گروه بینالملل دفاعپرس ـ رسول حسنی؛ صهیونیسم پدیده شومی است که بیش از هفت دهه با حمایت آشکار انگلیس متولد شد و با پشتیبانی آمریکا و همپیمانانش ادامه حیات یافت. یهودیان مرتجع و نژادپرست برای تحقق رویایی نیل تا فرات با صرف هزینههای بسیار هممسلکان خود را از سراسر جهان به سرزمین فلسطین کوچاندند تا به اصطلاح باطل خود؛ مردم بیسرزمین وارد سرزمینی بدون مردم شوند.
از سال ۱۹۴۸ میلادی به بعد که مردم فلسطین با ضرب سرنیزه و چکمههای بیگانه مجبور به ترک وطن شدند و کشور جعلی اسرائیل پا به عرصه مناسبات سیاسی گذاشت تا امروز، شاهد فجایع پرشماری بودیم که سیاهه آن خود کتابی مستقل خواهد شد،.گردانندگان رژیم صهیونیستی با اتکا به ابزار رسانهای خود اعم از فیلم، سریال، روزنامه، فضای مجازی، انیمیشن، بازیهای ریانهای و ... سعی کردند تا وجود خود را مشروعیت ببخشند.
در مقابل این حجم از آثار صهیونیستی اقدام چندان قابل توجهی از سوی مخالفان رژیم صهیونیستی نتوانسته است کاری از پیش ببرد. اما وجود انقلاب اسلامی ایران در شرایطی که اسرائیل غاصب در حال رسیدن به تثبیت پایههای خود بود، باعث شد تا موازنه قدرت بین کشورهای استعماری و استکباری به نفع کشوری اسلامی به نام ایران تغییر کند که دشمنی با رژیم صهیونیستی بزرگترین راهبرد آن در بعد بینالملل بود.
ایران اسلامی شاید با رعایت شرطهایی با دولت آمریکا مذاکره کند، اما تحت هیچ شرایطی حاضر به گفتوگو با رژیم صهیونیستی نیست، چرا که اساسا وجود چنین رژیمی اصلا از نظر ایران وجاهت قانونی ندارد. در کنار اینکه ایران چه در بعد سیاسی و چه در نظامی در اوج قدرت خود قرار دارد، اقتدار جبهه مقاومت و گسترش آن تا نزدیکیهای مرز رژیم صهیونیستی سبب کاهش قدرت اسرائیل شد. شکست این رژیم در جنگ سی و سه روزه لبنان و جنگ یازده روزه غزه عملا هیمنه پوشالی آن را در هم شکست. به همین دلیل رژیم صهیونیستی با تقویت بعد دیپلماتیک خود سعی داشت تا در مناسبات سیاسی منطقه نقشی تعیینکننده داشته باشد. اگر ایران با حمایت از جبهه مقاومت تهدیدی علیه پایههای اسرائیل شده است، اسرائیل نیز در مقابل سعی داشت تا با ایجاد عادی سازی روابط با کشورهای منطقه مخصوصا کشورهای نزدیک به ایران دامنه نفوذ خود را گسترش بدهد.
نفوذ صهیونیسم در منطقه، خطری به مراتب ویرانگرتر از بمب اتمی است که باید جلوی گسترش آن گرفته میشد. هر چند ایران اسلامی خطر نفوذ صهیونسیم را بارها گوشزد کرده بود، اما اغلب کشورهای اسلامی که متاسفانه خود هدف عادیسازی روابط و پایگاهی برای گسترش صهیونیسم بودند چندان متوجه وخامت اوضاع نبودند. ورود غیرتمندانه جوانان فلسطینی در طرحریزی و اجرای عملیات طوفانالاقصی در واقع سدی در برابر عادی سازی روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای غرب آسیا بود.
این عملیات حتی اگر در بعد جغرافیایی نتیجهای برای فلسطین نداشته باشد، ولی از آنجا که طرح عادیسازی را متوقف و یا حداقل بهشدت کند و محدود ساخته، خود پیروزی چشمگیری است که رژیم صهیونیستی توان جبران آن را ندارد. این همان نکتهای است که رهبر معظم انقلاب اسلامی از آن به شکست غیرقابل ترمیم یاد کردند.
معلوم نبود، اگر چنین عملیاتی محقق نمیشد، فلسطین در چه موقعیتی قرار میگرفت؟ البته، اگرچه این عملیات در ظاهر امر پیروزیای برای ملت فلسطین در رابطه با بازپسگیری سرزمینشان به دست نیاورد ـ که خواهد آورد ـ اما همین که رژیم صهیونیستی را به بنبست سیاسی کشانده، خود فتحی آشکار است.
در شرایطی که عملیات طوفانالاقصی روزهای سختی را برای مردم فلسطین بهخصوص کودکان و زنان به همراه دارد، وظیفه کشورهای اسلامی آن است تا به هر طرق ممکن حمایت خود را از مردم فلسطین اعلام کنند. همچنان که جنگ فلسطین با اسرائیل جنگ با پدیده نفوذ صهیونیسم است، جنگ اسرائیل با فلسطین نیز جنگ با تمامیت اسلام است. درک این نکته میتواند ماهیت عملیات طوفانالاقصی را روشن و موضع ما نسبت به آن را روشن کند.
انتهای پیام/ 161