گروه سایر رسانههای دفاعپرس - محمد ایمانی؛ دیدن تهدیدها و چاره جویی برای آنها، حداقل مسؤولیت است؛ و گرنه، اگر از نگاه قهرمانان قدرت آفرین مانند شهید سلیمانی، "میزان فرصتی که در بحرانها وجود دارد، در خود فرصتها نیست. اما شرط آن این است که نترسید و نترسیم و نترسانیم".
نه انکار یا غفلت از چالشها درست است، و نه ترسیدن و ترساندن از چالشها و نه بزرگنمایی و القای عجز. ترساندن، ناامید کردن و دفن ارادهها در زیر انبوه مشکلاتِ بزرگ نمایی شده، یکی از ارکان عملیات در جنگ نرم دشمن است.
چالشها و تهدیدها نباید ما را از دیدن فرصتها، پیشرفتها و موفقیتهای بزرگ غافل کند. بلکه انگیزه و امید نهفته در این موفقیتها، سرمایه و سوخت مهمی برای مدیریت چالشها و فرصت ساختن از آنهاست.
جنگ تحمیلی و تحریمهای ظالمانه، دو نمونه از این تهدیدهای بنیان برافکن است که نه تنها نتوانست ملت ما را از پا در آورد، بلکه تبدیل به ضد نقشه دشمن شد و کشور را در حوزههای گوناگون رویین تن کرد.
تا جایی که امروز، تولید سوخت ۲۰ درصد رآکتور تهران، رونق پتروشیمی و تولید بنزین و ساخت پیشرفتهترین جنگ افزارها، به روندی عادی - و نه خارق العاده و محال - تبدیل شده است.
دشمن از مشاهده روند تثبیت شده و بالنده پیشرفتها به دست و پا افتاده است. با وجود نفوذ دشمن در عمیقترین لایههای سیاست و مدیریت کشور ظرف دهه گذشته، کشور ما توانست طلسم جنگ ارادهها را بشکند.
ایران اسلامی، ضمن توقف روند عقبگرد هشت ساله، توانسته موفقیتهای خیره کنندهای را در حوزههای دیپلماسی و امنیت منطقه ای، رشد اقتصادی و احیای تولید، خودکفایی در برخی حوزههای راهبردی کشاورزی و سلامت و... به ثبت برساند.
احیای خودکفایی گندم، ثبت نرخ رشد اقتصادی ٧.٩ درصد در بهار امسال، کاهش ۱۷ درصدی نرخ تورم، افتتاح طیف متنوعی از پروژههای اقتصادی و عمرانی در سراسر کشور و...، همگی گواه این است که روند پیشرفتها با وجود فشار انبوه دشمن برای آشوب افکنی و بی ثبات سازی، تثبیت شده است و معنی این رویداد، موففیتها و رشدهای دو چندان ظرف یکی دو سال آینده است؛ بنابراین هرگز از به دست و پا افتادن رسانههای غربگرا و بیش فعلی آنها تعجب کرد. آنها پیش از این، هنگامی که واگذاری مرحلهای منابع قدرت به آمریکا در برجام و ملحقات آن (برجام ۲ و ۳، FATF، توافق پاریس) در حال ریل گذاری و اجرا بود، هشدار صاحب نظران را مسخره میکردند.
اما همان ها، هنگامی که ورق برگشت، آمریکا با تحقیر در چند مرحله عقب رانده شد، برنامه هستهای احیا گردید، تحریمها از رمق افتاد و صادرات نفتی و غیر نفتی به اعتبار تجدید حیات دیپلماسی فعال رونق گرفت، ناگهان نگران و دلواپس شدند!
آمریکا در اثر جنگهای عراق و افغانستان، چند هزار میلیارد دلار بدهی بالا آورد و مجبور شد از افغانستان خارج شود - که به عنوان "شرمآورترین شکست در تاریخ سیاست خارجی" در آمریکا تعبیر شد-، اما غربگراها کوشیدند، همان را شکست برای ایران وانمود کنند!
جماعت بی صداقت، دو سال پیش برای مردم افغانستان اشک تمساح میریختند و به جمهوری اسلامی فشار میآوردند تا به آن کشور قشون کشی کند و به حمایت از مردم شریف افغانستان، با طالبان بجنگد!
اما از باب این که دروغگو کم حافظه است، حالا خود مردم افغانستان را تهدید نامیده و خواستار برخورد چکشی و اخراج فوری مهاجران افغانستانی شده اند. هر روز هم -ولو با ویدئوهای چند سال قبل- سعی میکنند از افغانستانیها لولو بسازند و علیه قاطبه آنها نفرت پراکنی کنند.
ناگفته روشن است که مشابه همین ماموریت، با مضمون ایران هراسی و نفرت پراکنی علیه جمهوری اسلامی ایران، در افغانستان برقرار است تا دو ملت نتوانند همسایه و تکیه گاه و تامین کننده نیازهای یکدیگر باشند.
نکته بسیار مهم، اما عمدا مغفول، نقش ۴۰ ساله آمریکا -با همراهی سنتی انگلیس- در تحمیل چند دوره جنگ و بی ثباتی به افغانستان و آواره کردن میلیونها شهروند است که طبعتا موجب پناه آوردن بخشی از مهاجران به ایران از دهه ۶۰ به این سو در چند مقطع شده است.
آمریکائیانی مانند برژینسکی اذعان دارند که آنها شوروی را مجبور به حمله به افغانستان کردند. همچنین، امثال هیلاری کلینتون گفته اند که آمریکا نقش اصلی را در فراز آوردن برخی گروههای منتهی به طالبان ایفا کرده و در واقع لستر ساز اصلی اشغالگری در دوره اخیر بوده اند.
پس از آن هم با سپردن افغانستان به طالبان، دوره دیگری از ترس و مهاجرت را در این کشور حاکم کردند؛ بنابراین منطقا باید، به جای افغانی هراسی و افغانستانی ستیزی، باید روحیه استکبار شناسی و آمریکا ستیزی را در کشور تقویت کرد.
اما برعکس، ماموریت غربگرایان، تبرئه آمریکا، و ترویج مطلق همسایه هراسی و همسایه ستیزی است و هر همسایهای که اشتراکات تاریخی و فرهنگی بیشتری با ملت ما داشته باشد، بیشتر در معرض این هراس افکنی است. دیروز عراق و امروز افغانستان.
تهدیدها و چالشها را باید دید و چاره جویی کرد. چالشهای مزمن، دقت و تدبیر مضاعفی میطلبد. شفاف کردن مسائل و مدیریت و کاهش تدریجی دامنه آن، منطق حکیمانهای است.
اما هرگز نباید به زبانها و قلمهای اجارهای دشمن مجال داد تا مسائل فرعی را جای تهدید اصلی بنشانند، یا با عملیات پر حجم هراسافکنی و ناامیدسازی، راهبرد فلج سازی و فشل سازی ملت قدرتمند ایران را پیش ببرند.
منبع: فارس
انتهای پیام/ ۱۳۴