به گزارش گروه سایر رسانه های دفاعپرس، فیلم گاو که جنبههای هنری پررنگی داشت، در محافل روشنفکری سروصدای زیادی ایجاد کرد. این فیلم مرزی قاطع بود بین سینمای تجاری و غیرتجاری، خطی شفاف میان سینمای متعارف و غیرمتعارف، یک نقطه عطف، فیلمی که همگان آن را ستودند و برای نخستین بار اتفاق نظری در ستایش از یک فیلم ایرانی به وجود آمد. فیلمی پیچیده و سرشار از اشارات و کنایههای تفسیرپذیر. رابطهای عاشقانه میان مش حسن و گاوش، آنقدر که مش حسن دیگر وجود نداشت، گاو مش حسن بود.
دهه ۴۰، اوج گفتمان غربزدگی جلال آل احمد و بازگشت به خویشتن بود. همان زمان موجی نو در ادبیات و سینمای ایران نیز متولد شد که انعکاس همان نظریه «برگشت به درون» و «بازگشت به خویشتن» بود. گاو مهرجویی در کنار «حسن کچل» علی حاتمی و «مغولها»ی پرویز کیمیاوی از شاخصترین فیلمهای این دوران بودند، آثاری از فیلمساز مولفانی که برخلاف موج غالب سینمای ایران علیه فرهنگ غالب سینمای ایران برخاستند و حالا هیچکدام آنان در میان ما نیستند و آخرینشان، داریوش مهرجویی، در یک شب مهرماهی، در خانهاش کاردآجین شد، همچون هامون که شبی در سردابهای قرون وسطایی سلاخی شد. آخرین سکانس داریوش مهرجویی، سکانسی تلخ بود و سراپا خونین و سرخ.
در آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، سندی از ساواک موجود است که نشان میدهد فیلم گاو در دهه پنجاه، تبدیل به نمادی علیه گفتمان غالب شده و در محافل دانشجویی و روشنفکری علیه رژیم پهلوی به نمایش در میآمد. طبق گزارشی به قلم مرحوم داریوش مهرجویی در سازمان اسناد ملی، فیلم به شدت مورد توجه طبقه روشنفکر قرار گرفته و جلال آلاحمد، آن را فیلمی مهم میداند که باید آن را بیش از یک بار دید و منوچهر انور میگوید: «ما تاکنون تصور میکردیم که سینمای فارسی در حال جنبش و حرکت است، ولی این توهمی بیش نبوده است. با این فیلم جنبش سینمای فارسی حقیقتا به چشم میخورد و در آن شکی نیست.»
منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
انتهای پیام/ ۱۳۴