گمانه‌زنی‌ها درباره زمان پایان جنگ اوکراین و روسیه

جنگ اوکراین در حقیقت نزاع میان روسیه و ایالات متحده آمریکا است و چنانچه از ظواهر امر بر می‌آید بعید است تا کمتر از ۳ سال دیگر بتوان برای آن پایانی متصور بود.
کد خبر: ۶۲۲۷۳۲
تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۴۰۲ - ۱۸:۰۰ - 12October 2023

گمانه‌زنی‌ها درباره زمان پایان جنگ اوکراین و روسیهبه گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، ماجرای جنگ اوکراین که طی چهار روز گذشته بالاجبار جایگاه نخست خود را در سرخط خبری رسانه‌های غربی به موضوع داغ عملیات «طوفان الاقصی» تحویل داده، نه تنها به واسطه اثرگذاری بالای بین‌المللی از درجه اهمیتش کاسته نشده، بلکه ابعاد تازه‌تری به خود گرفته است.

در این میان؛ ایالات متحده و رئیس جمهورش همچنان بازیگر نقش اول این صحنه تاریک از تاریخ جهان محسوب می‌شوند، چنانچه «جو بایدن» همچنان به بازی همیشگی خود در میان انبوهی از تناقض‌ها ادامه می‌دهد و گرچه نسبت به اقدام کنگره در حذف بند کمک‌های مالی-نظامی به اوکراین شدیدا معترض است، اما نسبت به عدم تعطیلی دولت فدرال در پی توافق با کنگره دید مثبتی دارد!

اخیرا «جو بایدن» در تماس با سران کانادا، آلمان، ایتالیا، ژاپن، لهستان، رومانی، انگلیس، فرانسه و همچنین سران ناتو، کمیسیون اروپا و شورای اروپا، به متحدان خود اطمینان داده که با وجود حذف بند کمک‌های نظامی به اوکراین در طرح بودجه موقت کنگره برای جلوگیری از تعطیلی دولت، حمایت‌های واشینگتن از کی‌یف قطعا ادامه می‌یابد.

این در حالی است که مخالفت بسیاری از شهروندان آمریکایی با رویکرد دولت این کشور در جنگ اوکراین و فرسایشی شدن این نبرد که در نظرسنجی‌های عمومی در آمریکا نیز نمود ویژه‌ای یافته، دموکرات‌ها را شدیدا زیر فشار افکار عمومی قرار داده است.

اما سوال اصلی اینجاست که بازی بایدن در معرکه اوکراین در چه بستر و فرامتنی قابل توجیه و تفسیر است؟ آمریکایی که منطق همه چیز در محاسباتش، حساب سود و هزینه است، با کدام چرتکه، تمام قد ایستاده تا جنگ اوکراین پایان نیابد؟

پاسخ به این سوال مهم، قطعا گره‌های زیادی را در ذهن افکار عمومی جهان، کارشناسان و تحلیل‌گران و دیگر بازیگران نظام بین‌الملل باز خواهد کرد.

قطعا دیگر نباید تردیدی در این خصوص وجود داشته باشد که؛ معرکه اوکراین در حقیقت جنگ میان روسیه و ایالات متحده آمریکا است و چنانچه از ظواهر امر بر می‌آید بعید است تا کمتر از سه سال دیگر بتوان برای آن پایانی متصور بود.

از سویی؛ وقوع این جنگ عملا سیر تحولات جهانی را به قبل و بعد از خود تقسیم خواهد کرد و بر اساس تمام شواهد و برآورد عموم تحلیل‌گران، به هیچ وجه نمی‌توان منتظر بازگشت اوضاع جهانی به پیش از این جنگ بود.

با پذیرش این پیش‌فرضِ غیر قابل تردید، احتمال وقوع دو سناریو میان روسیه و آمریکا وجود دارد که هر یک به نوعی مسیر تحولات آینده نظام بین‌الملل را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد.

سناریوی اول؛ سناریوی «برد آمریکا-باخت روسیه» است که در آن، آمریکا به هدف غایی خود یعنی «فروپاشی روسیه» می‌رسد با این توضیح که در این فرآیند، قطعا «فروپاشی اوکراین» نیز از سوی روس‌ها رقم خواهد خورد.

سناریوی دوم؛ سناریوی «برد-برد» است که دو طرف نهایتا در یک نقطه متوقف شده و هر یک با تحقق بخشی از اهداف خود، تن به خاتمه جنگ می‌دهند که البته در این سناریو نیز بازنده اصلی اوکراین است.

شاید سوال شود که چرا حالت سومی مبنی بر «برد روسیه-باخت آمریکا» محتمل نیست؟ پاسخ روشن است؛ چون حتی با فرض برد روسیه، آمریکا به عنوان طراح اصلی جنگ که حضور فیزیکی در میدان ندارد، چیزی را از دست نداده، چون نه تنها تلفات یا ویرانی نداشته، بلکه از نقطه‌نظر اقتصادی نیز منتفع شده است.

بر همین مبنا؛ کاملا روشن است که آمریکا قطعا به‌دنبال تداوم جنگ است، چه، این جنگ آمریکا را به نوعی از زمین بلند کرد و از جوانب مختلف شریان‌های حیاتی بسته شده آمریکا در نظام بین‌الملل را مجددا بازگشایی نمود.

در این خصوص دستِ‌کم می‌توان به ۸ مصداق روشن اشاره کرد:

۱. جنگ اوکراین روابط آلمان و روسیه که به ویژه در حوزه‌های زیرساختی، انرژی، تجارت و... در سطح بالایی قرار گرفته بود و منطقا به ارتقاء سطح مناسبات سیاسی-امنیتی بین مسکو و برلین منجر می‌شد را قطع کرد تا آلمان از دایره نفوذ واشینگتن خارج نشود.

۲. خروج از افغانستان به عنوان یک شکست مفتضحانه، پرستیژ آمریکا را دچار خدشه کرده بود و این ضرورت احساس می‌شد که فضا باید عوض شود. جنگ اوکراین در چارچوب یک نبرد ترکیبی و موج چهارمی این امکان را برای کاخ سفید مهیا کرد.

۳. تأمین انرژی اروپا که از سمت روسیه انجام می‌شد، به واسطه جنگ اوکراین به دست آمریکا افتاد تا واشینگتن ضمن حرکت در مسیر تغییر ژئوپلیتیک انرژی و حتی نوع انرژی مصرفی اروپا، هژمونی روسیه در حوزه انرژی را به چالش کشیده و یکی از ابزار‌های قدرت نرم مسکو در قبال اروپا را بلااثر کند.

۴. تحولات سال‌های اخیر منجر به تضعیف روابط دو سوی آتلانتیک شده بود، اما جنگ اوکراین این پیوند‌های رو به گسست را مجددا تقویت کرد تا چتر آمریکا همچنان بر فراز قاره سبز گسترده بماند.

۵. جایگاه و سازوکار ناتو نیز طی سال‌های گذشته تضعیف شده بود و به همین دلیل نیز فرانسوی‌ها پیشنهاد تشکیل ارتش اروپایی را مطرح کرده بودند، اما جنگ اوکراین جانی دوباره به ناتو بخشید و طرح ارتش اروپایی نیز به محاق رفت.

۶. جنگ اوکراین همچنین جایگاه تضعیف شده دلار در برابر یورو را تقویت کرد تا مانع از دست رفتن یکی از مهم‌ترین ابزار‌های آمریکا در تحقق منویات جهانی‌اش شود.

۷. گرچه اقتصاد اروپا به دلایل متعدد حتی پیش از وقوع جنگ اوکراین نیز اوضاع با ثباتی نداشت، اما این جنگ ضمن تشدید روند ضعیف شدن اقتصاد اروپا، هم اقتصاد آمریکا را از رکود خارج نمود و هم وابستگی اروپایی‌ها به آمریکا را بیشتر کرد.

۸. اروپایی‌ها هیچ‌گاه حتی در اوج قدرت اتحادیه اروپا الزاما با هم متحد نبوده‌اند و آمریکا نیز منطبق بر دکترین «یک جهان یک هژمون»، نه تنها هیچگاه خواهان پذیرش قد کشیدن اروپا در کنار خود نبوده، بلکه همواره به دنبال تقویت اروپای شرقی برای کنترل اروپای غربی و البته محدودسازی روسیه بوده که با وقوع جنگ اوکراین این مطلوب آمریکا نیز در حال تحقق است.

با این تفاسیر؛ تردیدی نیست که تحولاتِ ناشی از جنگ اوکراین، تضعیف هم‌زمان اروپا و روسیه را در برابر تقویت آمریکا در پی دارد و دقیقا به همین دلیل است که ۱۱ هزار تحریم علیه روسیه وضع شده و عملا مسیر نزاع به سمت و سوی یک جنگ تمدنی تمام عیار هدایت شده است.

البته ناگفته نماند که این فرآیند در لایه‌ای دیگر به تقویت هم‌زمان هند و چین هم منجر شده است، چنانچه رشد اصلی چین در دوران جنگ سرد اتفاق افتاد و اکنون نیز فرصتی طلایی برای چین که سال‌هاست به‌دنبال تقویت نفوذ خود در آسیای مرکزی بوده، فراهم شده است.

دعوای دالان‌های راهبردی که در جریان نشست اخیر گروه ۲۰ در هند مطرح شد را نیز باید کاملا به این جنگ و تحولات مربوط به آن مرتبط دانست.

منبع: نورنیوز

انتهای پیام/ ۱۳۴

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار