یادداشت/ داود مهدوی‌زادگان

منطق قدسی عمومی‌سازی دفاع ملی در جنگ تحمیلی

مهم‌ترین درسی که می‌توان از تجربه دفاع مقدس گرفت این است که ایران زمین تنها با روحیه جهادی محفوظ می‌ماند و با تعصب دینی است که می‌توان هر گونه دشمن متجاوز را از این آب و خاک دور کرد.
کد خبر: ۶۲۰۳۴۱
تاریخ انتشار: ۰۹ مهر ۱۴۰۲ - ۱۷:۱۰ - 01October 2023

منطق قدسی عمومی‌سازی دفاع ملی در جنگ تحمیلیگروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس - داود مهدوی‌زادگان؛ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی رویداد‌ها و حوادث بی‌شماری اتفاق افتاده است که پرداختن به هر یک از آن‌ها حائز اهمیت است. چنان که، ولی فقیه، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از موضع هدایت و تبیین‌گری پیرامون اغلب آن‌ها بیاناتی را ابراز کرده است. لکن پرداختن به برخی از این وقایع به دلیل اهمیت فوق‌العاده شان در سیره تبیین‌گری ایشان به سنت تبدیل شده است و التفات همیشگی‌شان است. از جمله این امور، واقعه دفاع مقدس است که هشت سال از دهه شصت را در برگرفته بود.

به عقیده، ولی فقیه عظمت تاریخ دفاع مقدس به قدری است که پرداختن و شناسایی آن به سالیان دراز نیاز دارد و در این راه کار‌های بی شماری باید انجام داد. اگرچه آنچه تاکنون انجام شده کم نبوده است: «عظمت این واقعه را باید شناخت. خیلی کار شده؛ کتاب نوشته شده، فیلم ساخته شده، خاطرات‌گویی شده، لکن به نظر من جا برای کار هنوز بسیار زیاد است.

ما تا کنون نتوانستیم جزئیّات این تابلوی عظیم و پُرنقش‌و‌نگار را بشناسیم و بشناسانیم؛ از دور داریم می‌بینیم» (بیانات: ۲۹/ ۶ / ۱۴۰۲). عقیده راسخ، ولی فقیه آن است که شناخت درست و دقیق دفاع مقدس در ساخت آینده‌ای مطلوب و درخشان نقش اساسی دارد.

اما مهم این است که چگونه آن فهم دقیق و منطقی از واقعه عظیم دفاع مقدس به دست می‌آید. عوامل زیادی در انجام تحقیق علمی خوب نقش دارد. مهم‌ترین این عوامل که کارکرد هدایت‌گری و ترسیم نقشه راه دارد، همانا پرسش خوب است. بدیهی است که پرسش‌های منطقی و راهگشا اصلی‌ترین این عوامل است. چنانکه مقام معظم رهبری در دیدار اخیرشان با پیشکسوتان دفاع مقدس با طرح چهار پرسش اساسی طرح پژوهشی خوبی را ترسیم کردند: «پس یکی اینکه بحث کنیم یعنی فکر کنیم، مطالعه کنیم که دفاع از چه انجام میگرفت؛ دوّم اینکه دفاع در مقابل چه کسی انجام میگرفت؛ سوّم اینکه دفاع به وسیله‌ی چه کسانی انجام میگرفت؛ چهارم اینکه نتیجه‌ی این دفاع چه شد. هر کدام از این‌ها به نظر من خیلی مهم است؛ [درباره ی]هر کدام فکر کنیم، مطالعه کنیم خیلی مهم است» (بیانات: ۲۹/ ۶ / ۱۴۰۲).

گفتار حاضر ناظر به پاسخی است که، ولی فقیه به پرسش یا به تعبیر ایشان، زاویه سوم بحث داده است؛ یعنی دفاع کنندگان. وقتی مرز‌های سرزمینی حاکمیت‌ها از ناحیه دشمن متجاوز مورد تهدید و اشغال واقع می‌شود، نخستین و مهم‌ترین چالش آن‌ها بعد از اینکه عزم شان بر ایستادگی و دقع تجاوز دشمن جزم می‌شود این است که چگونه می‌توانند بسیج مردمی به راه بیندازند. چون حاکمیت‌های تحت تجاوز دشمن هر اندازه که از ارتش سازمان یافته و مجهز و قوی برخوردار باشند به تنهایی نمی‌توانند با تجاوز دشمن مقابله کنند. خیلی روشن است که اگر می‌توانستند که دشمن نمی‌توانست سرزمین آن‌ها را اشغال کند.

حاکمیت‌ها در چنین شرایطی یا می‌بایست به حمایت و پشتیبانی دولت‌های خارجی و سازمان‌های بین‌المللی امید ببندند و یا دست طلب کمک و یاری به سوی مردم شان دراز کنند و آن‌ها را برای یاری رساندن فرا بخوانند. راه حل اول بسیار مخاطره آمیز و نگران‌کننده است و‌ای بسا از چاله در آمدن به چاه افتادن است. چون کمتر دولتی یافت می‌شود که از روی همدردی و اهداف بشر دوستانه بخواهد وارد جنگی شود که تهدیدی علیه او به شمار نمی‌آید.

مانند وارد شدن دولت آمریکا در جنگ جهانی دوم یا در جنگ ویتنام و یا در جنگ سوریه که آمریکا در همه این موارد تهدید نشده بود، ولی دخالت کرد. لکن نتیجه اغلب این مشارکت‌های نظامی امریکا وابستگی و استثمار سرزمین دولت جنگ زده بوده است و بس. از این رو، بی خطرترین و سودمندترین راه حل برای دفع تجاوز دشمن تکیه حاکمیت به مردم است. بسیج عمومی توده‌ها عاقلانه‌ترین و بی‌منت‌ترین راه برای بیرون راندن دشمن از سرزمین‌های اشغالی است.

اما مسأله مهم در اینجا آن است که چگونه می‌توان بسیج عمومی دفاع از آب و خاک را پدید آورد. صرف تهدید و ترس مردم جنگ زده موجب نمی‌شود که مردم پای کار بیایند و دشمن را به عقب برانند و از سرزمین‌های اشغالی بیرون کنند. چنان که جنگ‌های میان دولت‌های عربی با صهیونیست‌های اشغالگر اینگونه بود. دولت‌های عربی قادر به بسیج توده‌ها علیه صهیونیست‌های متجاوز و غاصب نبودند. چرا باید فلسطینیان رنج آوارگی و خانه به دوشی را تحمل کنند در حال که می‌توانستند همین رنج را با ایستادگی و مقاومت توأم با غرور و افتخار در شهر‌های تحت اشغال به جان بخرند. چون آن عامل مقاومت زا و بسیج توده‌ای در میان نبود.

علاوه بر دولت‌های عربی، ایدئولوژی سکولار ملی‌گرایی در جهان عرب که از آن، قدرت بسیج کنندگی توده‌ها برداشت می‌شد در طول سال‌های تجاوز و اشغالگری صهیونیست‌ها که همچنان هم ادامه دارد، امتحان بدی پس داد. چون این ایدئولوژی نتوانست بسیج عمومی به راه اندازد و توده‌های عربی را به میدان جنگ بکشاند. اکنون سیر قهقرایی ملی‌گرایی عربی تا بدانجا پیش رفت که امروز تن به تسلیم و سازش با دشمن متجاوز داده است و از همزیستی مسالمت‌آمیز با دشمن غاصب سخن به میان می‌آورد.

رژیم بعث عراق با ارتشی آماده و کاملاً مسلح و با پشتیبانی قدرت‌های بزرگ آن زمان بویژه حمایت دولت آمریکا و رژیم‌های مرتجع عربی در شهریور ۵۹ حمله ور شد و در همان ماه‌های اولیه هزاران کیلومتر از خاک میهن عزیزمان را تصرف کرد و چندین شهر مهم از جمله شهر خرمشهر را اشغال کرد و آبادان را به محاصره در آورد و شهر اهواز مورد تهدید جدی قرار گرفته بود. مردم بسیاری از این شهر‌ها بعد از مقاومت‌های اولیه آواره شدند. صدام حسین به کمک ارتشی کاملاً مجهز جبهه‌ای به طول هزار کیلومتر از شمال غرب تا جنوب غرب ایران علیه حکوکت انقلابی تازه تاسیس پدید آورده بود. در زمان شروع جنگ تحمیلی تنها ارتش جمهوری اسلامی به همراه نیرو‌های سپاه پاسداران برابر متجاوزان بعثی مقاومت می‌کردند.

طبیعی بود که دفع این حجم از تجاوز و اشغالگری تنها با توان نظامی ارتش و سپاه تازه تاسیس مقدور نیست بلکه به بسیج عمومی نیاز بود؛ و همین اتفاق هم به وقوع پیوست. به طوری که جبهه‌های نبرد علیه رژیم متجاوز به صحنه اقتدار مردمی تبدیل شده بود. این جنگ در دویست سال اخیر تاریخ ایران به مردمی‌ترین دفاع ملی شناخته می‌شود. ایران به واسطه چنین بسیج مردمی توانست تمام بخش‌های اشغال شده را باز پس گیرد و دشمن را به پشت مرز‌های خود به عقب راند و درس عبرت خوبی برای همه دولت‌های اشغالگر به یادگار گذاشت. اما پرسش مهم این است که این بسیج مردمی چگونه اتفاق افتاد؟

مقارن با شروع جنگ تحمیلی، ریاست دستگاه اجرایی کشور در دست ملی گرایانی بود که توان بسیج توده‌ای در مقابله با دشمن متجاوز را نداشتند. به ویژه که همان زمان از سوی ملی گرا‌های تندرو توطئه انحلال ارتش پی گرفته می‌شد. اما امام خمینی (ره) با این ایده شوم مخالفت کردند و صریحاً اعلام کردند که «الان این ارتش، ارتش اسلام است و ارتش اسلام احترام دارد و کسی حق ندارد این احترام را از آن‌ها سلب بکند. ایران ارتش لازم دارد. اسلام ارتش [می‌خواهد]، لکن یک ارتش اسلامی» (صحیفه امام: ۵ / ۳۹۲). مسلماً اگر آن توطئه شوم اتفاق می‌افتاد، خسارت‌های بزرگ جبران‌ناپذیری بر جای می‌گذاشت.

با وصف این، ملی‌گرا‌های سکولار ایرانی مانند دولت مردان ملی‌گرای عربی نه قادر به بکارگیری ارتش بودند و نه توان بسیج عمومی را داشتند. چه سکولار‌هایی که عنوان ملی گرایی را به دوش می‌کشیدند، ولی در جنگ تحمیلی مردود شدند. عده‌ای از آنان که با رژیم متجاوز بعثی عراق همداستان شدند و به او در ادامه اشغالگری یاری رساندند. برخی‌ها شان با شعار زمین می‌دهیم و زمان می‌گیریم، با تجاوز دشمن کنار آمدند.

برخی‌های دیگر به صرف باز پس‌گیری بخش‌های مهمی از خاک اشغال شده (خرمشهر و آبادان) شعار آتش بس را پیش کشیدند؛ شعاری که در آن زمان از جهت متوقف کردن عزم جنگاوران بر باز پس گیری باقی سرزمین‌های اشغال شده برای دشمن مایه امیدواری بود. بخش دیگری از سکولار‌های ملی‌گرای ایرانی هم در طول دوران جنگ تحمیلی بسیار خنثی و خاموش عمل کردند. به هر روی، ملی گرایی ایرانی در امر بسیج عمومی برابر دشمن متجاوز نا توان و ناموفق ظاهر شد. البته این نا توانی را در دهه ۳۰ که منتهی به کودتا ۲۸ مرداد ۳۲ و بازگشت دیکتاتوری شد قابل مشاهده است.

بنابراین، بسیج عمومی پیش آمده در دفاع از آب و خاک میهن مان را نمی‌توان به ایدئولوژی‌های سکولار مانند ملی‌گرایی نسبت داد. در این میان تنها می‌ماند گفتمان اسلام سیاسی که پردازنده و هدایتگر آن مرحوم امام خمینی (ره) بود. بدون تردید آن حکیم فرزانه با وجود کهولت سنی رهبری دفاع مقدس را بر عهده داشت. به طوری که هنر جنگ و جهاد را در سیره حکمرانی امام خمینی (ره) می‌توان بررسی و مشاهده کرد.

مهم‌ترین بخش از هنر جنگ امام راحل ره معنوی سازی اصل دفاع سرزمینی است. امام خمینی (ره) محتوای ضرورت مقابله با دشمن متجاوز را قدسی کرد و با مفاهیم و اندیشه دینی وارد عرصه جنگ تحمیلی شد. بدین ترتیب، مفهوم دفاع ملی از معنای این جهانی به مفهوم دفاع مقدس ارتقاء یافت. امام خمینی (ره) با چنین نگاه الهیاتی موفق به بسیج عمومی در دفاع از آب و خاک شد. گفتمان اسلام سیاسی به دلیل غنای بالایش در معرفت علمی و عملی از یک سو و روحیه بالای دینداری مردم ایران از سوی دیگر، موجب عمومی سازی قدسی دفاع سرزمینی شده بود. به دنبال چنین تحول بزرگی بود که مفهوم ملی سرباز به رزمنده اسلام تحول یافت. وصیت نامه شهداء تماماً توأمان با ادبیات دینی شکل گرفته است.

ولی فقیه در تبیین ماهیت دفاع مقدس و عامل اصلی در عمومی سازی دفاع مقدس به همین امر قدسی اشاره کرده است: «نمی‌گویم همه آحاد ملّت بودند، امّا در سطح عموم مردم و لایه‌های گوناگون اجتماعی این حرکت حضور داشت؛ مخصوص یک جمعی نبود که از پادگان‌ها راه بیفتند بروند بجنگند و برگردند. عظمت یک حادثه را از این ناحیه خوب میشود فهمید». به عقیده راسخ ایشان، عنصر دیانت اصلی‌ترین عامل در به شوق آوردن مردم برای جنگیدن با دشمن متجاوز بود: «بعد، صبغه‌ی دینی دفاع مقدّس؛ صبغه‌ی دینی. وقتی صبغه‌ی دینی هست، نتیجه این می‌شود که این جوان با شوق شهادت حرکت میکند ــ این زندگی [نامه]هایی، شرح‌حال‌هایی که نوشته شده‌اند را بخوانید ــ با شوق شهادت و آرزوی شهادت راه می‌افتد؛ گریه میکرد برای اینکه برود جبهه، به امید اینکه بتواند شهید بشود؛ نتیجه صبغه دینی این است. خانواده‌ها، پدرها، مادرها، همسر‌ها راضی می‌شدند به اینکه این جوان برود جبهه، برای خدا. بنده مکرّر مادران شهیدی را از نزدیک زیارت کردم که مثلاً یک فرزند یا دو فرزندشان شهید شده بود، می‌گفتند اگر ۱۰ فرزند هم داشتیم، حاضر بودیم این‌ها شهید بشوند؛ راست می‌گفتند، واقعاً می‌گفتند».

مقام معظم رهبری که از رهبران اصلی دفاع مقدس بودند و در متن جبهه‌های نبرد حق علیه باطل حضور داشتند به زیبایی خط مقدم جبهه‌ها را به تصویر کشیده‌اند: «خطوط مقدّم جبهه ما، محراب عبادت بود. اینکه نیمه شب یک جوانی، یک فرمانده ــ یا غیر فرمانده ــ یک گروهان یا یک گردانی بنشیند اشک بریزد، گریه کند، عبادت بکند، این نقلش یکی دو مورد یا ۱۰ مورد نیست؛ در همه بخش‌های این جبهه، این وجود داشته. اصلاً [شما در]کجای دنیا، کدام جنگ، کدام درگیری نظامی یک چنین وضعیّتی را داشتید؟ شوق شهادت، توسّل، توجّه به خدای متعال، آرزوی شهادت و مانند این‌ها (بیانات: ۲۹/ ۶ / ۱۴۰۲).

ولی فقیه این عمومی‌سازی و قدسی شدن امر دفاع سرزمینی را به امام خمینی (ره) نسبت داده است. اندیشه و شخصیت معنوی امام راحل (ره) بود که سرنوشت جنگ تحمیلی را از وضعیت مغلوبه به وضعیت پیروزمندانه و افتخار آمیز تغییر داد: «فرمانده این مجموعه ــ امام بزرگوار ــ یک مرد الهی بود؛ یک عنصر الهیِ بی‌نظیر؛ که در کنار دانش و فکر و تجربه و پختگی از جهات مختلف ــ در کنار همه این‌ها ــ [دارای]آن روح زلال و صفای معنوی بود؛ لذا نفَسش تأثیر داشت».

بر این اساس، مهم‌ترین درسی که می‌توان از تجربه دفاع مقدس گرفت این است که ایران زمین تنها با روحیه جهادی محفوظ می‌ماند و با تعصب دینی است که می‌توان هر گونه دشمن متجاوز را از این آب و خاک دور کرد.

منبع: فارس

انتهای پیام/ ۱۳۴

نظر شما
پربیننده ها