به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، شهید «سید علی اندرزگو»، روحانی و مجاهد مبارز سده معاصر بود که توانست در مبارزه با رژیم طاغوت و برپایی نهضت اسلامی نقش مهمی ایفا کند و موانع مهمی را از پیش روی انقلاب اسلامی ایران بردارد و این نهضت مقدس را در آستانه پیروزی قرار دهد.
این روحانی انقلابی در تبلیغ اسلام ناب، چهرهای فعال و تأثیرگذار داشت و در مبارزه با رژیم طاغوت و برپایی نهضت اسلامی، مبارزی کمنظیر بود. این مجاهد راه حق توانست در تاریکترین عصر اختناق با برقراری اتحاد در میان صف مبارزان و مخالفان رژیم طاغوت به نهضت اسلامی در مسیر پیروزی یاری رساند.
به مناسبت سالروز شهادت شهید اندرزگو در روز دوم شهریور ۱۳۵۷، پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای (مدظلهالعالی) صوتی را از سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی که در مورد شهید اندرزگو که در شهر مقدس مشهد ایراد کردند، منتشر کرد. مشروح سخنان ایشان به شرح زیر است:
«برای من بسیار هیجانانگیز است که در این محفل عظیم و باشکوه سخنان خود را با یاد و تجلیل از شهیدی بزرگ و مبارزی که در طول زندگانی پرماجرای خود نمودار یک انسان انقلابی به تمام معنا بود آغاز کنم.
انسان مسلمان راستینی که با عشق به شهادت، قرآن و اسلام در همین شهر مقدس سالها زندگی غرورانگیز پرافتخاری را دور از چشمهای بیگانه و گوشهای نامحرم در سختترین شرایط گذرانید.
آن چهره متواضع، آن اندام کوچک، آن دل مهربان و آن صورت صمیمی که بر روی آن موتور گازی حقیر با سبدی در دست در شکل کاسبکاری در حقیقت بیکاره که در کوچه پسکوچههای سرشور و کهنو به ظاهر به دنبال کاری شبیه بیکاری، اما در باطن به دنبال هدفی عظیم میگشت را نمیتوان فراموش کرد.
برادران دیرینش او را به نام «سید علی اندرزگو» میشناختد و دیگرانی او را به نام «شیخ عباس» و در مشهد بیشتر مردم او را به نام «دکتر» میدیدند.
در این فضای ظلمانی و این شب تاریک، آن عقاب جوری که بال بر سر شهر و شهروندان گشوده بود این خورشید فروزنده تابان را در زوایای خانهها، در کنج بیقولهها و در شرایط دشوار زندانی کرده بود، اما خورشید هرگز زندانی نمیشود.
سالها گذرانید و دشمن با تمام تشکیلات وسیعش و با دستگاه جاسوسی شب و روز در کارش نتوانست «شیخ عباس» را بشناسد. در آخرین ماههایی که مردم ایران برافروخته و گداخته در تعقیب راه پرشکوه خود، راه پیروزی جنبش اسلامی بر دستگاههای ظلم و استثمار جهانی میکوبید و پیش میرفت، شهید عزیز و سید بزرگوار عالیمقام ما باز هم در حالهای از خموشی، گمنامی و ناشناسی مانند شهیدان تشیع در روزگار اختناق عباسی و اموی به دست گرگان خونخوار دستگاه جبار طاغوتی شهید شد.
آن روز در همین کوچه پسکوچهها از روی درددل و از سر درد و اندوه میگفت: «من چند سال است که در مشهد هستم، اما حسرت زیارت علی بن موسیالرضا (ع) به دلم مانده است.»
شهید اندرزگو مجبور بود که در اجتماعات ظاهر نشود، به جاهای شلوغ نیاید، چون عکس او را همه جا پخش کرده بودند.
او در اشتیاق زیارت امام بزرگوار (ع) میسوخت، اما به دنبال کار بزرگ خود بود.»
انتهای پیام/ ۱۱۸