گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس، گسترهٔ زبان فارسی در اقلیم افغانستان و معاشرت برادرانهٔ شاعران ایران و افغانستان سبب شده که در سالهای اخیر، شاهد بروز و ظهور شاعران نامداری از این اقلیم در کشور عزیزمان باشیم.
یکی از شاعران، حمید مبشر است که مقدمة استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه) بر کتاب او، گویای سطح ادبی مقبول آثار اوست.
«کوچهٔ بارانی اشراق» مجموعهای از اشعار مبشر در قالبهای گوناگون غزل، مثنوی، چهارپاره، دوبیتی و آزاد است که جلوههایی از عرفان شرقی و رنگ و بوی طبیعتگرایی، از ویژگیهای بارز آن است:
«کجا بودم که نام آرزوها رفته از یادم
درخت و باغ و کوه و دشت و صحرا رفته از یادم
قفس در دست دنبال دلم در دشت میگردم
نشان این شکار مانده از پا، رفته از یادم
سرم ویرانهای، تاریخ عهد باستان گشتهست
شکوه و شوق و دیدار و تماشا رفته از یادم...»
اشعار حمید مبشر پر است از نگاههای تازه به وقایع پیرامون و اندوهی غریبانه در آن موج میزند:
«کنار جاده تنها ماندهام من
به حال خویشتن واماندهام من
رفیقان! قلب خونین دارم امشب
ز خیل عاشقان جا ماندهام من»
انتهای پیام/ 121