به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، شهر آبادان در ابتدای جنگ ۳۳۰ درجه در محاصره دشمن بود و از نظر نظامی سقوط کرده بود و تنها راه ارتباطی آن از طرف ماهشهر بود و آن هم به سختی انجام میگرفت. از طرفی امام (ره) فرموده بود که حصر آبادان باید شکسته شود؛ لذا اینجا بود که مهندسی رزمی جهاد وارد صحنه شد و با هماهنگی ارتش و سپاه، با شناسایی مسیر و طراحی اقدام به احداث جاده وحدت کرد.
یکی از مهمترین فعالیتهای مهندسی رزمی جهاد در آن زمان احداث این جاده بود، در ادامه روند احداث این جاده به صورت مختصر گزارش داده میشود:
جادهای در جزیره آبادان لازم بود تا آبادان را از طریق راه زمینی به اهواز مرتبط کند. (مسیر جادهای که از ۱۸ کیلومتری آبادان حوالی روستای جبیده بود به دلیل تسلط دشمن روی جاده اهواز - آبادان میتوانست نقش مهمی در مرتبط کردن مرکز استان خوزستان و اهواز به جزیره آبادان داشته باشد.)
این جاده، راه مطمئنی بین جزیره آبادان و اهواز به شماره میآمد. از سوی دیگر جاده وحدت به عنوان اولین تجربه مشترک مهندسی رزمی جهاد استانهای کشور در منطقه محسوب میشد. آنها میتوانستند از این طریق به نتایج مهمی در مورد نقاط ضعف و قوت خود در مورد فعالیتهای مهندسی رزمی برسند. در این زمینه هماهنگیهایی که با نیروهای رزمی، خصوصاً ارتش جمهوری اسلامی ایران شد نیز، تجربه گرانبهایی محسوب میشد.
اهداف استراتژیک جاده وحدت
یک: مرتبط کردن جزیره آبادان با خارج در موقعیتی که جزیره در محاصره نیروهای عراق بود به عبارت دیگر یعنی شکستن حصر آبادان
دوم: استفاده از این جاده در عملیاتها و فعالیتهای رزمی که در آینده و با هدف بیرون راندن ارتش صدام از خاک جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت.
تاریخ نشان داد که این جاده پس از احداث، اهداف فوق را بهطور کامل محقق ساخت و کمک بزرگی به پیشبرد اهداف جمهوری اسلامی ایران در جبهههای جنگ کرد. جاده وحدت با هماهنگی و همکاری هفت گروه جهاد از استانهای کشور احداث شد. (خراسان، اصفهان، فارس، آذربایجان شرقی، استان مرکزی، آبادان و خوزستان).
در این زمینه جهاد خراسان نقش مهم و اساسی برعهده داشت؛ چرا که مهمترین کارها و فعالیتها توسط جهاد خراسان و با تلاش و همت نیروهای این استان صورت گرفت. در این زمینه میتوان به طراحی جاده توسط شهید طرحچی و نیز تولید مصالح برای احداث جاده و حمل آن از طریق قراردادی که جهاد خراسان با اتحادیه کامیونداران خوزستان بسته بود، اشاره کرد. شهید طرحچی مرکز ثقل تمام فعالیتها در مورد احداث این پروژه مهندسی- رزمی بود. وی در آن زمان فرمانده کل جنگ جهاد بود. کوششها و طراحیهای مهندسی بسیار دقیق و موفق این شهید هیچگاه از یاد نمیرود.
شهید شهشهانی از نیروهای جهاد اصفهان نیز به عنوان معاون شهید طرحچی، نقش مهمی در احداث جاده وحدت داشت، همچنین شهید رضوی تلاشهای زیادی در شناسایی مسیر جاده و کل منطقه کرد. بدین ترتیب زمینههای لازم برای احداث جاده مذکور به خاطر همکاری هفت جهاد حاضر در منطقه که به عنوان «جاده وحدت» نامیده شد، فراهم شد.
لزوم احداث راه ارتباطی بین اهواز و آبادان از دو سوی این جاده، هم از آبادان و هم از اهواز احساس میشد. در این زمینه جهادهای مستقر در منطقه از دو نقطه کار خود را آغاز کردند. آنان به این امر واقف بودند که با احداث این جاده، نیروهای ایرانی دیگر مجبور نخواهند بود از طریق ماهشهر، از آب عبور کرده، سپس وارد آبادان شوند، بنابراین با توجه به این ضرورت جهاد هفت استان به دو گروه تقسیم شدند:
یک: گروهی متشکل از سه جهاد که قصد داشتند کار احداث جاده را از آبادان آغاز کنند.
دو: گروه دوم شامل جهاد چهار استان بودند که باید عملیات مهندسی جاده را از سمت جاده آبادان - ماهشهر یعنی حدود ۱۸ کیلومتری آبادان شروع میکردند.
شهید محمد طرحچی
نکته مهم و قابل توجه در این زمینه این است که دو دسته فوق، به نحو کاملاً هماهنگ عملیات مهندسی را پیش میبردند. طی مراحل مختلف احداث جاده وحدت، هر یک از این جهادها با نیروهای تحت فرمان خود بدون تبعیض و در قالب چارچوبهای رسمی برخورد میکردند. به علاوه مسؤولان جهادها با یکدیگر نیز چنین بودند و در سایه همین وحدت و یگانگی بود که جاده وحدت با موفقیت احداث شد. در مورد ایجاد جاده، هماهنگی و وحدت عجیبی بین نیروهای جهاد وجود داشت و این در حالی بود که هر لحظه این امکان این بود که نیروهای بعثی که در قسمت بالای باتلاق مستقر بودند، نفوذ کرده و عدهای از جهادگران (سنگرسازان بی سنگر) را اسیر کنند.
از سوی دیگر به سبب موقعیت منطقه و وضعیت محاصره شده جزیره، اینگونه تصور میشد که نیروهای جهادی در حالی جاده را احداث میکنند که هیچگونه حفاظ و امنیتی از طرف نیروهای نظامی ندارند و چه بسا ارتش صدام پس از احداث جاده، بر آن تسلط مییافت تا از این طریق به آبادان وارد شود، ولی با مذاکراتی که در اتاق جنگ صورت گرفته بود، دو گردان نیرو اطراف جاده مستقر شدند و وقتی جاده رو به اتمام بود، تمام اطراف جاده را نیرو پوشانده بود. بدین طریق مقدمات خارج شدن جزیره آبادان از محاصره فراهم شد.
شهید سید محمد شهشهان (شهشهانی)
سرانجام با شروع عملیات ثامن الائمه (ع) مورخ پنج مهر سال ۶۰ عملیات احداث جاده به اتمام رسید و عبور رزمندگان از طریق این جاده به نقطه رهایی امکانپذیر شد و عملیات با موفقیت پیروز و حصر آبادان شکسته شد.
با توجه به این ضرورت، جهاد هفت استان به دو گروه تقسیم شدند؛ گروهی متشکل از سه جهاد که قصد داشتند کار احداث جاده را از آبادان آغاز کنند و گروه دوم که شامل چهار جهاد بودند میبایست عملیات مهندسی جاده را از سمت جاده آبادان ماهشهر یعنی حدود هجده کیلومتری آبادان شروع میکردند.
طراحی عملیات مهندسی و شناسایی مسیر جاده وحدت
شهید «محمد طرحچی» ـ بنیانگذار، مؤسس و فرمانده پشتیبانی - مهندسی جنگ ـ در طراحی جاده وحدت مرکز ثقل تمام فعالیتها در مورد احداث این پروژه مهندسی - رزمی بود. وی در آن زمان فرمانده کل جنگ جهاد بود. کوششها و طراحیهای مهندسی بسیار دقیق و موفق این شهید، هیچگاه از یاد همرزمان وی نخواهد رفت. شهید «سید محمد شهشهان (شهشهانی)» نیز به عنوان معاون شهید طرحچی، نقش مهمی در احداث جاده وحدت داشت؛ همچنین شهید «سید محمدتقی رضوی» ـ قائم مقام عملیات مهندسی جنگ قرارگاه خاتم الانبیاء و و مسول ستاد مرکزی پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد سازندگی ـ تلاشهای زیادی در شناسایی مسیر جاده و کل منطقه کرد.
شهید طرحچی به همراه یکی دیگر از جهادگران خراسان برای کار شناسایی و طرح ریزی جاده پیشقدم شدند و از طرف اهواز کار را آغاز کردند. وی طرحهای بسیاری داشت که مهمترین آنها احداث راهی زمینی در مسیر اهواز به آبادان بود؛ اما مساله مهم این بود که ارتش صدام در کیلومتر هجده، جاده را بسته بود.
شهید سید محمدتقی رضوی
با این حال طرح احداث جاده زمانی شدت گرفت که ایشان همراه تنی چند از همرزمانشان در جهاد خوزستان، قدم اول این فعالیت مهم را در زمینه شناسایی مسیر جاده برداشتند. آنها تصمیم گرفتند که مسیر آبادان به اهواز را جهت مسیریابی طی کنند و این کاری بود که پیش از این توسط خود شهید طرحچی و یکی از همرزمانش و همچنین به وسیله شهید رضوی و شهید فلاحی انجام گرفته بود؛ اما به دلیل مسایل و مشکلات طبیعی نظیر باتلاقی بودن مسیر، این کار به طور کامل صورت نپذیرفته بود؛ بنابراین احداث جاده و اهمیت فوق العاده آن، لزوم شناسایی هر چه سریعتر مسیر را تشدید میکرد.
اهمیت شناسایی معدن «گوشماهی» در پیشبرد اهداف عملیات ثامنالائمه (ع)
در این امر مهم، شهید طرحچی ترجیح داد که کار شناسایی مسیر جاده با حداقل نیرو انجام شود که تا حد امکان، احتمال اطلاع نیروهای عراقی از عملیات مهندسی کاهش یابد. صبح روز بعد گروه شناسایی به فرماندهی شهید طرحچی جهت شناسایی سرزمینهای باتلاقی جزیره آبادان، راهی منطقه شد. شهید طرحچی بسیار آماده، سرحال و با اشتیاق زیاد در حالی که به احداث جاده فکر میکرد، منطقه را قدم به قدم زیر نظر داشت. بخشی از مسیر نیز همانند مسیرهای دیگر جبهههای ایران، وقایع و اتفاقاتی در درون خود داشت که گروه شجاع شناسایی، به حول و قوه الهی از آنها به راحتی گذشتند. در ابتدا بطور اتفاقی به یک معدن «گوشماهی» رسیدند. شاید اینگونه تصور شود که معدن «گوشماهی» چه ارتباط مثبت و راهگشایی با کار احداث جاده دارد، اما واقعا میتوان از آن به عنوان عامل مهمی در شناسایی مسیر جاده نام برد.
گروه همچنان به راه خود در منطقهای که عبور زمینی از آن مشکل و حتی غیرممکن بود، ادامه داد، تا اینکه ناگهان در نگاههای تیزبین و حرکات سریع شهید طرحچی تغییراتی به وجود آمد که اطرافیان را متوجه ساخت. یکی از افراد پرسید: «آقای طرحچی چه خبر شده؟ اگر اتفاقی افتاده بگو؟» شهید طرحچی گفت: «راستش الان از دور افرادی را میبینم که دارند به طرف ما میآیند، من بعید میدانم که ایرانی باشند؛ به احتمال زیاد بعثی هستند و این یعنی این که ما راه را اشتباه آمدهایم و الان در خط ارتش بعثی عراق داریم حرکت میکنیم. خودتان را محکم کنید و آماده بگیرید و اسلحههایتان آماده باشد. به محض اینکه خواستند بزنند معطل نکنید و شما هم بزنید؛ اگر از نیروهای خودی باشند که رد میشویم.»
نفسها در سینه حبس شده بود و قدم به قدم دو گروه به هم نزدیک میشدند تا اینکه در نزدیکترین فاصله ممکن، معلوم شد که ایرانی هستند. پس از سلام و احوالپرسی از گروه رزمنده، گروه شناسایی راه خود را ادامه داد تا اینکه بعد از ظهر همان روز به آبادان رسید و از طرف نیروهای جهادگر استانهای اصفهان و فارس که از ورود آنان با خبر بودند مورد استقبال قرار گرفتند. آنان در حالی که به جهادگران فوق پیوستند که حتی فرمانده آنان مشغول کار با تجهیزات مهندسی بود و این خود نقطه قوتی در کار جهاد در ابتدای جنگ و در شرایط حاد منطقه به حساب میآمد.
همگرایی جهاد هفت استان در عملیات
سرانجام نکات مهم و اساسی در مورد طرح ارائه شده از سوی شهید طرحچی مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت وی به عنوان مسؤول احداث این جاده، با ارائه اطلاعات در مورد مسیر آن، بخشی از کار را به جهادهای استان اصفهان و فارس تفویض کرد. در حقیقت وی پس از تصمیم قطعی، ماموریت را به جهاد هفت استان داد و در این زمینه سازماندهی عملیات را بین این هفت جهاد صورت داد، بدین ترتیب که سه استان باید با بکارگیری حداکثر امکانات، تجهیزات و نیروی انسانی خود، کار را از آبادان شروع کنند و چهار استان دیگر، ابتدای کار خود را اهواز قرار دهند؛ جهاد خراسان نیز از این مسیر کار را آغاز کرد.
ضرورت انجام این کار برای تمام جهادهای حاضر در منطقه روشن و آشکار بود و آنچه بیشتر به آنها نیرو داد و آنان را در تداوم کار تشویق کرد، پیام معروف و قاطع امام خمینی (ره) در مورد شکستن محاصره آبادان بود. با این پیام اهمیت کار بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت.
از سوی دیگر کار شناسایی جاده از طرف جهادهای مستقر در آبادان نیز صورت گرفت، چرا که نیروهای جهادگر در آبادان نیز در طرح و اجرای جاده فوق همکاری میکردند؛ هر چند در حقیقت این دو هیچ ارتباطی با هم نداشتند. سه جهاد مستقر در آبادان نیز از منطقه باتلاقی که قرار بود در آن جاده احداث شود، بازدید کردند. در مرحله اول اینگونه تصور میشد که با توجه به باتلاقی بودن نقطه، امکان این که جاده زده شود وجود ندارد؛ اما یک نقطه امیدواری وجود داشت و آن این بود که یک قسمت از منطقه باتلاقی، باز بود.
به هر حال این نیاز از سوی تمام نیروها احساس میشد؛ چه مسؤولینی که در جزیره بودند و چه نیروهایی که در ستاد جنوب مشغول کار بودند اما هماهنگی و سازماندهی این کار، توسط شهید طرحچی صورت گرفت. وی در جلسهای از تمام جهادهایی که در آبادان مشغول کار و فعالیت بودند خواست در این امر مهم همکاری و وحدت داشته باشند. در این جلسه جهادها به نقطه مشترک و مهمی رسیدند و آن وحدت انگیزه و هدف بود؛ بنابراین کار طرح، برنامهریزی و سازماندهی جهادهای مستقر در منطقه صورت گرفت.
در این مرحله حساس جنگ، نکته قابل توجه این است که هر نوع فعالیت مهندسی در این زمان، بدون ابلاغ رسمی یا ماموریت رسمی انجام میشد. در حقیقت جهادها بنابر ماهیت خودجوش خود با بکارگیری فکر و عمل متخصصان متعهد هر نوع نیاز مهندسی ـ رزمی از قبیل احداث جاده، خاکریز، پل و ... را مرتفع میکردند و شاید عملیات مهندسی مورد بحث ما از جمله اولین فعالیتهایی باشد که به همین صورت به انجام رسیده است.
نقش اتحادیه کامیونداران در حل معضل حمل و نقل در عملیات ثامن
در خصوص تهیه امکانات و مصالح برای جاده وحدت مشکلات متعددی وجود داشت. از یک طرف خاک منطقه مناسب نبود و در بعضی جادهها برای احداث جاده غیر ممکن به نظر میآمد، از طرف دیگر برای تهیه مصالح خصوصا مصالح لازم جهت احداث جاده، کمبودهایی به چشم میخورد. علاوه بر این حمل و نقل مصالح و دستگاهها از دو جهت با مشکل روبرو بود؛ ابتدا فقدان تجهیزات و ماشینهای حمل و نقل بود، به طوری که در نهایت با اتحادیه کامیونداران قراردادی بسته شد. مشکل دیگر حمل و نقل این بود که سرزمینهای باتلاقی، مشکلات و موانعی را در راه عبور و مرور وسایل مهندسی ایجاد میکرد. از تمام این مسایل گذشته وجود آبراهها در منطقه باتلاقی نیز به عنوان تنگناهایی در این مسیر به شمار میآمد. با اینکه هفت استان تمام امکانات و تجهیزات خود را به کار گرفته بودند، اما به جهت حجم کار، به امکانات بیشتر راهسازی و وسائل حمل و نقل نیاز بود.
با تمام مشکلاتی که در بالا بدان اشاره رفت، کار احداث جاده مرحله به مرحله و بدون وقفه انجام میشد و این مساله کسانی را که احداث جاده را غیر ممکن و یا اینکه انجام آن را نیازمند به زمان زیادی میدانستند، متعجب ساخت. تمام کمبودها نیز با تلاش مسئولان تا جای ممکن برطرف شد.
شهید طرحچی به عنوان گرهگشای بی قید و شرط مشکلات، در این مرحله از جنگ به شمار میآمد. مشکل تأمین مصالح از سوی جهادهای چهار استان که در اهواز مستقر بودند، برطرف شد. با توجه به اقدامی که از سوی آنها صورت گرفت، مساله تأمین شن رفع شد. شهید طرحچی ترتیبی داده بود که در کیلومتر ۱۷ جاده، شش هزار متر مکعب مخلوط ریخته شود. مسؤول حمل و نقل شن نیز یکی از مسؤولان جهاد استان خراسان بود. جهاد خراسان با دستوری که از شهید طرحچی دریافت کرده بود، باید مصالح (شن و...) را از معادن رامهرمز و اندیمشک و حوالی دزفول به محل احداث جاده حمل میکرد.
جهاد با تمام امکانات خود در اهواز، هفت یا هشت دستگاه کمپرسی داشت، اما این میزان دستگاه برای حمل و نقل شن به هیچوجه کافی نبود. با برآوردی که انجام شده بود باید بیش از ۴۰۰ تا ۵۰۰ دستگاه کمپرسی در این مسیر ۲۰۰ - ۳۰۰ کیلومتری کار حمل شن را انجام دهند تا اشکالی در روند احداث جاده پیش نیاید؛ چرا که هر کمپرسی در روز یک یا دو مرتبه بیشتر نمیتوانست مسیر را طی کند؛ بنابراین مقدار کمپرسی موجود هیچگاه نمیتوانست تأمین کننده نیاز حمل شن باشد.
بدین ترتیب نماینده جهاد خراسان، قراردادی با اتحادیه کامیون داران منعقد کرد که بر اساس آن این اتحادیه موظف بود روزانه ۲۰۰ دستگاه کمپرسی که هر یک بین یک تا دو بار شن حمل میکردند، به این کار اختصاص دهد. به عبارت دیگر این اتحادیه تعهد کرده بود که در روز کمتر از ۲۰۰ دستگاه کمپرسی نفرستد. این اولین کار پیمانکاری جهاد در جنگ بشمار میآمد. البته این امر در ابتدا با کارشکنیهای همراه بود که در ادامه مشکلات آن مرتفع شد.
با حل شدن مشکل شن و ماسه، جهاد کار خود را از آبادان دنبال کرد. در ابتدا گروهی از جهاد آذربایجان کار را شروع کرد. با هماهنگیهایی که سه جهاد فوق صورت داده بودند، قرار بود کار نقشهبرداری توسط جهاد تهران صورت گیرد و جهاد آذربایجان مشغول دپو کردن مخلوطها شود و در مسیری که در آن زمان مشکل و خط خاصی نداشت، کار احداث جاده شروع شود.
تهاجم جنگندههای بعثی به گروههای جهادی
در ابتدا این سه جهاد سعی کردند با کشیدن جاده به طرف غرب و نزدیک شدن به نیروهای بعثی، طول منطقه باتلاقی را که سه کیلومتر بود، به ۵۰۰ متر تقلیل دهند. از آنجا که جاده به نیروهای عراق نزدیک میشد و در معرض دید آنها قرار میگرفت، کار مهندسی بیشتری میطلبید. طبیعتا این کار باعث تحریکاتی از سوی ارتش صدام شد، به نحوی که هواپیماهای آنها بارها به دستگاهها و نیروهای مهندسی ایران حمله میکردند.
مسالهای که در منطقه باتلاقی وجود داشت این بود که میبایست برای آب موجود در این منطقه، چارهای اندیشیده میشد؛ چرا که موضوع کشش سطحی آب، مسالهای بسیار مهم بود. در این مرحله شیوه جادهسازی بدین ترتیب بود که خاک را از دو طرف جاده بالا آورده، دپو میکردند و سپس شن حمل شده به منطقه را روی آن میریختند.
از طرفی خاک منطقه برای اینکه در منطقه باتلاقی ریخته شود، مناسب نبود. بعلاوه منطقه آبادان نیز عاری از سنگ بود و سنگ به مقدار کافی برای این کار وجود نداشت. به هر حال با بررسیهای به عمل آمده مشخص شد که در منطقه ذوالفقاریه آبادان، یکسری کورههای قدیمی آجرپزی وجود دارد که تعدادشان نیز زیاد است. آجر میتوانست مخلوط بسیار مناسبی باشد، برای اینکه به عنوان لایه اول در ابتدای باتلاقی ریخته شود. این اقدام صورت گرفت و آجرها به منطقه حمل شدند. باتلاقها حدود ۲۵ تا ۳۰ سانتی متر با استفاده از آجرها بالا آمده و روی آنها خاک ریخته شد. بدین ترتیب امکان اینکه آب بالا بیاید و جاده را نمناک کند، وجود نداشت.
علاوه بر شهید طرحچی، شهید شهشهانی نیز که معاون و قائم مقام وی بود، تلاش و فداکاری بسیاری در راه احداث جادهای که بعدا «جاده وحدت» نام گرفت، انجام داد. در حقیقت مسؤولیت کل جاده با وی بود. حضور او در این مرحله از احداث جاده وحدت نقشآفرین بود. او با همکاری دیگر مسؤولین جهادگر، کار را دنبال میکرد.
از سوی دیگر درجاده (اهواز)، امکانات، تجهیزات و نیروهای فعال و پرکار چهار جهاد کار خود را شروع کرده، بشدت آن را دنبال میکردند.
اتمام کار جاده وحدت
حدود پنج ماه پس از اتمام کار احداث جاده وحدت با همکاری جهاد هفت گانه استانهای شرکت کننده در آن، عملیات ثامن الائمه (ع) که هدف اصلی آن شکست حصر آبادان بود، آغاز شد که طی آن نیروهای ایرانی شکست سنگینی بر ارتش صدام وارد آورند و به نتایج از پیش تعیین شده بود، رسیدند. در حقیقت بخش اعظم پیروزی ایران و رهایی آبادان از محاصره عراق، مدیون جاده وحدت است. احداث موفقیت آمیز این جاده باعث شد تا نیروهای ایران، امکانات، تدارکات و تجهیزات لازم را به آبادان انتقال دهند و به عنوان راه زمینی مطمئن در خدمت آنها درآید.
ارتش صدام با این حرکت هوشیارانه مهندسی غافلگیر شد؛ چرا که قدرت و شوکت رزمندگان ایران و جهادگران را در این مقطع ابتدایی به این اندازه تصور نمیکرد؛ اما رزمندگان ایرانی توانستند شکستهای ابتدایی سختی به عراق وارد کنند و او را نسبت به توان معنوی نیروهای ایرانی که پشتوانه توان جسمانیشان بود، آگاهی بخشند.
در اولین مرحله هجوم ارتش ایران، توپخانه عراق که بارها و بارها در کار مهندسی جاده بدر اختلالاتی ایجاد کرده بود، سقوط کرد و به دنبال آن تاسیسات اقتصادی و نظامی مهمی از تصرف ارتش بعثی خارج شد و عملیات طی دو روز با موفقیت ایران پایان یافت.
انتهای پیام/ 112