به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، حجتالاسلام نجف لکزایی؛ یکی از محورهایی که شایسته است از عاشورا به عنوان یک میزان در خصوص آن بهره برد، «ادب مواجهه با خدای متعال» است. اینکه وقتی در برابر خدای متعال قرار میگیریم، خود را بدهکار خدا میدانیم یا طلبکار از خدا؟ به نظر میرسد که مطالعه راه و روش و سبک و منش امام حسین (ع)، به ما آموزش میدهد که خود را بدهکار خدا بدانیم نه طلبکار از خدا.
برای این موضوع باید ببینیم امام حسین (ع) در دعای عرفه با خدای متعال چگونه سخن میگوید؟ در بخشی از این دعا میفرماید: «یا مولای، انت الذی من انت، انت الذی انعمت، انت الذی احسنت، انت الذی اجملت، انت الذی افضلت، انت الذی اکملت، انت الذی رزقت، انت الذی وفقت، انت الذی اعطیت، انت الذی اغنیت، انت الذی اقنیت و...» میفرماید: ای خدای من، تو هستی که به من نعمت دادی، تو هستی که به من احسان کردی، تو هستی که با من رفتار نیکو داشتی، تو هستی که به من توفیق عطا کردی، تو هستی که بینیازم کردی از خلق، تو هستی که مرا کفایت کردی، توهستی که مرا هدایت کردی، تو هستی که مرا از گناه باز داشتی، تو هستی که عیوب من را پوشاندی، تو هستی که مرا آمرزیدی، تو هستی که عزیزم داشتی، تو هستی که به من کمک کردی، تو هستی که بازویم راگرفتی، تو هستی که مرا نصرت کردی، تو هستی که مرا به هنگامی که بیمار شدم شفا بخشیدی، تو هستی که من به عافیت دادی و ...».
اما وقتی نوبت به خودش میرسد، اینگونه سخن میگوید: «اَنـَا یا اِلهىَ الْمُعْتَرِفُ بِذُنُوبى فَاغْفِرْها لى اَنـَا الَّذى اَسَاْتُ اَنـَاالَّذى اَخْطَاْتُ اَنـَاالَّذى هَمَمْتُ اَنـَاالَّذى جَهِلْتُ اَنـَاالَّذى غَفَلْتُ اَنـَا الَّذى سَهَوْتُ اَنـَا الَّذِى اعْتَمَدْتُ اَنـَا الَّذى تَعَمَّدْتُ اَنـَا الَّذى وَعَدْتُ وَاَنـَاالَّذى اَخْلَفْتُ اَنـَاالَّذى نَکَثْتُ اَنـَا الَّذى اَقْرَرْتُ اَنـَا الَّذِى اعْتَرَفْتُ بِنِعْمَتِکَ عَلَىَّ وَعِنْدى».
فردی مثل امام حسین که معصوم است، وقتی در برابر خدای متعال قرار میگیرد، میفرماید: «خدایا در برابر همه این نعمتهایی که تو در حق من روا داشتی، من چه جور بندهای هستم؟ خدایا من اعتراف میکنم به گناهان خودم و از تو طلب بخشش دارم برای خودم. خدایا آنی که بد کرده من هستم، از تو جز خوبی سراغ ندارم. خدایا آنکه خطا کرده من هستم، خدایا کسی که غافل شده من هستم. آن کسی که فراموش کرده من هستم و ...».
امام حسین (ع) چه در دعای عرفه که بخشهایی از آن اشاره شد و چه در روز عاشورا، با همه آن مصائبی که در عالم ملک و این دنیا برای آن حضرت پیش میآید، باطن عالم، یعنی ملکوت را زیبا میبیند. وقتی که با خدا سخن میگوید یک جا و یک مورد، از حضرت تعبیری نداریم که خدا را مخاطب قرار داده باشد، بگوید خدایا این چه بلایی است که بر سر من میآوری.
همه جا کلامش این است که خدایا من از تو راضی هستم، هر کم و کسری که هست از سمت من است. از سمت تو جز نعمت و محبت و زیبایی نیست. «رضاً برضاک»، در اینجا خود را نشان میدهد. حتی در مورد حضرت زینب (س) هم این را داریم که در مجلس ابن زیاد وقتی ابن زیاد به او گفت دیدی خدا با شما چه کرد؟ آنجا میگوید: ما رایت الا جمیلا، ما از ناحیه خدا جز زیبایی ندیدیم، هر چه خدا برای ما بپسندد آن زیبایی است. یعنی باطن عالم وملکوت عالم را میبینند.
قضاوت امام حسین (ع) و حضرت زینب بر اساس آن چیزی که در ظاهر اتفاق میافتد نیست. بلکه مبتنی بر ملکوت عالم و باطن عالم است. خدای متعال این توفیق را به آنها داده که از دین خدا به این روش دفاع بکنند. امام حسین که دنبال جنگ نبود، امام حسین دنبال عمل به اسلام، عزت اسلامی و حفظ اسلام در مقابل توسط یزید و یزیدیان بود.
آنها میگفتند نه! یا شما بیعت بکنید یا کشته میشوید. امام اینجا توفیق بزرگی پیدا میکند که با خون خودش از دین حفاظت کرد و خود را در برابر خدا تسلیم محض میبیند. به مقامی رسیده که مقام عبودیت محض است. مقام اطاعت محض است.
صددرصد مطیع خداست، صددرصد در حال عبادت خداست. عبادت خدا که فلسفه آفرینش است، ملازم با اطاعت خداست. یعنی کسی میتواند بگوید من خدا را عبادت میکنم که از خدا و از رهبران الهی که خدا فرموده است اطاعت نماید. در همین زمینه، امام حسین میفرماید، میخواهم به روش جدم رسول الله (ص) و پدرم علی ابن ابیطالب (ع) عمل بکنم.
اطاعت از خدا هم ملازم با معرفت به دستورات خداست. امام حسین (ع) عالم و عارف به دستورات خدای متعال است. این میزانی برای رفتار امروز ماست. باید ببینیم، اگر در برابر مشکلات مختلف قرار گرفتیم، خدا را مقصر میدانیم یا خودمان را؟ این مشکل در رابطه ما با خدا اثر میگذارد یا نه؟ ما چگونه با خدا سخن میگوییم؟ آیا به خدا میگوییم هر آنچه که لطف هست، هر آنچه که نعمت هست، هر آنچه که شرافت هست، هر آنچه عزت هست، هر آنچه برکت هست از ناحیه توست. هر آنچه زیبایی است از ناحیه توست؛ و هر آنچه خطا، سهو و نسیان و گناه هست از ناحیه ماست؟ آیا میگوییم، خدایا من آن چیزی را میپسندم که تو میپسندی؟
تعبیری از حضرت امام (ره) در همان سالهای اول انقلاب موجود است که به همین ادب و منطق اشاره داشت. به این مضمون فرموده بودند: «هی نگویید انقلاب برای ما چه کرده است بلکه از خودتان بپرسید که شما برای انقلاب چه کردهاید؟» اگر این منطق را از امام حسین (ع) یاد گرفتیم، هر فردی در هر مرحلهای که هست، اول از خود سوال میکند، ما برای پیشرفت جامعه مان چه کردهایم؟ برای استقلال جامعه چه کردهایم؟ برای الهی شدن جامعه چه کرده ایم؟ برای اینکه در برابر نظام سلطه و استکبار کشورمان پیروز شود، مستضعفین عالم پیروز شوند، جریان مومنین و مقاومت در سطح جهان پیروز شوند، چه قدمی برداشتهایم؟
بنابراین باید در تمامی مواجهات، ارتباطات و تعاملات ابتدا متوجه اشکالات خود شویم. آسیبشناسی را از خود شروع کنیم. ابتدا سعی کنیم، اشکالات و ایرادات خود را برطرف کنیم، بعد سراغ مرحله بعدی برویم. یعنی سعی کنیم به لحاظ ادب تعاملات اجتماعی، پیوسته از خود شروع کنیم، خودمان را متهم کنیم و برای رفع اشکال و عیب خویش اقدام نماییم.
باید نیایش با خدا و بر اساس آن تعامل با دیگران را یاد بگیریم. باید بگوییم، هر آنچه که لطف، زیبایی و جمال است، خدایا از توست؛ و هر آنچه خطا، نقص و اشتباه است از ماست. خدایا ما را ببخش و به ما توفیق عنایت فرما که روز به روز در عبادت تو، در اطاعت از تو و رهبران الهی و در شناخت دستورات تو پیشرفت داشته باشیم و ارتقاء پیدا کنیم.
منبع: فارس
انتهای پیام/ ۱۳۴