یادداشت/ سید محمد طالبیان

ریشه‌های بحران فلسطین و پیامد‌های عملیات طوفان الاقصی

آمریکا و اروپا برای حمایت کامل از اسرائیل یک استراتژی برای خود تعریف کرده‌اند بر این پایه که فلسطین، مسئله جهان عرب، جهان اسلام و مسأله انسانی و بشری نیست. براساس همین استراتژی است که غرب حمایت سایر کشور‌ها از فلسطین را نمی‌پذیرد.
کد خبر: ۶۲۴۵۹۳
تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۴۰۲ - ۰۸:۵۳ - 21October 2023

ریشه‌های بحران فلسطین و پیامد‌های عملیات طوفان الاقصیگروه استان‌های دفاع‌پرس‌ـ «سید محمد طالبیان» پژوهشگر دفاع مقدس؛ بحران فلسطین که ۷۵ سال است به طور پیوسته ادامه دارد ریشه در کجا دارد. اساساً موضوع و پدیده اسرائیل موضوع منطقه خاورمیانه نبوده است، بلکه اختلاف میان یهودیان و مسیحی‌ها در اروپا بوده که منجر به هولوکاست و در نهایت ایجاد دولت جعلی اسرائیل شد.

اروپا برای حل و فصل آن مسأله، این غده سرطانی را به خاورمیانه منتقل کرد. اروپایی‌ها با این تیر دو نشان زدند هم مسأله خود را حل کردند و هم فضایی در خاورمیانه ایجاد کردند تا نیاز به مداخله آمریکا و اروپا در این منطقه برای همیشه وجود داشته باشد. آن‌ها اسرائیل را در قلب سرزمین‌های فلسطین ساختند تا از طریق آن، بتوانند منطقه خاورمیانه را طبق برنامه‌های خود مدیریت کنند. این منطقه سرزمین فلسطین بوده است و زمانی که انگلیسی‌ها این منطقه را اداره می‌کردند همه افرادی که ساکن این منطقه بودند از هر دینی اعم از یهودی، مسیحی و مسلمان در کنار هم زندگی می‌کردند و مسأله‌ای با هم نداشتند.

زورگویی خصلت ذاتی اسرائیل است

مسیر قدرت‌یابی اسرائیل در این پرونده از همان ابتدا با چند مؤلفه همراه بوده که زورگویی و خشونت شاخصه اصلی آن است. اسرائیلی‌ها با تصاحب خانه فلسطینی‌ها آن‌ها را آواره می‌کردند. آوارگی مردم فلسطین مسأله امروز نیست و از همان ابتدای تشکیل دولت اسرائیل در سال ۱۳۲۷ هجری خورشیدی به آن‌ها تحمیل شده است. کشت و کشتار فلسطینی‌ها نیز از همان روز آغاز شده است. اما هیچ گاه فلسطینی‌ها یهودی‌ها را نکشتند و آواره نکردند، بلکه فقط از خود دفاع کردند.

اسرائیل زمین را ربود و یهودی‌ها را جذب کرد

یهودی‌ها برای ایجاد دولت به «زمین» و «جمعیت» نیاز داشتند، اما نه زمین داشتند و نه جمعیت. اسرائیل برهمین اساس برای رسیدن به هر دوی آن‌ها برنامه‌ریزی کرد و البته از حمایت اروپا و آمریکا نیز برخوردار شد. اسرائیل سالانه ۳ میلیارد دلار از آمریکا پول دریافت می‌کند و بدون حمایت مالی ایالات متحده امکان بقا ندارد.

اروپایی‌ها تصمیم گرفتند منطقه فلسطین را به یک سرزمین مناسب برای یهودی‌ها و تشکیل دولت یهود تبدیل کنند و از آنجا که در آن مقطع یهودی به اندازه کافی در این سرزمین وجود نداشت، اقدام به انتقال یهودی‌ها از سراسر دنیا به این منطقه کردند. به همین خاطر از حدود ۱۰۰ سال پیش به این سو هر سال بر تعداد یهودی‌های این منطقه افزوده شده است. در این سال‌ها پس از هر تحول مهم سیاسی در جهان، اسرائیلی‌ها، افراد یهودی را به این منطقه منتقل کردند. آن‌ها پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، تا جایی که امکان داشت از روسیه و سایر جمهوری‌های سابق شوروی، یهودی وارد اسرائیل کردند.

اسرائیل پس از اشغال سرزمین فلسطین باید آن را توسعه می‌داد و این درحالی بود که این سرزمین ساکن بومی داشت و خالی از سکنه نبود. اسرائیل تصمیم گرفت تا ساکنان فلسطینی را بیرون رانده و برای پر کردن بیابان‌های خالی و جایگزینی ساکنان فلسطینی، یهودی‌ها را از سایر نقاط جهان وارد سرزمین‌های اشغالی کند.

در نتیجه همین سیاست، هم‌اکنون حدود ۷ میلیون فلسطینی در خارج از سرزمین‌های اشغالی زندگی می‌کنند. فلسطینی‌هایی که در نوار غزه و کرانه باختری هستند در کمترین وسعت سرزمینی، پرتراکم‌ترین جمعیت را دارند.

اسرائیل جمعیتی را که در داخل فلسطین هم باقی مانده در درون همین منطقه آواره کرده است به‌گونه‌ای که ۷۰ درصد از جمعیتی که امروز در نوار غزه زندگی می‌کند از سایر نقاط فلسطین به این منطقه آمده است. یا در کرانه باختری ۳۰ درصد جمعیت از سایر نقاط سرزمین‌های اشغالی به این بخش کوچ کرده‌اند.

اسرائیل به زمین کشور‌های همسایه فلسطین هم چشم دارد

استراتژی اسرائیل برای تشکیل و توسعه دولت یهود از ابتدا تکیه بر زور نظامی و حمایت قدرت‌های بزرگ و دریافت پول کلان از قدرت‌های حامی برای توسعه سرزمینی و توسعه جمعیت بوده است. اسرائیل برای توسعه سرزمینی به منطقه فلسطین هم اکتفا نکرد و جنگ‌های مختلفی را آغاز کرد تا این سرزمین را وسیع‌تر کند و حتی در دوره‌ای تا بیروت پایتخت لبنان هم پیش آمد. در چنین شرایطی باید گفت که اسرائیل دائما درحالت تهاجمی قرار دارد و به دنبال توسعه سرزمینی و افزایش ساکنان یهودی و کاهش جمعیت بومی فلسطین بوده و هست.

آمریکا و اروپا برای حمایت کامل از اسرائیل یک استراتژی برای خود تعریف کرده‌اند بر این پایه که فلسطین، مسئله جهان عرب، جهان اسلام و مسأله انسانی و بشری نیست. براساس همین استراتژی است که غرب حمایت سایر کشور‌ها از فلسطین را نمی‌پذیرد.

نتیجه استراتژی جدا کردن اعراب از فلسطین و پایان دادن به حمایت آن‌ها از فلسطین به پیمان ابراهیم می‌رسد. آن‌ها نه تنها اعراب را از پوسته دشمنی با اسرائیل خارج کردند بلکه آن‌ها را به متحد اسرائیل هم تبدیل کردند و طرح ابراهیم جزء بزرگترین خیانت‌های کشور‌های عربی مانند عربستان سعودی به آرمان فلسطین است. این کشور‌ها حتی می‌توانستند نسبت به مسأله فلسطین بی‌تفاوت باشند، اما با دشمن فلسطینی‌ها تحت عنوان صلح، پیمان بستند. جالب این است که اسرائیل می‌جنگد، اما پرچم صلح به دست می‌گیرد و ادای مظلومیت در می‌آورد. فلسطینی‌ها مجبور به مقاومت در برابر اشغالگری هستند، اما با اتهام فعالیت‌های تروریستی رو به رو می‌شوند.

استراتژی دیگر غرب این است که مسأله فلسطین را جدا از مسائل جهان اسلام جا بزنند. به همین خاطر بزرگترین خیانتی که ترکیه به‌عنوان یکی از کشور‌های به ظاهر اسلامی و حامی فلسطین در قبال فلسطینی‌ها مرتکب شد پیشتاز عادی کردن رابطه با اسرائیل بود.

غرب در این سال‌ها تلاش کرد با وارونه‌سازی حقیقت، بگوید که مسئله اسرائیل و فلسطین مسأله برخورد کشوری که نهاد‌های بین‌المللی آن را به رسمیت شناخته‌اند (اسرائیل) با گروه‌های تروریستی (فلسطینی‌ها) است. اما کسی به این پرسش‌ها جواب نمی‌دهد که مگر ۷۰ سال پیش که اسرائیل تشکیل شد حماس، جهاد اسلامی یا حزب‌الله لبنان وجود داشتند؟ تشکیل حزب‌الله نتیجه اشغال سرزمین لبنان توسط اسرائیل بود. اگر اسرائیل به خاک لبنان تجاوز نکرده بود مردم این کشور برای دفاع از خود و عدم تکرار این تجاوز ازسوی اسرائیل دست به تشکیل حزب‌الله نمی‌زدند. این گروه‌ها، نیرو‌های مقاومت و مدافع هستند، اما اسرائیلی‌ها می‌خواهند آن‌ها را به عنوان تروریست و مهاجم به افکار عمومی معرفی کنند.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار