستان و خاک مظلوم شهدای کشورمان است.
سردار حبیبزاده ادامه داد: ما علاقهمند آن هستیم که کتاب صوتی بهدست مردم برسد. ما برای جوانان کار نکردهایک و کوتاهی از ما است.
اگر فرمانده در خط مقدم باشد، هیچ ابرقدرتی نمیتواند کشور را تهدید کند؛ مگر از داخل
وی اظهار داشت: ما نتوانستیم رشادتها و الگوی شهدا را عنوان کنیم، تعریف کنیم، نشر دهیم و بازگو کنیم. اگر من راوی خوبی باشم، واقعیت مطالب را بهخوبی بازگو میکنم. در شهرهای مرزی مریوان، بانه، سقز، ایلام و کرمانشاه، من با فرماندار در یک صف و اتاق بودم. فرمانده در خط مقدم بود. اگر فرمانده در خط مقدم باشد، دشمن و هیچ ابرقدرتی نمیتواند کشور ما را تهدید کند. اگر هم تهدیدی باشد، از داخل است.
سردار حبیبزاده در مورد نکته کلیدی کتاب در ترویج فرهنگ ایثار و شهادت میان نسل جوان گفت: نکته کلیدی این کتاب در بیان اخلاص، معرفت، اخلاق، دینداری و سخاوت است و آنکه هرچه من دارم هم تو هم باید داشته باشی.
وی افزود: اگر علم جوانان در صنعت، پشتیبانی و دولتداری کشور بالا برود، میتوانند بهترین کار را انجام بدهند و دنیا را تکان بدهند.
این رزمنده دفاع مقدس ادامه داد: آبادی کردستان به برکت خون شهدا است. بیمه انقلاب به برکت خون شهدا و بیمه امام زمان (عج) است.
سردار حبیبزاده در توضیح تصویر روی جلد گفت: این عکس متعلق به سال ۱۳۶۷ در سپاه کردستان و پیش از عملیات است.
وی در پاسخ به این پرسش که «در مورد دفاع مقدس کتاب زیاد منتشر میشود، اما متن آن بهخوبی نمیتواند با جوانان ارتباط برقرار کند. نوع روایت شما چگونه بوده است و شما چه کردید که اینها شعاری بهنظر نرسند؟» افزود: اسم «کاک خاک» در کردستان و مریوان پیچید و آنها ناراحت شدند که کتاب به دست آنها نرسیده است. من خاک کردستان و وقایع کردستان و مظلومیت مردم کردستان را نوشتم. نوشتم که چگونه آنها زندگی و کشاورزی میکردهاند. آنها در کردستان امنیت نداشتند. منافقین به مردم بد کردند و پاسداران را شکنجه کردند.
فرهنگ دانشجو عالی و متعالی است
سردار حبیبزاده در پاسخ به این پرسش که «شما چه نظری دارید در مورد اینکه چه کنیم تا تمایل جوانان دهه هشتادی به خواندن این کتابها بیشتر شود؟» گفت: بایستی در دانشگاهها با اساتید و رؤسای دانشگاهها نشست داشته باشیم. فرهنگ دانشجو عالی و متعالی است، اما اساتید خوبی نداریم. اگر آثار دفاع مقدس به جوانان برسد، نیازی به حرف زدن من نیست.
وی در مورد اعتماد به جوانان افزود: متأسفانه ما به جوانان اصلاً اعتماد نداریم و روی آنها کار نمیکنیم. اگر جوان را پای کار بیاوریم و به او اعتماد کنیم، بهتر میتواند کار کند.
سردار حبیبزاده در پاسخ به این پرسش که «مردمی که در کردستان زندگی کردند و خیلی از این جنایات را با گوشت، پوست و خون خود احساس کردند، چطور سال گذشته با گروهکهای منافقین همراهی کردند و کشور را تا حدودی به آن بحثها کشاندند؟»، گفت: من زمان اغتشاشات در بانه بودم. آنها این کار را نکردند و جوانان تحریک شده بودند. من به مردم کردستان افتخار میکنم. کُردها در بدترین شرایط دهه اول انقلاب هم در کنار ما بودند.
وی ضمن اشاره به اینکه من در هر جایی که فرصت پیدا کنم، با مردم صحبت میکنم تا مرا درک کنند، در مورد خوشبرخوردی با مردم در بیان خاطرهای نقل کرد: من پای مصنوعی داشتم و میخواستم از مازندران به تهران بیایم. در ماشین، پایم به مسافر کناری میخورد. از او عذرخواهی کردم و گفتم پایم مصنوعی است؛ اگر به شما برخورد میکند، نگران نباشید. او از من عذرخواهی کرد و گفت: شما جانباز هستید. بعد از آن از مازندران تا تهران دو ساعت با او صحبت کردم و آن فرد از شمال تا تهران خاطرات من را نوشت؛ چون با او خوب برخورد کردم.
در پایان در جمع اصحاب رسانه از این کتاب رونمایی شد.
انتهای پیام/ 118