گفت و گو با پدر شهید بهروز شمالی:

شهیدی که رجعت او در شب عاشورای حسینی رقم خورد

همسرم سیب سرخ را از من گرفت وخوابش برد؛ وقتی بیدار شد با تبسم به سیب نگاهی معنا دار انداخت و با طمانینه گفت: پسرم در این امام زاده دفن می شود و این سیب سرخ نشانه ای از شهادت اوست.
کد خبر: ۶۱۲۱
تاریخ انتشار: ۲۳ آبان ۱۳۹۲ - ۱۱:۴۷ - 14November 2013

شهیدی که رجعت او در شب عاشورای حسینی رقم خورد

منصور شمالی پدر شهید جان بر کف "بهروز شمالی" در گفتگو با خبرگزاری دفاع مقدس از زندگی و شهادت فرزندش که در شب عاشورا به شهادت رسید می گوید: اینکه پسرم غروب تاسوعا وشب عاشورا شهید شد همیشه برای من سوال بود. او زمانی به شهادت رسید که شوق دیدار خانواده وحضور در مراسم سوگواری آقا ابا عبدالله را داشت.

دلیل اینکه بهروز در چنین زمان مقدسی چون شب شهادت سالار وسرور شهیدان آقا امام حسین(ع) شهید شد این است که وقتی که عازم جبهه شد قدم به مسیری گذاشت که آن را کاملا درک کرده بود و در نهایت به بالاترین درجه یعنی شهادت، آن هم در شب عاشورا دست یافت.

بیشتر وقتش را  در کلاس های ایدوئولوژی اسلامی می گذراند. خیلی حرف شنوی داشت. پایند به خانواده بود و تاکید زیادی به حجاب خواهرانش داشت.

سال 61 که  من رئیس مخابرات بجنورد بودم حدود 10 صبح بود که به اداره آمد و دیپلمش را روی میز من گذاشت و محکم گفت: پدر جان من تصمیم گرفته ام اگر خداوند توفیق دهد به جبهه بروم. به او گفتم آیا فلسفه جبهه رفتن را می دانی. اصلا می دانی جبهه چطور جایی است و باید چکار کنی و چه مشکلاتی وجود دارد گفت: "بله پدر جان من به این خدمت بزرگ آگاهم و دانسته پا در این جهاد می گذارم و ادامه داد نباید از دستوری که امام داده سرپیچی کنیم."

 
بهروز تصمیم خود را با اطمینان گرفته بود. بعد از خداحافظی از مادرش فردای آن روز با قطار به مشهد مقدس  برای بدرقه اش رفتم و این آخرین دیدار من با پسرم بود. بنا بود تا چند روز دیگر برگردد که من تصمیم داشتم به جبهه بروم. اما امام جمعه و رئیس دادگستری بجنورد به من اجازه ندادند. شب که به خانه رفتم نیمه های شب همسرم من را بیدار کرد و به من گفت: خواب دیده ام که بهروز شهید شده من هم به او گفتم خانم نگران نباش اما او با اطمینان گفت:  نه بهروز را دیگر نمی بینیم .
 
حدود 6 روز بعد از سپاه به ما تماس گرفتند که بهروز با تیری که از پشت سر به او اصابت کرده، شهید شده است. سه روز بعد پیکر فرزندم را به بجنورد آوردند و او را در امام زاده عبدالله گرگان به خاک سپردیم.

فرد بهایی که با تلاش بهروز شهید شد
 
با اینکه هنوز دانشگاه نرفته بود اما مطالعات زیادی داشت و در کلاس های مختلف شرکت می کرد و در بین جمع برای همه سخنرانی می کرد. او تابع سخنان امام بود و همیشه به ما می گفت: "نباید از مسیری که او تعیین کرده خارج شویم."
 
بهروز با یکی  بهایی دوست بود اما با تلاش پسرم بعد از مدتی این فرد بهایی با گفتن شهادتین برای همیشه مسلمان شد. چندی بعد شنیدیم او نیز به جبهه رفته و درست به همان طریقی که بهروز شهید شده بود این جوان پاک هم به شهادت رسید.
 
بهروز همیشه روی زانوی مادرش به خواب می رفت
 
وقتی خبر شهادت بهروز را برای من آوردند من خیلی ناراحت همسرم بودم چرا که بهروز همیشه روی زانوی مادرش سر می گذاشت و می خوابید . رابطه عجیبی بین او و مادرش بود و جالب این بود که خواب هایی که قبل از شهادت بهروز از تشیع جنازه او دیده بود دقیقا همان طور اتفاق افتاد و حتی شهدایی که همزمان با خاکسپاری بهروز به گرگان آوردند ایشان همه را قبلا در خواب دیده بود و همه را می دانست.
 
یادم می آید قبل از شهادت بهروز من و مادرش به امامزاده عبدالله در شهر گرگان رفتیم در آنجا فردی برای نذر سیب سرخی را به من داد همسرم آن را از من گرفت وخوابش برد وقتی بیدار شد با تبسم به سیب نگاهی معنا دارانداخت و با طمانینه گفت: پسرم در این امام زاده دفن می شود و این سیب سرخ نشانه ای از شهادت اوست.
 
 
به خاطر علاقه و وابستگی شدید  من به بهروز شهادت او از نظر روحی و جسمی خیلی زندگی من را تحت الشعاع قرار داد به طوری که وقتی این خبر را به من دادند سرم دائما در حال لرزش بود و انگار مغرم را در بین دو سنگ آسیاب قرار داده بودند تکان می خورد. حدودا تا یکسال این حالت برای من ادامه داشت. تا اینکه به مرور به لطف صبری که خدا در این راه به من داد کم کم بهبود یافتم .
 
همه جوان ها اگر می خواهند درآخرت و همه مسیرهای زندگی سربلند باشند باید پا در مسیری که شهدا رفتند و امام تعیین کرده بود بگذارند راهی که باعث رونق اقتصادی، جسمی، روحی و خوشبختی دنیا وآخرت می شود و در غیر این صورت به جز نیستی ونابودی چیزی به همراه نخواهد داشت.
 
به خاطر اینکه پسرم در این ماه عزیز به دیدار حق شتافت و همزمان با شهادت آقا ابا عبدالله الحسین(ع) و یاران با وفایش شهید شد از آنزمان هیئتی را تشکیل دادیم که انشالله  جوان ها بتوانند به جز شرکت در آن در زندگی خود نیز رهروان واقعی این حضرت باشند.
 
شهید بهروز شمالی در 19 بهمن ماه سال 1343 در بجنورد به دنیا آمد و در 6 آبان ماه سال 1361 در منطقه سومار در لشکر مسلم بن عقل شب عاشورا با تیر دشمنان بعثی به شهادت رسید.
نظر شما
پربیننده ها