به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، جعفر طهماسبی از رزمندگان تخریبچی لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) در دوران دفاع مقدس و از فعالان عرصه جهاد و شهادت در مطلبی به خاطره تدفین یکی از شهدای فاطمیون اشاره کرده است که در ادامه میخوانید.
پنجشنبه هفتم خرداد سال ۹۹ بود دوستان خبر دادند که پیکر یکی از شهدای فاطمیون برای تدفین در قطعه ۵۰ به گلزار شهدای بهشت زهرا (س) آمده. سوال کردم تازه شهید شده و یا اینکه از شهدایی است که پیکرش بعد از ماهها تفحص شده؟ جواز دفن را دیدم.
تاریخ شهادت بهمن ۹۸ ذکر شده بود، یعنی اینکه بیش از چهار ماه از شهادتش میگذشت؛ اما شنیدم که در تابوت فقط راس شهید را تشییع میکنند. تابوت شهید را بالای قبر برای دفن قرار دادند. حرف از مادر و خواهر شهید نبود. فقط نام برادرش را میبردند تا برای آخرین بار با برادرش وداع کند. من هم کفشها را کندم و آستینها را بالا زدم تا شهید مدافع حرم دیگری را در خاک بخوابانم.
به توفیق الهی و لطف شهدا، پیکر مطهر تعداد زیادی از شهدای مدافع حرمی که در گلزار شهدای بهشت زهرا (س) دفن شدند را در خاک گذاشتم. خیلی از آنها بیسر بودند و رگهای گردنشان روی خاک قرار گرفت، اما این شهید با همه آنها فرق داشت.
این شهید پیکرش بیسر نبود بلکه سرش بیپیکر بود. وقتی بندهای کفن را باز کردم با وسواس خاصی سراغ سرش رفتم. سرش را داخل پارچهای سفید پیچیده بودند. تصورم این بود که جمجمهاش در پارچه پیچیده شد، اما سیاهی موی پرپشت و یک دست مشکی این جوان ۲۲ ساله شهید متحیرم کرد. بیش از چهار ماه از شهادتش گذشته بود.
مقداری خاک آغشته به تربت کربلا و مهر کربلا زیر گونه شکستهاش قرار دادم و تلقین خوانده شد. دست راستم را پشت سرش گذاشته بودم و با ذکر تلقین تکان میدادم. حالم دست خودم نبود. چند وقت قبل بدن بیسر شهید اصغر پاشاپور و این بار سر بیبدن شهید محمد ناطقی. بعد از تلقین هم کفن کربلا رسید و سر بیبدن در آن پیچیده شد. حکایت عجیبی بود.
شما هم اگر توفیق پیدا کردید و گلزار شهدای تهران رفتید قطعه ۵۰ چند تا ردیف پشت سر شهید آرمان علی وردی فاتحهای بر مزار شهید بیبدن «محمد ناطقی» بخوانید. انشاءالله در روز حشر شفیع ما باشند.
انتهای پیام/ 141