به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، «بهروز غریبپور» کارگردان فیلمهای سینمایی «اردک لی» و «تنبل قهرمان» در گفتوگویی اظهار داشت: توجه به مقوله هنر همواره در طول تاریخ برای حکومتهای مختلف مورد توجه بوده است؛ مثلاً در دوران غزنوی که سینما و تئاتر نبود، شعر زبان رسمی و هنری ما بود که موسیقی هم در جوارش حضور داشت. درباریهایی که متهم به خونریز بودن و غیر فرهنگی بودن هستند در آن روزگار از شاعران حمایت میکردند، به شعرا توجه میکردند و بار طلا به آنها میدادند. این یعنی آنها نسبت به هنر بی توجه نبودند و ارزش کار هنری را درک میکردند.
وی ادامه داد: این اتفاق نشانگر آن است که متولیان سیاسی در پیشینه تاریخی کشورمان همواره به هنر توجه داشتند. مثلاً در دوره سلجوقیان خواجه نظام الملک مکلف کرده بود در هر بخش نظامی حداقل ۵ جلد شاهنامه وجود داشته باشد. این کار بسیار سخت و دشوار بود چرا که این شاهنامهها باید کتابت و خوشنویسی میشد و پروسه تولیدش زمان بر بود، اما با این همه از دستور کار خارج نشده بود.
غریبپور سپس با بیان اینکه امروزه مدیران فرهنگی و سیاست گذاران کلان هنری یاد گرفته اند تا فقط دستگاه ایرادگیری و مانع تراشی را قویتر کنند اظهار داشت: در حال حاضر اهمیت به نظام آموزشی و به روز کردن پدیدهای به نام تولید هنر سینمایی وجود ندارد و همین باعث ضعف شدید و مفرط تولیدات ما شده است.
فیلمنامهنویس فیلم سینمایی «دونده» خاطرنشان کرد: این باعث تأسف است لهستان که کشوری جزو اروپای شرقی با فرهنگ کمونیستی و محدودیتهای فراوان بوده دانشگاههای فیلمسازی معتبر دارد، اما ما با اینکه پیشینه قوی فرهنگی و هنری و تاریخی داریم در این خصوص ضعیف عمل کردهایم.
رئیس شورای تشکیلات عروسکی WAP پراگ افزود: همه کشورها امروز پی برده اند که باید از ابزار هنر و سینما به نفع خود بهره بگیرند. آنها به این نتیجه رسیده اند که باید تجهیزات و ملزومات مدرن و به روز داشته باشند؛ دستگاههای فیلمبرداری، صدابرداری، نورپردازی و... شان باید به روز باشد؛ فیلمنامه نویسان شان باید درست تربیت شوند و بازیگران شان باید درس و مهارتهای مختلف را بیاموزند، اما ما هنوز تکرار میکنیم روزها و شبها را در دانشکدههایی که حتی یک دوربین فیلمبرداری به روز ندارند، یک سیستم پخش خوب ندارند و...
بنیان گذار فرهنگسرای «بهمن» با تأکید بر اینکه امروز هدف فقط پول درآوردن است تصریح کرد: آنچه امروز در سینمای کشورمان شاهد هستیم همان ادامه سینمای فیلمفارسی است که فقط فردین آن حذف شده است! باز هم صد رحمت به سینمای فیلمفارسی چرا که در آن حداقل برخی جنبههای مثبت وجود داشت و در نهایت همه چیز به خوبی و خوشی به اتمام میرسید در سینمای امروز ما که همه ابعاد زندگی انسانها منفی نشان داده میشود. فیلمهای ما شده اند پر از دعواهای خانوادگی، توهین به شخصیت پدر و مادرها، زیر پا گذاشتن ارزشها و مضحک نشان دادن همه نیکیها و خصایص انسانی! حتی مقولهای مانند ازدواج در فیلمهای ما مضحک نشان داده میشود و این جای تأسف دارد.
این سینماگر برجسته در ادامه این گفتگو متذکر شد: امروزه سینمای اندیشمند نابود شده و در عوض آن سینمای سیاه خارج پسند و سینمای بفروش مضحک مورد توجه همگان واقع شده است! سیاه نمایی در همین فیلمهایی است که میلیاردی میفروشند. تهی کردن تفکر و انباشت مغزها از دیالوگهای نازل و پیش پا افتاده آیا برای جامعه جز سیاهی چیز دیگری دارد؟
غریب پور در همین راستا خاطرنشان کرد: در این شرایطی که از مدیر فرهنگی گرفته تا تهیه کننده و سرمایه گذار همه و همه دنبال این نوع آثار میگردند چطور میتوان توقع داشت سناریو ناب تحویل داده شود؟ چطور میتوان توقع داشت کسی به آموزش اصولی فکر کند؟ چطور محتوای ارزشمند میتواند برای سینماگری مهم باشد؟
وی تأکید کرد: ما این همه دانشگاه و آموزشگاه سینمایی داریم، اما آیا در یکی از اینها اساتید مناسب وجود دارند؟ آیا این اماکن تجهیزات و لجستیک مورد نیاز فیلمسازان جوان را در اختیارشان قرار میدهند؟ ما نباید با خودمان تعارف داشته باشیم! متأسفانه مقوله آکادمی در کشورمان شوخی شده! وقتی ۴ استاد با سابقه قابل قبول نداریم چطور ادعای آکادمیک بودن داریم؟
این هنرمند پیشکسوت تصریح کرد: در این آموزشگاهها که مرتب پشت سر هم ساخته میشود معلوم نیست چه کسانی کار میکنند. بنده شخصاً از برخی تبلیغاتی که در مورد این آموزشگاهها میبینم حیرت زده میشوم؛ مثلاً در یکی از این تبلیغات که اخیراً دیدم آموزش نمایشنامه نویسی توسط کسی که حتی یک نمایشنامه اش روی صحنه نرفته است تبلیغ شده بود. یا تبلیغ جدیدی بیرون آمده با عنوان آموزش بازیگری جلوی دوربین! معلوم است این یک شارلاتنیزم صرف است.
غریب پور در همین راستا افزود: ما رسماً درون یک فاجعه هستیم؛ معیار پخش کنندهها و تهیه کنندهها امروزه خنده دار بودن فیلمها است! همین باعث شده تا امثال من مشوقی برای ادامه کار نداشته باشیم چرا که تنها دو راه برای من و امثال من میماند. یکی اینکه فیلمی بسازیم که بلافاصله برود در بخش فستیوالهای جهانی که میدانیم پشت پرده شان چه خبر است و دوم اینکه بیاییم و فیلمی بسازیم که بر اساس معیار تهیه کننده پر از موسیقی و خنده باشد و بفروشد، اما من هرگز در این جنایت فرهنگی شرکت نمیکنم.
وی در پایان این گفتوگو دانشگاههای سینمایی را سرچشمه فضاحتهای امروز سینمای کشور برشمرد و در این راستا هشدار داد: کارگردانان خوش فکر و برومند و قوی از این دانشگاهها بیرون نمیآیند؛ بدیهی است که نباید هر شخصی فیلم بسازد. فیلمساز کسی است که به خیلی از امور مسلط باشد، اما سوأل من این است که کدامیک از این فیلمسازان امروزی به مقولههای مختلف مسلط هستند؟ سیامک یاسمی اگر «گنج قارون» را ساخت حداقل به ۳ زبان صحبت میکرد، اما اینهایی که ما میبینیم امروزه تهیه کننده شده اند پیش از این قالی فروش و طلا فروش بودند و فلان کارگردان که امروز مطرح شده بچه پرروی قیافه گیری است که وقتی پیش او مینشینی جوری حرف میزند و ادعا میکند که گویا معلم و استاد آنتونیونی و فلینی بوده است. این شهامت و گستاخی را از کجا یاد گرفته اند؟ از همین دانشگاهها و آموزشگاه ها! من امیدوارم تا شرایط وخیمتر نشده مسئولان ذی ربط فکری اساسی برای بهبود اوضاع و احوال نابسامان آموزش در سینما داشته باشند.
منبع: سینماپرس
انتهای پیام/ ۱۳۴