به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، از منظر معصومین (ع)، امانت داری و راستگویی دو اصل مهم در آموزههای دینی هستند، به فرموده امام صادق (ع): «خداوند پیامبری را مبعوث نکرد؛ مگر اینکه راست گویی و ادای امانت، جز برنامههای اصلی او بود». هم چنین پیامبر (ص) میفرماید: «نگاه به فزونی نماز، روزه و عبادات مردم نکنید؛ بلکه به راستگویی و ادای امانت آنها نگاه کنید»؛ زیرا اعتماد مهمترین سرمایه جامعه اسلامی است و بر اثر خیانت و دروغ، کاخِ باشکوه اعتماد فرو ریخته و جامعه انسانی به بیابانی وحشتناک تبدیل میشود.
بر همین اساس برای واکاوی راهکارهای استقرار صداقت در خانواده با «علی کنگاوری» استاد دانشگاه به گفتوگو پرداختیم که حاصل آن در ادامه تقدیم مخاطبان میشود:
جایگاه خانواده در نظام کلی تعلیم و تربیت دینی کجاست؟
خانواده در جامعهشناسی جز پنج نهاد اصلی جامعه است و اهمیت آن به دلیل رسالت سنگینی است که در خصوص تعلیم، تربیت و پرورش نسل دارد. بدیهی است که پر ارزشترین دارایی هر کشوری نیرویانسانی است. به عبارت دیگر اساس و ضروریترین الزامات توسعه انسانی بستگی تام به خانواده دارد. به خاطر همین اهمیت است که در برخی کشورهای غربی زنان خانه دار نیز در محاسبات «اقتصادی – اجتماعی» جز مؤلفههای تولید محسوب میشوند. دین اسلام نیز به خانواده به عنوان نهادی انسانساز، مجرای تربیت نسلهای آتی و پایگاهی که میتواند موجب نیکبختی و یا بدبختی جامعه گردد، اهمیت خاصی قائل است.
استقرار صداقت در خانواده چقدر دارای اهمیت و ضرورت است؟
خانواده با نگرش سیستمی و ساختارِ وظایف و تعاملات، کشور کوچکی است که همه ابعاد و مؤلفههای یک مملکت در آن جمع هستند. به گونهای که گستره مسائل خانواده در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، امنیتی، روحی، روانی، عاطفی و تربیتی واقعیتی انکار ناپذیر است. این ابعاد در سطح خانواده هرکدام با شاخصها و ویژگیهای مرتبط به هم به صورت درونی و بیرونی در تعامل با کلان جامعه وضعیت یک پارچه فوقالعاده حساسی را به وجود آوردهاند؛ بنابراین نظام خانواده متشکل از عناصر یادشده بوده و دقیقاً مشخصات یک سامانه کامل، هوشمند، باشعور و روابط تعریف شده معنادار و پیچیده را دارد. لذا، بروز خلل و یا آسیب در هر یک از مولفهها و شاخصهایی مانند «صداقت»، سایر اجزا آن را نیز تحت تأثیر جدی قرار میدهد که اگر علاج نشود در حقیقت نظام خانواده دچار اختلال در دستیابی به اهداف متعالی خود میشود؛ بنابراین مبحث صداقت در خانواده با توجه به ماهیت معنایی، رفتاری و انسانی خود به مانند صدها شاخص دیگر از اهمیت ویژهای برخوردار است.
صداقت در مفهوم عام یعنی درستی و مطابقت داشتن با واقعیت و حقیقتِ هرچیزی، در ارتباطات خانوادگی، در مقابل کذب و دروغ، قرار دارد. صداقت به عنوان یک پدیده اخلاقی و اجتماعی از اساسیترین مفاهیم در حوزه خانواده و روابط اجتماعی است. صداقت به نوعی یک سرمایه اجتماعی برای خانواده محسوب میشود. لذا، ضعف یا نبود صداقت به عنوان مهمترین شاخص کمال انسانی در میان اعضای خانواده موجب میشود، فضای تبادل اطلاعات در این نهاد به بدبینی، سوءظن، دوئیت، بیاعتمادی آلوده شده و خانواده نه تنها از اهداف متعالی و مقدس خود باز میماند؛ بلکه آسیبهای جدی را باید تحمل کند؛ بنابراین ضرورت دارد، هر خانواده در هر شرایطی برای استقرار صداقت، مراقبتها و دقت لازم را در دستورکار خود قرار دهد و در تعقیب استقرار و ثباتِ صداقت در میان اعضا کوشا باشد که بیشترین نقش در این رابطه را والدین بر عهده دارند. صداقت تنها به زبان نیست، بلکه به درستی و عینیت در نیت، مکنونات قلبی، عمل انسان و دادهپردازیهای ذهنی مربوط میشود که در این رابطه با اخلاص نیز رابطه تنگاتنگی دارد.
مهمترین عامل استقرار و ثبات صداقت در خانواده کدام است؟
مهمترین عامل در خصوص استقرار و ثبات صداقت در خانواده، مدل و الگوی رفتاری است که والدین در نظر و عمل ایجاد میکنند. این الگوست که میتواند، سرمنشأ پیادهسازی و عادتپذیرکردن صداقت در میان اعضای خانواده باشد. چرا که آنها به صورت طبیعی الگو و مدل زندگی برای کودکان و فرزندان در هر سنی تلقی میشوند و برای موفقیت در این زمینه باید ممارست و دانشاندوزی کنند. تحقیقات نشان داده است که هرچه والدین، فرزندان خود را در این رابطه هنجار پذیرتر و ارزشمدارتر، بار آورند، فرآیند استقرار صداقت در میان اعضا به طبیعی شدن و عادت پذیری بیشتری نیل خواهد کرد. موفقیت در این رابطه مرهون دغدغه خاطر والدین برای دستیابی به صداقت است که از طریق ممارست، تمرین، عدالتگستری، تقوا، اخلاقمداری و از همه مهمتر پرهیز از دروغگویی حاصل میشود؛ بنابراین والدین باید برای تثبیت صداقت در خانواده به طور نظری و عملی آئینه تمام نما و چراغ راه فرزندان باشند و به فرزندان القا کنند همانطور که دروغگو دشمن خداست، نقطه مقابل آن یعنی صداقت رضایت خداوند را از انسان فراهم خواهد کرد.
والدین باید از ابتدای کودکیِ فرزندان خویش برای هنجارسازی صداقت برنامه داشته باشند و آنها را طوری تربیت کننده که قدر، اندازه و اهمیت صداقت در آنها با الهام از احادیثی مانند علَیکُم بالصِّدقِ؛ فإنّهُ بابٌ مِنأبوابِ الجَنَّةِ؛ و الصِّدقُ، کَمالُ النُّبلِ (راستی، کمال بزرگواری است) توسعه یابد و در نتیجه به ضرورت وجود صداقت در خانواده ایمان داشته باشند. لازم به یادآوری است؛ در این رابطه هیچ راهکاری به اندازه تعهد و تقید عملی والدین به حفظ حریم صداقت در خانواده، به ویژه در دوره هفت سال اول تعلیم و تربیت فرزندان مؤثر نیست. والدین باید در خانواده به گونهای مدیریت کنند که در فضای آن، نهتنها صداقت در گفتار و رفتار برای اعضا امنیتخاطر و اعتماد فراهم کند. بلکه صداقت جز ملکات اخلاقی و ویژگیهای درونی آنها گردد.
از عوامل آسیبپذیریِ صداقت در میان اعضا خانواده بفرمائید:
یکی از عوامل آسیبپذیریِ صداقت در میان اعضا خانواده، شکلگیری شخصیت انفعالی در افراد ناشی از احساس ناامنی، ترس و استرس است. این وضعیت نیز به نوبه خود از سختگیرها، تنبیه غیرمنطقی، خشونتمحوری و اعمال فشارهای روحی نابجا از ناحیه والدین و یا اعضا علیه یکدیگر است. به عبارت واضحتر رابطه متقابل در خانواده باید به گونهای باشد که اعضا نجات و سلامت خود را در قبال صداقت ببینند هر چند که خطایی از کودکان و بزرگترها سر زده باشد. به طور مثال وقتی به کودک میگوئیم: «این اسباب بازی را چه کسی خراب کرد؟ به راحتی بگوید من»؛ لذا در محیط خانواده باید ترس و ناامنی را به حداقل برسانیم و همیشه نسبت به اشتباهات دیگران به گونهای برخورد کنیم که نه تنها مجبور به دروغگویی نشوند؛ بلکه نجات خود را در گرو صداقتخویش بدانند.
خانواده باید محیطی باشد که صفا، صمیمیت، معیارهای ایمانی، اخلاق، خوشرویی، اخلاص و محبت بر آن حاکم باشد و افراد از هرگونه کجروی دوری کنند و تنها پیبردن به حقیقت، هر چند تلخ، برای یکدیگر معیار باشد. همچنین حاکم شدن «اعتماد» به عنوان سرمایه اجتماعی در خانواده، باید به عنوان یک اصل مدنظر والدین قرار گیرد و از ابتدای تشکیل زندگی به مثابه خیلی از امور مادی و اقتصادی جذاب که تفکر به آنها، اولویت خاصی در نزد برخی والدین پیدا میکند، در نهادینه کردن اعتماد تلاش کنند.
آیا این درست است که بخشی از این مشکلات به دلیل عدم آمادگی تربیتی زوجین است؟
متأسفانه در عصر حاضر، برخی افراد با بسیاری نقاط ضعف اخلاقی و رفتاری، خانواده تشکیل میدهند. البته نفس کار بسیار مقدس است. اما چون عدالت، انصاف، صداقت و درک درست از فلسفه و هدف از تشکیل خانواده در آنها ضعیف است، قادر به ایجاد تغییر و تحول در خود نیستند؛ تا از این طریق، اعتمادسازی، اخلاص و صداقت را در رأس امور قرار دهند. به طور مثال، یکی از مباحث آسیبزا برای نسلجوانِ فعلی- که خانواده تشکیل میدهند- عادت به ایجاد محرمانگی در فضای مجازی علیه یکدیگر است که از ابتداییترین، ولی پُرمخاطرهترین عامل آغاز و ایجاد بیاعتمادی در میان آنهاست.
مقابله با سبکزندگی غلط (در تبعیت از آموزههای غربی) در میان افراد خانواده، یکی دیگر از سیاستهایی است که میتواند با خود صداقت را برای جمع خانواده به ارمغان آورد. برای مثال: برداشتهای غلط از حدود «آزادی» در میان افراد خانواده، با الهام از آموزههای غربی و تحتتأثیر نگرشهای اومانیستی و فمینیستی موجب تضعیف فرهنگ «ایرانی– اسلامی» خانواده میشود. به طوری که همین امر مسبب اختیار و آزادی بیحد و حصری شده که بیاعتمادی و سوءظن به ویژه در خانوادههای جوان رواج پیدا کرده است.
یک اصلکلی دیگری را که باید در رابطه با نهادینهسازی صداقت در خانواده مورد توجه قرارداد، برخورداری از تدبیر و سیاست کارآمد در اداره امور آن است. همانطور که در ابتدا نیز اشاره شد، خانواده مدلی کوچک از یک کشور است؛ لذا همه امور آن باید مدبرانه، دقیق و محاسبه شده بر اساس الگوی «اسلامی–ایرانی» باشد. در اهمیت تدبیر باید اذعان داشت پیامبر اکرم صلوات الله علیه فرمود: «من برای امتم از فقر نمیترسم، بلکه از سو تدبیر میترسم». بدیهی است، این موضوع در همه ابعاد فردی و اجتماعی زندگی مصداق دارد. یعنی ساده لوحی و خوشباوری در دنیای ارتباطات پیچیده امروز موجب بر باد رفتن سلامت فرهنگی اجتماعی، اخلاقی و روانی از جمله صداقت میگردد.
در خاتمه باید اذعان داشت: نظام خانواده به وسعت هر نظام وسیع و دامنهدار متشکل از بسیاری اجزای تأثیر گذار متقابل در یکدیگر است که صداقت هم یکی از آنهاست. طبیعی است آسیبدیدگی هر عنصری در کل عناصر نظام یافته آن تأثیر خواهد گذاشت. منتهی جایگاه اخلاص و صداقتِ اعضا در قبال یکدیگر، فوقالعاده مهم است و ضرورت دارد در برقراری آن؛ الگوسازی، ممارست، تمرین و علم اندوزی و عمل کرد.
منبع: مهر
انتهای پیام/ ۱۳۴