به گزارش دفاعپرس از تربت جام، بغض گلوی مادر شهید استواریکم «حمیدرضا جلالی» را گرفته، غم و انتظار عجیبی در چشمانش است از شهید که میپرسم با گلویی بغضآلود میگوید او یک فرشته بود.
اشک از چشمان مادر جاری میشود برادر شهید برای کمک به مادر نزد او میآید و میگوید: مادرم با گذشت ۳۰ سال از شهادت برادرم هنوز غم او را به دوش میکشد چراکه او مفقودالاثر است.
مادر شهید با بغض میگوید: زمانی که او را باردار بودم امام رضا علیهالسلام به خوابم آمدند و فرمودند فرزند تو پسر است اسمش را «رضا» بگذار چون او از ماست.
مادر شهید ادامه میدهد، همه فرزندانم خوب هستند اما حمیدرضا جور دیگری بود. کوچکترین دلخوری برای من و یا همسایهها ایجاد نکرد. بعد از شهادتش تمام همسایهها از خوبیهای او میگفتند.
حمیدرضا پس از شرکت در کنکور، رشته عمران دانشگاه زاهدان قبول شد ولی با شدت گرفتن جنگ دانشگاه را رها کرد و به استخدام ژاندارمری درآمد. بعد از اتمام دوره آموزشی به درخواست خودش به مناطق جنگی اعزام شد چراکه اعتقاد داشت که جنگ تا ابد ادامه نخواهد داشت و دوست دارد برای دفاع از وطن و هم وطنش بجنگد و اگر به جبهه نرود بعدها حسرت آن را خواهد خورد.
شهید به کردستان اعزام شد. در کردستان یکی از رزمندگان از او میخواهد که محل خدمتش را با ایشان جا به جا کند که شهید میپذیرد و به مرز مهران منتقل میشود.
پس از ۲ سال حضور در جبهه و خدمت در مناطق دهلران و زبیدات عراق با اینکه مدت حضور وی در منطقه تمام شده بود اما به درخواست شهید، مدت حضورش در منطقه برای یکسال دیگر تمدید میشود. این حضور حمیدرضا با اجرای عملیات مرصاد همزمان شده و او در آن عملیات شرکت میکند.
مادر شهید جلالی خبر اجرای عملیات مرصاد را از طریق رادیو میشنود و ناخودآگاه دلشوره میگیرد و لذا در تماس با برادران شهید که در منطقه عملیاتی حضور داشتند خواستار پیگیری سلامتی شهید میشوند.
برادران شهید جویای حال برادر میشوند اما اثری از او نمییابند و بعد از مدتی خبر میآوردند که استواریکم حمیدرضا جلالی در جریان عملیات مرصاد به فیض شهادت آمده و پیکر پاک و مطهرش بینشان و جاویدالاثر شده است.
استواریکم «حمیدرضا جلالی» ۲۴ بهمن ۱۳۴۷ در روستای احمدآباد صولت از توابع شهرستان تربت جام متولد شد و دهم مرداد ۱۳۶۷ در جریان عملیات «مرصاد» به درجه رفیع شهادت نائل آمد و در زمره شهدای مفقودالاثر قرار گرفت.
انتهای پیام/