به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، اراضی اشغالی از میانه مهرماه شاهد وضعیتی است که از دید بسیاری از ناظران و تحلیلگران، از پنجاه سال پیش یعنی آخرین جنگ اعراب و اسرائیل تاکنون بیسابقه است.
شروع عملیات نظامی حماس از هوا و زمین و دریا، ضربهای سخت بر هیمنه نظامی و امنیتی وارد آورد که صهیونیستها از خود نشان میدادند. هر چند عملیات حماس پاسخی طبیعی به چند دهه اشغالگری و اقدامات ضدانسانی اسرائیل است، اما صهیونیستها برای از بازیافتن آبروی از دست رفته خود، غزه را هدف حملاتی دیوانهوار قرار دادهاند.
در این شرایط، انگیزهها و دلایل نیروهای مقاومت برای شروع عملیات «طوفان الاقصی» در مقطع زمانی کنونی، پیامدهایش برای فلسطین، منطقه و حتی جهان و به عبارتی فرجام، جنگ محل پرسشهای متعددی است که خبرگزاری ایرنا برای یافتن پاسخ آن به سراغ کارشناسان مسائل بینالمللی و منطقهای رفت.
در این گزارش «محمد خواجویی» کارشناس مسائل خاورمیانه و مدیر گروه مطالعات لبنان در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه پاسخگوی پرسشهای ما شده که شرح این مصاحبه را در ادامه میخوانیم.
صهیونیستها عملا پروژه مرگ تدریجی فلسطین را در پیش گرفته و ادامه میدهند
چرا حماس علیه اسرائیل دست به عملیات نظامی زد؟
عملیات طوفانالاقصی که روز شنبه هفتم اکتبر اتفاق افتاد در ادامه نزاع و مبارزه گروههای فلسطینی با رژیم صهیونیستی تلقی میشود؛ یعنی در واقع حلقهای از زنجیره مبارزه گروههای فلسطینی با رژیم صهیونیستی است. طی هشت دهه اخیر ما شاهد نوعی استمرار در مبارزات گروههای فلسطینی بودهایم. در واقع تلاش برای احقاق حقوق فلسطینیان، هدف و زمینه اصلی حملات گروههای فلسطینی علیه رژیم صهیونیستی است.
واقعیت امر این است که از زمان تشکیل رژیم صهیونیستی در ۱۹۴۸میلادی ستیز میان اسرائیل به عنوان رژیمی که با حمایت انگلستان در این منطقه شکل گرفت با ساکنان اصلی این سرزمین کلید خورد و تا الان هم این نزاع ادامه دارد. طی این دوره ما شاهد بودهایم که به ویژه در سالهای ابتداییِ بعد از اشغال، تلاشهایی برای مبارزه با رژیم اشغالگر به راه افتاد تا صهیونیستها را شکست دهند. در دورههایی هم دولتهای عربی وارد مبارزه با این رژیم شدند.
بعد از دورهای از مبارزات، برخی گروههای فلسطینی و دولتهای عربی به سمت رسیدن به نوعی سازش با رژیم صهیونیستی حرکت کردند و در واقع نوعی جمعبندی در میان آنها شکل گرفت که ما باید به سمت توافق حرکت کنیم. در این راستا نیز برخی از دولتهای عربی با رژیم صهیونیستی صلح کردند و توافقی همچون توافقنامه اسلو میان رژیم صهیونیستی و گروههای فلسطینی منعقد شد؛ توافقی که طبق آن قرار شد در عین حال که رژیم صهیونیستی مشروعیت بیاید در مقابل فلسطینیان صاحب یک دولت شوند. تاکیدی که کشورهای مختلف بر این مساله دارند مبتنی بر همان توافق است. یعنی دولت فلسطین در کنار اسرائیل شکل بگیرد و به نوعی به این نزاع پایان دهد.
نکته اساسی اینجا است که رژیم صهیونیستی هیچگاه به این خواست و توافقهایی که خودش امضا کرده، تن نداده و آن را اجرا نکرده و همیشه حقوق فلسطینیان را نقض کرده است. در واقع رژیم صهیونیستی مردم فلسطین را در یک وضعیت بلاتکلیفی قرار داده و پروژه اشغالگری خودش را همچنان ادامه میدهد و عملا پروژه مرگ تدریجی فلسطین را در پیش گرفته و ادامه میدهد. این مساله ریشه بسیاری از نزاعها در این منطقه بوده است.
از دو دهه گذشته تا الان ما شاهد قدرتمند شدن گروههای اسلامگرای فلسطینی هستیم. طی سالهای اخیر این گروهها به سمت تقویت بنیه خودشان از نظر مبارزاتی رفتهاند و به این جمعبندی رسیدهاند که مسیر توافق و مذاکره سیاسی نمیتواند حقوق فلسطینیان را تامین کند و ما ناگزیر به مبارزه مسلحانه هستیم. از سال ۲۰۰۷ در پی قدرت گرفتن حماس در غزه، این منطقه به نوعی در محاصره قرار میگیرد و از آن سال سطح نزاع هم افزایش پیدا میکند و این حمله هم در ادامه مسیر مبارزات گروههای فلسطینی با رژیم صهیونیستی بوده است.
بعد از انقلابهای عربی مساله فلسطین در فضای کلی منطقه به حاشیه رفته بود/ حماس قدرت خود را از سطح واکنشی به کنشگری ارتقاء داد
چه توصیفی از مقتضیات زمانی حمله حماس دارید؟ به عبارتی دیگر روند تحولات خاورمیانه چه سمت و سویی داشت که حماس تصمیم به شروع عملیات نظامی گرفت؟
طی یک دهه اخیر به ویژه بعد از انقلابهای عربی و پس از آن روند عادیسازی روابط برخی دولتهای عربی با رژیم صهیونیستی، مساله فلسطین در فضای کلی منطقه به حاشیه رفت و این همان چیزی است که رژیم صهیونیستی تلاش کرده دنبال کند. در سالهای اخیر روندهای منطقهای هم به سمتی بوده که به این وضع کمک کرد. در مسیر تحولات سالهای اخیر و با خواست آمریکا و رژیم صهیونیستی، پروژه عادیسازی روابط با این رژیم تا حدودی جلو رفت تا آنجایی که روابط رژیم صهیونیستی با امارات متحده، بحرین و سودان و مغرب عادی شد و صحبتهایی نیز اخیرا درباره عادیسازی روابط عربستان با رژیم صهیونیستی مطرح شد. تلاش برای توقف این روند جزو اهداف حماس بوده است و اینکه بتواند سطح قدرتش را از یک وضعیت واکنشی به کنشی تبدیل کند و قدرت تهاجمی خودش را ارتقاء دهد.
مهمترین ویژگی طوفان الاقصی تهاجمی بودن آن بود و بعد از آن ترکیبی بودن
چه توصیفی از این عملیات دارید؟ از نظر ویژگیها، ابعاد، نتایج نظامی و ...
یکی از مهمترین ویژگیهای عملیات طوفان الاقصی، تهاجمی بودن آن بود و همین که گروههای فلسطینی خودشان را در موضع حمله قرار دادند تصویری از آنان نشان میدهد که آنان صرفا تدافعی نیستند و به عملیات تهاجمی رسیدهاند؛ این میتواند در آینده یک تهدید بزرگ برای رژیم صهیونیستی باشد. این عملیات در واقع به نوعی دستگاه عملیاتی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی را به چالش کشید و آنها را غافلگیر کرد که چنین امری نقطه ضعف برای رژیم صهیونیستی و توانمندی برای گروههای فلسطینی به شمار میرود.
طراحی این عملیات به شکل ترکیبی، یکی دیگر از ویژگیهای آن بود؛ اینکه گروههای فلسطینی همزمان هم با شلیک موشک و هم با ورود به داخل مناطق اشغالی عملیات خود را انجام دادند، آن را متمایز میکرد و دلیل اصلی کشتهشدن و اسارت بسیاری از نیروهای رژیم صهیونیستی به همین توانمندی گروههای فلسطینی و ورود آنها به مناطق اشغالی بازمیگردد. پس از نظر آسیب نظامی این عملیات در رژیم صهیونیستی بسیار بیسابقه بوده است.
فرایند عادیسازی که اکنون ضربه خورده برای تل آویو حیاتی است
این رویداد چه نتایجی دربرخواهد داشت؟ از نظر واکنش بازیگران منطقهای و فرامنطقهای، معادلات منطقهای، سرنوشت فرایند سازش و...
نتایج این عملیات بستگی به روند جنگ بعد از آن دارد؛ یعنی خیلی دقیق نمیتوانیم بگوییم که این عملیات چه تاثیری در فضای کلی منطقهای و معادلات بازیگران منطقهای و فرامنطقهای دارد. به دلیل اینکه جنگ هنوز ادامه دارد و ما باید ببینیم که آیا رژیم صهیونیستی در این جنگ شکست کامل میخورد و علاوه بر شکست روز هفتم اکتبر این شکست ادامه پیدا میکند یا نه و آیا رژیم صهیونیستی میتواند آن شکست را جبران کند؟ بنابراین آینده و نتایج بستگی به روند جنگ دارد، اما تا حدودی میتوان به یک سری نتایج اشاره کرد؛ اول اینکه به نوعی مساله فلسطین امروز مجددا به مساله اصلی در منطقه تبدیل شده است. دوم اینکه به فرآیند عادیسازی روابط ضربه خورده است. البته این روند در کوتاهمدت به حاشیه میرود، اما در بلند مدت احتمال اینکه مجددا احیا شود، وجود دارد. این مساله از نظر حیاتی برای اسرائیل مهم است چرا که این رژیم را از وضعیت انزوای منطقهای خارج میکند. همچنین احتمالا اصطکاکها در منطقه در سطوحی بین رژیم صهیونیستی و ایران و متحدان تهران افزایش پیدا میکند.
اجزای دیگر محور مقاومت مانع پروژه کنار زدن حماس میشوند
چه الزامات سیاسی، امنیتی و دیپلماتیکی پیش روی کشور ما پس از این رخداد وجود دارد؟
عملیات طوفان الاقصی از آنجایی که از سوی گروههای مقاومت فلسطین به عنوان متحدان ایران و به عنوان بخشی از محور مقاومت اتفاق افتاد و علیه طرفی بود که ایران رسما اعلام میکند که ما با آن در تقابل هستیم یک موفقیت و یک برد برای ایران بود؛ اگرچه به معنای این نیست که ما بگوییم ایران پشت این عملیات بوده است. در واقع به شکل راهبردی ایران متحد گروههای فلسطینی است و روابط نزدیکی با این گروهها دارد و همه اینها بخشی از محور مقاومت هستند که ایران راس آن قرار دارد، اما به معنای این نیست که اجزای این محور با ایران در موقعیت زیردست و رئیس باشند بلکه هر کدام از آنها سطحی از توانمندی دارند. البته نقطه اشتراک زیاد است که آنها را در کنار یکدیگر قرار میدهد و با هم در مشورت هستند.
ایران میتواند موقعیت محور مقاومت را در منطقه ارتقا دهد و این یک ضربه بزرگ به رژیم صهیونیستی است و از این منظر این عملیات به نفع ایران بود. البته نگرانیهایی هم وجود دارد که رژیم صهیونیستی ضربه اساسی به حماس وارد کند و یک بازی باخته را ببرد. ایران هم این ملاحظه را دارد که سطح تنش افزایش پیدا نکند و مدیریت این شرایط کمی دشوار است.
به نظر میرسد که در شرایط کنونی تصمیم بر این بوده که اجزای دیگر محور مقاومت خصوصا در لبنان و نیز در یمن و حتی در عراق سطح نزاع خودشان را علیه رژیم صهیونیستی و همین طور با آمریکا به صورت تدریجی افزایش دهند و مانع پروژه کنار زدن حماس از غزه شوند.
جنگ فرسایشی؛ پاشنه آشیل اسرائیل
بعد از بمباران بیمارستان الاهلی، تحولات در اراضی اشغالی و آینده جنگ چه سمتوسویی خواهد داشت؟ ورود صهیونیستها به درگیریهای زمینی با نیروهای مقاومت عرصه میدانی را دچار چه تغییراتی خواهد کرد؟
رژیم صهیونیستی بعد از ضربه هفتم اکتبر تمام تلاش خود را به کار برده که به نوعی تصویر مخدوش امنیتی، اطلاعاتی و نظامی خودش را بازسازی و ترمیم کند. در این مسیر طی روزهای اخیر حملات گستردهای فارغ از اهداف نظامی و غیرنظامی، انجام داده است. در واقع همه هم و غم رژیم صهیونیستی این بوده که بتواند دست برتر و قدرت خودش را به رخ بکشد.
از طرفی دیگر رژیم صهیونیستی بعد از این ضربهای که خورد به دنبال این است که به چیزی برسد که پیش از این نرسیده بود. به خاطر همین، تمام تلاشش را میکند این بار تغییرات جدیتری در وضعیت امنیتی غزه رقم بزند که حداقل آن این است غزه از کنترل گروههای مقاومت فلسطینی و مشخصا حماس خارج شود؛ بنابراین پیشبینی من این است که بعد از عملیات هوایی، رژیم صهیونیستی آماده میشود عملیات زمینی خود را در غزه توسعه دهد.
این روند به صورت محدود شروع شده تا اسرائیل بتواند بخشی از منطقه را ولو به صورت موقت به اشغال در بیاورد و در نهایت به توافقی برسد که منطقه غزه از گروههای مقاومت فلسطینی خالی شود. البته چالشهای زیادی از جمله احتمال وقوع جنگ شهری و تشدید تنشها در مناطق دیگر و حتی حملات دیگر بخشهای محور مقاومت علیه رژیم صهیونیستی و حتی آمریکا هم وجود دارد.
از سوی دیگر و حتی در صورتی که اسرائیل کل غزه را تصرف کند توان کنترل نزدیک به ۲ میلیون جمعیت را نخواهد داشت؛ بنابراین و در هر شرایطی صهیونیستها دشواریهای بسیاری پیش رو دارند. با همه اینها رهبران تل آویو اعلام میکنند با پایان دادن به حضور گروههای مقاومت فلسطینی در نوار غزه به شکست روز هفتم اکتبر پایان میدهند و جز این، رژیم صهیونیستی به هیچ دستاوردی نمیرسد.
طبیعتا گروههای مقاومت هم ساکت نخواهند ماند و ممکن است دست به اقدامی بزنند که سطح تنش را بالا ببرد. به باور من روزها و هفتههای آینده سرنوشت این منطقه را تا حدودی روشن خواهد کرد. اگر رژیم صهیونیستی وارد منطقه شود و نتواند ضربه اصلی را به حماس بزند وارد یک جنگ فرسایشی میشود و این یک چالش بزرگ برای رژیم صهیونیستی خواهد بود. در غیر این صورت، احتمال میرود در پسِ این جنگ نوعی توافق شکل بگیرد و برخی از دولتهای عربی تضمین بدهند که در این منطقه تهدیدی علیه رژیم صهیونیستی شکل نخواهد گرفت. در این صورت رژیم صهیونیستی نمایشی از یک پیروزی راهبردی به راه خواهد انداخت.
منبع: ایرنا
انتهای پیام/ ۱۳۴